اشعار عاشقانه فدریکو گارسیا لورکا
خلاصه
در این کتاب شعرهای عاشقانۀ لورکا گردآوری شده است. چنین کاری یعنی گردآوری موضوعی اشعار یک شاعر ممکن است کاری ساده و حتی بیهوده به نظر برسد؛ اما خود لورکا نیز از آغاز حرفهای ادبیاش چنین رویکردی را پی میگیرد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
گارسیا لورکا با توجه به عمر کوتاهش از پرکارترین شاعران و نویسندگان معاصر اسپانیا به شمار میرود و شهرت جهانیاش افزون بر نحوۀ دراماتیک پایان یافتن زندگیاش، مدیون آثار باارزشی است که از او بر جای مانده، آثاری که از برترین آثار ادبیات معاصر اسپانیاست. او به جز شعر، در نمایشنامهنویسی، اپرا، نقاشی و موسیقی نیز آثاری از خود به یادگار گذاشته است. از اینرو بهیقین میتوان گفت که او به معنای واقعی در «عشق، هنر و مرگ» زندگی کرد، عاشق بود و در آثارش عشق نمود ویژهای داشت، همچنین بخت با او یار بود که هنرمندان بزرگی چون سالوادور دالی و لوییس بونوئل دوست و معاشرش بودند و توانست با آنان دنیاهای دیگری را در نقاشی و سینما تجربه کند. این کنکاش با او بود تا واپسین دم عمر که حتی با شنیدن صدای تیرباران هنوز برایش پذیرفتنی نبود و به استقبال مرگی رفت که ناباورانه با آن روبرو شد و برای همیشه با خاک دشتهای کودکی خود در کنار زادگاهش درهم آمیخت و در خاک گم شد.
در این کتاب شعرهای عاشقانۀ لورکا گردآوری شده است. چنین کاری یعنی گردآوری موضوعی اشعار یک شاعر ممکن است کاری ساده و حتی بیهوده به نظر برسد؛ اما خود لورکا نیز از آغاز حرفهای ادبیاش چنین رویکردی را پی میگیرد. مفهوم عشق نزد او مفهومی بغرنج است که با تضاد و حتی خشونت همراه میشود و او را وامیدارد تا در درون و بیرون خود مدام در جستجو باشد و همۀ اینها در متون و اشعارش خودنمایی میکند. لورکا همواره و بهشدت درگیر رنج و اندوه است، گاه بهوضوح و گاه ناپیدا و مرموز؛ چنین به نظر میرسد که او بهویژه در آغاز کار، مانند همۀ تازهکاران شعر را به منزلۀ تعریف خود به کار میگیرد و در امتداد مسیری بیپایان از پرسشها حرکت میکند.
عشق ممکن است؟ و عاشق چه کسی است؟ و چگونه؟ و هیچگاه پاسخ ملموس و قابل فهمی برایش پیدا نمیکند. از قطعات برگزیدۀ این مجموعه که به ترتیب تاریخ سرایش تنظیم شدهاند، مشخص میشود که لورکا در یافتن پاسخ به این سؤالات اساسی دربارۀ خود و دیگران راهی بسیار دردناک را دنبال میکند، مسیری کاملاً خطی و نشاندهندۀ نومیدی بیپایان و افسوس برای چیزهایی که امکان تحققشان میرود ولی هرگز محقق نمیشوند. خود لورکا آگاهی بیشتری به ناتوانی در برابر «قانون» احساسات داشت، او در شگفتانگیزترین مجموعۀ خود «دفتر اشعار» در قطعۀ «در جنگل سرو و ماه» در 1923 مینویسد: «میخواهم به دیدار دنیایی شورانگیز بروم، آنجا که همه فرصتها و چشماندازهای گمشدهام زندگی میکنند» یا میگوید: «در چشمانم گسترده میشود *** آوال ملالانگیز دانههایی *** که گل نمیدادند».
دیگر اینکه خود لورکا در «دفتر اشعار» به محکمترین و قویترین شکل ممکن دربارۀ شعر خود تأمل میکند. شاعر با استعارۀ واضح مینویسد: «بچههای من که به دنیا نیامدهاند مرا دنبال میکنند».
ویژگی و مشخصۀ مسیر شعر عاشقانۀ لورکا که بهروشنی کامل از مسیر شعرهای جسمانی متمایز میشود، به این واقعیت برمیگردد که اگر در ابتدا احساساتش را به صورتی بهشدت حزنانگیز و فردی انکار و آن را بیان میکند، به مرور زمان که به سوی بلوغ بیانی میرود، آثاری حماسی و جهانی میسازد که میتواند به هر فرد، هر ارتباط و هر فضای عاطفی نزدیک شود.
اشعار ترجمهشده در این کتاب در سه بخش آمدهاند. اشعار بخش اول که با شعر «نوای کوهستانی» خاتمه مییابد، شامل سیزده قطعه میشود که لورکا بین سالهای 1919 تا 1924 نوشته است؛ با این حال اشعار این بخش فاصلۀ زمانی اندکی با هم دارند و تنها سه قطعه از آنها بعد از سال 1921 سروده شدهاند و رسماً در این سال است که با انتشار اولین کتاب از آثارش «دفتر اشعار» لورکای شاعر متولد میشود. اشعار این بخش دارای سوژهها و مطالبی مختلف بوده و در مکانهایی متفاوت سروده شده است.
در دومین بخش که شامل سیزده شعر است، با قطعۀ «گردش آدلینا» آغاز و با «غزل» ختم میشود و فقط دربرگیرندۀ اشعاری است از کتاب «آوازها» که در سال 1927 منتشر شد، اما در عنوان آن (1921 ـ 1924) آمده است. در اشعار این بخش، لحنی که شاعر اختیار میکند، همواره حتی در ظاهر، لحنی روایتگر است و این اشعار به جای بیان سرگذشت شخصی او، معرف دنیایی آکنده از احساسات جوانیاند، بدون غم و دلتنگی و غالباً آمیخته با طنز. دنیایی است که در آن لحن عاشقانه و مشتاق اولیه به کناری رفته و عواطف رقیق و گذرا جایگزین آن میشود و دنیایی که بازتاب دیدارهای کوتاه و آشناییهای تازه با همصحبتهای ناآشنای مؤنث که در هر حال قابل شناسایی نیست، همراه با خاطراتی که یادآور اندوه و افسردگی حاصل از آن قصههای ناتمام است.
در سومین بخش که با شعر زیبای «شبانۀ خالی» آغاز شده و با «شاعر درست میگوید» پایان مییابد، هشت قطعه شعر گردآوری شده که لورکا بین سالهای 1926 تا 1936 سروده است. این اشعار برگرفته از چند طرح مختلف و کتاب شعرند؛ مانند «داستان کولی»، «شاعر در نیویورک»، «دیوان تاماریت» و «اشعار عاشقانه یا عاشقانۀ غمگین».
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.