درآمدی بر فلسفههای معاصر غرب (از هوسرل تا رورتی)
خلاصه
فلسفههای معاصر غرب بهمثابۀ جنگلی پر از درختان کوتاه و بلند است که چنان درهمتنیده شدهاند که گاهی تشخیص ریشهها، تنهها و شاخوبرگهای آنها از یکدیگر دشوار میشود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
فلسفههای معاصر غرب بهمثابۀ جنگلی پر از درختان کوتاه و بلند است که چنان درهمتنیده شدهاند که گاهی تشخیص ریشهها، تنهها و شاخوبرگهای آنها از یکدیگر دشوار میشود. این وضعیت فلسفههای معاصر مغربزمین است که تنها یک صفت برای آنها مناسب است: تنوع و کثرت. بیشک عصر ما عصر استقبال از تفاوتها و کثرتها و دوری از اینهمانیها و وحدتهایی است که از افلاطون تا هایدگر اول فیلسوفان آن را یگانه قلمرویی که حقیقت در آن سکنی گزیده میدانستند. البته این تنوع و پیچیدگی از یکسو، محصول بافت تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فلسفی، علمی، هنری و رسانههای جمعی قرن بیستم است و از سوی دیگر، همین بافت نیز بیتأثیر از فلسفهها و اندیشههای فلسفی و علمی به ارث رسیده از قرن نوزدهم نیست. بنابراین تعامل بین این دو عامل و تأثیر و تأثر از یکدیگر قابل اغماض نیست.
با کمی تأمل در فلسفههای معاصر مثل پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک، پراگماتیسم، پستمدرنیسم، فلسفههای تحلیلی و پراگماتیسم آمریکایی میبینیم که چند ویژگی وجود دارد که آنها را با وجود تنوع و کثرتگرا بودنشان به هم نزدیک ساختهاند.
فلسفۀ معاصر بدون توجه به مسئلۀ «زبان» در تمامی مکاتب و جریانهای فلسفی امری است که کسی نمیتواند آن را بپذیرد. فرگه به عنوان پایهگذار فلسفۀ تحلیلی، زبان و تحلیل زبانی را در چارچوب منطق و ریاضیات برای سنت فلسفۀ تحلیلی به ارث گذاشت و راسل، کارناپ، ویتگنشتاین، کواین و نسل متأخر فیلسوفان تحلیلی از این ارثیه بهره بردهاند. در سنت قارهای نیز هوسرل در «پژوهشهای منطقی» بحث زبان و معنای نشانه را طرح کرد و در ادامه مسئلۀ زبان در دورۀ هایدگر اول و دوم و نیز در پدیدارشناسی اخلاقی لویناس مطرح شد. نزد فیلسوفی نئوپراگماتیستی مثل ریچارد رورتی زبان به مثابۀ ابزاری برای سازگاری انسان با محیط نقش مهمی بازی میکند.
نکتۀ دیگر این است که هر کسی که کمترین آشنایی با فلسفههای معاصر داشته باشد، خواهد فهمید که امروزه غالب فیلسوفان قرن بیستم و بیستویکم دیگر اعتقادی به ماهیت، ذات، جوهر و عرض ندارند (خواه این ذات یا جوهر در مورد اشیاء باشد، خواه در مورد انسان). برای مثال هایدگر قائل به جوهر اندیشندۀ دکارتی نیست. افزون بر این ویژگی، میتوان به مرکززدایی از سوژه نیز اشاره کرد. به یمن کشفیات روانکاوانۀ فروید، نفس واحد و یکپارچۀ انسانی بهمثابۀ جوهر قائم به ذات و مستقل چندپاره شده و امروز دیگر اعتقاد به جوهر نفسانی روحانی در درون بشر به کنار گذاشته شده است. در کنار این عامل، میتوان به ضدبازنمودگرایی اشاره کرد که امروزه در فلسفههای معاصر مفهوم تصورات و انطباعات فیلسوفان مدرن محلی از اعراب ندارد. همچنین ضددوگانهانگاریهای فلسفی مثل تمایز سوژه و ابژه، نمود و واقعیت، جوهر و عرض دیگر موضوع بحث داغ فلاسفۀ معاصر نیست. ثنویتهایی که ساختارشکنی دریدا پرده از نظام سلسلهمراتبی آنها برمیدارد. تمامی نظامهای فلسفی بزرگ بر روی همین ثنویتها بنا شدهاند. ساختارشکنی دریدا به این نظامها میتازد و از اینرو فلسفههای معاصر دیگر به نظامسازی نمیپردازند و نوعی رویکرد ضدنظامسازی را اختیار کردهاند که این امر مخصوصاً نزد فلاسفۀ پستمدرن پررنگتر از دیگران است. غالب فیلسوفان معاصر سعی دارند از نظامسازی بپرهیزند.
در این کتاب برخی از این ویژگیها به تفصیل بیان شده است. همچنین باید گفت که تأکید بر زبان به جای ذهن، تاریخگرایی، کلگرایی، تأکید بر تفکر افقی به جای تفکر عمودی و در نهایت تغییر در معنای فلسفه ویژگیهایی هستند که فلسفههای معاصر را همچون ریشههای یک درخت که به یک تنه چسبیدهاند به هم نزدیکتر میکنند. از آنجا که بررسی تمامی ابعاد فلسفههای فیلسوفان معاصر در این کتاب محال است، به همین دلیل در این کتاب تمرکز بر این بوده که دریچههایی به سوی فلسفههای فیلسوفان معاصر به روی خوانندگان این کتاب باز کند تا خودشان به سراغ آثار فیلسوفان بروند. گفتنی است که این کتاب جایگزین مطالعۀ متون تکتک فیلسوفان نیست، بلکه هدف آن است که به خوانندگان امکان دهد تا با پشتوانۀ نظری و بینش گستردۀ فلسفی خودشان به سراغ آن متون بروند.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
بخش اول: فلسفههای اروپایی
مقدمه
پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم
ادموند هوسرل: پایهگذار جنبش پدیدارشناسی
مارتین هایدگر: هستیشناسی پدیدارشناختی
ژان پل سارتر: پدیدارشناس اگزیستانسیالیست
موریس مرلوپونتی: پدیدارشناس سوژۀ تنانه
ایمانوئل لویناس: پدیدارشناس «دیگری»
هرمنوتیک
هانس گئورگ گادامر: پایهگذار هرمنوتیک فلسفی
پل ریکور: رهبر هرمنوتیک استعاره
فلسفههای پستمدرن
ژیل دلوز: فیلسوف تفاوتها و کثرتها
میشل فوکو: فیلسوف جنون و قدرت
ژاک دریدا: از پدیدارشناسی تا ساختارشکنی متافیزیک غرب
ژان فرانسوا لیوتار: فیلسوف بیاعتماد به روایتهای کلان مدرنیته
بخش دوم: فلسفههای تحلیلی
مقدمه
گوتلوب فرگه" پدربزرگ فلسفۀ تحلیلی
برتراند راسل: فیلسوف تحلیلی چندبعدی
لودویگ ویتگنشتاین: فیلسوف زبان فراسوی ایسمها
ویلارد ون کواین: فیلسوف تحلیلی پراگماتیست
بخش سوم: فلسفههای پراگماتیستی
مقدمه
ویلیام جیمز: پرچمدار پراگماتیسم
جان دیویی: پراگماتیست اجتماعی و مردمی
ریچارد رورتی: پدر نئوپراگماتیسم
آیندۀ فلسفه
کتابنامه
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
دربارۀ ارتباطات: ارتباطات و تجلی آن در ادبیات و شعر فارسی
حمید مولانادر این کتاب ابتدا دایره یا جهان و عالم ارتباطات انسان را در یک الگوی پنجگانه به این ترتیب خلاصه شده
درآمدی بر شناخت هنر مدرن
مانیکا بوم ـ داچن و جَنِت کوکاین کتاب به جای آنکه به توالی تاریخ جنبشهای هنری بپردازد، با رویکردی موضوعی، برخی شاهکارهای هنر مدر
نظری یافت نشد.