زورگویی علم: نبرد فایرابند، ویتگنشتاین و کرکگور با علمزدگی
خلاصه
سعی نویسندۀ این مقالات بر آن است که چهرۀ واقعی فایرابند را به دور از برچسبهای نادرست و تفسیرهای ناروا نشان دهند؛ چهرهای که نه نسبیگراست و نه ضد مادۀ بیجان و منفعل، فرو میکاهد و عالم را بیاعتبار و آدم را بیاختیار میکند و جایی برای ابعاد دیگر فرهنگ انسانی، مانند اخلاق، هنر، دین، سنت و مانند اینها نمیگذارد. او به تعبیر خودش در مقابل «زورگویی علم» ایستاد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
علمزدگی باوری است که شناخت علمی و فناوری حاصل از آن را دارای قدرت مطلق میداند و معتقد است که روشهای علوم فیزیکی میتواند و میباید جایگزین روشهای مورد استفاده در سایر رشتهها مانند فلسفه و بهویژه علم مطالعۀ رفتار انسان و علوم اجتماعی گردد. علمزدگی به معنی سیطرۀ نوعی از علم فروکاهشگر و مکانیکی است که همهچیز را به مادۀ بیجان و منفعل فرو میکاهد. در علمزدگی، شاهد فروکاهشگری و نگاه ماشینوار و ابزاری به طبیعت و انسان هستیم. تنها نوع شناختی که در علمزدگی، معتبر و ارزشمند به شمار میآید، علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی است؛ به طوری که این علوم بر همۀ ابعاد زندگی انسان سیطره مییابد.
یکی از مهمترین فیلسوفان علم که اخیراً بیشتر به او توجه میشود، پل فایرابند است. او را تاکنون به عنوان فیلسوفی ضدعلم به حاشیه رانده بودند؛ اما در بسیاری از آثار جدید از جمله مقالات این کتاب، دیده میشود که مخالفت او نه با علم، بلکه با علمزدگی بود. در این مقالات نشان داده میشود که تفاوت علم با علمزدگی چیست و چرا فایرابند با علمزدگی مخالف بود. دیدگاه فلسفی فایرابند بیش از همه تحت تأثیر کرکگور و ویتگنشتاین بود و به همین مناسبت نقدهای فلسفی این دو فیلسوف هم بر علمزدگی بررسی شده است.
سعی نویسندۀ این مقالات بر آن است که چهرۀ واقعی فایرابند را به دور از برچسبهای نادرست و تفسیرهای ناروا نشان دهند؛ چهرهای که نه نسبیگراست و نه ضد مادۀ بیجان و منفعل، فرو میکاهد و عالم را بیاعتبار و آدم را بیاختیار میکند و جایی برای ابعاد دیگر فرهنگ انسانی، مانند اخلاق، هنر، دین، سنت و مانند اینها نمیگذارد. او به تعبیر خودش در مقابل «زورگویی علم» ایستاد.
چرا فایرابند با علمزدگی مخالف بود؟ تفاوت آرای فایرابند با علمستیزی، نسبیگرایی و بیبنیادی در برخی فلسفههای پسامدرن چیست؟ اینها برخی از موضوعاتی که در مقدمۀ مترجم بررسی شده و بعد هم به طور اجمالی به بحث از مخالفت کرکگور و ویتگنشتاین با علمزدگی پرداخته شده است.
در مقالۀ اول هدف نویسنده آن است که مخالفت فایرابند با علمزدگی را بازسازی کرده و نظر او را با نقدهایی مشابه از سوی لودویگ ویتگنشتاین مقایسه نماید. ویتگنشتاین از کسانی بود که بیشتر تأثیر فلسفی را بر فایرابند نهاد. از دید هر دوی آنها، علمزدگی باعث از بین رفتن حس حیرت یا رازی میشود که بدون آن درک کاملی از هستی انسان میسر نیست؛ حسی که فایرابند مانند ویتگنشتاین آن را «رازورزانه» مینامد.
در جستار دوم، تأثیر سورن کرکگور بر پل فایرابند با بررسی انتقادهای مشترک هر دو بر روایتهایی تمامیتخواه از سرشت انسان توضیح داده شده است؛ روایتهایی که همهکس را با یک چوب میرانند و همهچیز را یک کاسه میکنند. نقد و گلایۀ هر دوی آنها این است که اینگونه نظریههای علمی و فلسفی دربارۀ سرشت انسان که از لحاظ روششناختی در بند نگاه بیرونی و انتزاع هستند، نمیتوانند پرمایگی تجربۀ انسان را دریابند. فلسفه و علم جدید از دید کرکگور و فایرابند رفتهرفته تبدیل به موانعی پیش روی رشد و کمال انسان شدهاند و این کار را با تحمیل نظریههای انتزاعی دربارۀ سرشت انسان و واقعیت انجام دادهاند؛ نظریههایی که پیچیدگیهای سرشت انسان و واقعیت را نادیده گرفته است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مترجم
1. علمزدگی چیست
2. فایرابند و علمزدگی
3. کرکگور و علمزدگی
4. ویتگنشتاین و علمزدگی
منابع
1. در جستجوی حیرت ازدسترفته: ویتگنشتاین، فایرابند و علمزدگی
2. تأثیرپذیری فایرابند از ویتگنشتاین
3. شیوههای زندگی و ارزیابی انتقادی
4. هستی و پسزمینه
5. تبیین علّی، ادعای گزاف و زورگویی
6. نتیجه
7. پینوشتها
منابع
1. نگاه بیرونی، انتزاع و شخص: تأثیر سورن کرکگور بر پل فایرابند
2. مقدمه
3. ارزشهای فرافلسفی و سبک و سیاق فلسفی
4. کرکگور، هگل و نظامپردازی
5. تکثرگرایی فایرابند و فلسفۀ انساندوستانه
6. فلسفه، علم و قابلیت انسان
7. زندگی انسانی و محدودیتهای شناخت علمی
8. فلسفه، علم و اولویت شخص
9. فقر بیمایگی جهانبینی علمی
10. نتیجهگیریها
پینوشتها
منابع
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
نظری یافت نشد.