۹۲۰
۳۴۴
زبان و جایگاه زن

زبان و جایگاه زن

پدیدآور: رابین تالمک لیکاف ناشر: نگاهتاریخ چاپ: ۱۳۹۹مترجم: مریم خدادادی، یاسر پوراسماعیل مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 9ـ977ـ376ـ600ـ978تعداد صفحات: ۲۲۸

خلاصه

می‌توان از هزارویک منظر به جایگاه زن در جامعه نگریست و از هر کدام چیزی برداشت کرد. در این کتاب، سعی نویسنده بر آن بوده تا بفهمد از طریق کاربرد زبان در فرهنگ دربارۀ نحوۀ نگان زنان به خودشان و پیش‌فرض‌های عموم مردم دربارۀ طبیعت و نقش زنان چه چیزی می‌توان آموخت؛ یعنی از طریق زبانی که زنان به کار می‌گیرند و زبانی که دربارۀ زنان به کار می‌رود.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.​


می‌توان از هزارویک منظر به جایگاه زن در جامعه نگریست و از هر کدام چیزی برداشت کرد. در این کتاب، سعی نویسنده بر آن بوده تا بفهمد از طریق کاربرد زبان در فرهنگ دربارۀ نحوۀ نگان زنان به خودشان و پیش‌فرض‌های عموم مردم دربارۀ طبیعت و نقش زنان چه چیزی می‌توان آموخت؛ یعنی از طریق زبانی که زنان به کار می‌گیرند و زبانی که دربارۀ زنان به کار می‌رود. زبان بیش از سایر شکل‌های رفتار انسانی قابلیت آن را دارد که با دقت روی کاغذ بازتولید و بی هیچ ایهامی تحلیل شود؛ اگر به کسی گفته شود رفتاری جنسیت‌زده از او سر زده است، در بسیاری از مواقع دانسته نمی‌شود چگونه باید رفتار او دقیقاً توصیف شود و در نتیجه نمی‌توان به بحثی معنادار دربارۀ درستی آن گفته پرداخت؛ چراکه شواهد پیش از بررسی از میان می‌روند. اما اگر به کسی گفته شود: «تو گفتی ..... و این حرفت یک جور توهین است»، مشروط به اینکه او بپذیرد چنین حرفی زده است، شواهد در دسترس بوده و قابل تحلیل موشکافانه خواهند بود.

زبان از ما استفاده می‌کند به همان اندازه که ما از زبان استفاده می‌کنیم. اگر واقعاً راست باشد که برداشت ما از جهان به نحوۀ بیان افکارمان رنگ‌وبو می‌دهد، پس می‌توان از رفتار زبانی‌مان به منزلۀ شاخصی برای پی‌بردن به برداشت‌های پنهانی‌مان از امور بهره بگیریم؛ زیرا در بسیاری از موراد می‌توان کنش‌های آشکار یا ادارکات‌مان را مطابق با امیال‌مان تفسیر کرد و هرگونه که صلاح می‌دانیم، در آنها دست برد. اما داده‌های زبانی با وضوح و قطعیت کامل، روی سفیدی کاغذ و سیاهی جوهر یا روی نوار وجود دارند؛ پس گرچه در شرایط ایده‌آل مطلوب آن است که برای پدیده‌های جامعه‌شناختی انواع دیگری از شواهد را در طول شواهد زبانی یا در عرض آنها در دست داشته باشیم، لااقل در بعضی از موارد، شواهد زبانی یگانه چیزهایی هستند که با قطعیت می‌توان بدان‌ها دست یافت.

بنابراین این کتاب تلاشی است برای ارائۀ شواعد خطایابانۀ برگرفته از کاربرد زبان در مورد نوعی بی‌عدالتی که در جامعۀ کنونی وجود داشته است: بی‌عدالتی در مورد نقش‌های مردان و زنان. نویسنده به دنبال پی بردن به این نکته است که کاربرد زبان دربارۀ ماهیت و میزان هر نوع بی‌عدالتی چه می‌تواند بگوید و در نهایت سعی کرده به این سؤال بپردازد که آیا برای رفع این مشکل، از جنبۀ زبان‌شناسانه‌اش می‌توان کاری کرد: آیا با تغییر نابرابری‌های زبانی می‌توان بی‌عدالتی اجتماعی را اصلاح کرد؟ نویسنده معتقد است این نکته روشن خواهد شد که زنان تبعیض زبانی را از دو جهت تجربه می‌کنند: از جهت آموزش کاربرد زبان به زنان و از جهت برخورد با آنها در کاربرد عمومی زبان. هر دو جهت معمولاً نقش زنان را سرحد نقش‌های فرعی خاصی تنزل می‌دهند؛ در نقش ابژۀ جنسی یا سرویس‌دهنده و بنابراین بعضی از عناصر واژگانی وقتی در مورد مردان به کار می‌روند، یک معنا می‌دهند و وقتی در مورد زنان به کار می‌روند معنایی دیگر؛ تفاوتی که پیش‌بینی آن فقط با استناد به نقش‌های متفاوتی که این دو جنسیت در جامعه ایفا می‌کنند، ممکن است.

انتشار این کتاب را سرآغاز پژوهش‌های فمینیستی دربارۀ رابطۀ میان زبان و جنسیت می‌دانند؛ این کتاب واکنش چشمگیری در میان محققان زبان، فمینیست‌ها و عموم خوانندگان برانگیخت. لیکاف با نشان دادن نقش بنیادی زبان در نابرابری جنسیتی به دو حوزۀ نابرابری اشاره می‌کند: زبانی که دربارۀ زنان به کار می‌رود و زبانی که خود زنان به کار می‌برند. این دیدگاه لیکاف که «زبان زنان» بیانگر بی‌قدرتی است، بحث‌هایی را دامن زده که تا امروز هم ادامه دارد. این کتاب متن کامل نسخۀ اصلی کتاب را به همراه مقدمۀ نویسنده و پی‌نوشت‌های او برای چاپ جدید آن در سال 2003 دربر دارد. او در این پی‌نوشت‌ها بعد از حدود سی سال، نظریاتش را دربارۀ بخش‌هایی از کتاب جرح و تعدیل کرده است.

در بخش اول به تفصیل دربارۀ کاربردهای زبانی‌ای صحبت شده که مشخصۀ «زبان» مرسوم «زنان‌»اند؛ همچنین دربارۀ این موضوع صحبت شده که نحوه‌های حرف‌زدن ما دربارۀ زنان با نحوه‌های حرف‌زدنمان دربارۀ مردان تفاوت دارند. نویسنده کوشیده شواهدی به دست دهد مبنی بر اینکه ظاهراً مغایرت‌هایی میان این دو حرف زدن به چشم می‌خورند که به خودانگارۀ زنان و به انگاره‌ای که مردم عموماً دربارۀ شخصیت و توانایی‌های زنان دارند، آسیب می‌زنند.

در بخش دوم به این نکته پرداخته شده که چرا زنان باید مؤدب‌تر از مردان باشند و چرا تصور می‌شود مردان باید در حضور زنان مؤدب‌تر باشند؟ یک پرسش دیگر هم اینجا آن است که اگر همان‌طور که بسیاری وقت‌ها گفته می‌شود ادب در جوامع پدید آمده تا تنش در روابط شخصی به حداقل برسد، چرا این شکل‌های ادب که مخصوص زنان هستند، به فمینیست‌ها برمی‌خورد و چرا به نظر آنها، اگر قرار است به برابری حقیقی میان دو جنس دست یابیم، باید این شکل‌های ادب را از میان ببریم؟

فهرست مطالب کتاب:

مقدمۀ نویسنده بر چاپ 2003

بازنگری در زبان و جایگاه زن

ارجاعات

پیش‌گفتار

بخش اول: زبان و جایگاه زن

1. مقدمه

2. خانمانه حرف زدن

3. صحبت کردن دربارۀ زنان

4. خاتمه

بخش دوم: چرا زنان خانم‌اند؟

1. مقدمه

2. اقسام ادب

3. زنان و ادب

4. خاتمه

کتاب‌نامه

یادداشت‌ها

ارجاعات یادداشت‌ها

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون

مجید مصطفوی

نیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفق‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان و یکی از بهت

زبان ملت، هستی ملت

زبان ملت، هستی ملت

امامعلی رحمان

زبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش