روایت رنه ولک از ادبیات تطبیقی
خلاصه
رنه ولک افزون بر نظریهپرداز، منتقد و تاریخنگاری برجسته در عرصۀ مطالعات ادبی، تطبیقگری کمنظیر در عرصۀ مطالعات ادبیات تطبیقی بهویژه در آمریکا نیز هست. او را پایهگذار مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی میدانند؛ مکتبی که ادبیات را پدیدهای جهانی و کلیتی در عرصۀ تخیل هنری به شمار میآورد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
رنه ولک افزون بر نظریهپرداز، منتقد و تاریخنگاری برجسته در عرصۀ مطالعات ادبی، تطبیقگری کمنظیر در عرصۀ مطالعات ادبیات تطبیقی بهویژه در آمریکا نیز هست. او را پایهگذار مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی میدانند؛ مکتبی که ادبیات را پدیدهای جهانی و کلیتی در عرصۀ تخیل هنری به شمار میآورد. رنه ولک برای 26 سال، از سال 1946 تا 1972، رئیس کارگروه ادبیات تطبیقی دانشگاه ییل بود؛ از پایهگذاران مجلۀ «ادبیات تطبیقی» و یکی از کسانی بود که در انتشار کتابنامۀ ادبیات تطبیقی در سال 1950 سهم فراوانی داشت.
او در سال 1958 مقالۀ «بحران ادبیات تطبیقی» را عرضه کرد؛ مقالهای تأثیرگذار که ولک در آن به مخالفت با مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی برخاسته است. از منظر او مکتب فرانسوی متکی بر اثباتگرایی قرن نوزدهمی اروپا و خطری جدی برای نقد ادبی بود. او در این مقاله به روششناسی این رشته پرداخته و معتقد است باید در این رشته ادبیت، زیباییشناسی و هنر در مرکز توجه قرار گیرد و نه صرفاً بررسی منابع و تأثیرات. این مقاله به دلیل تأثیر سرنوشتسازی که در رشد و تحول ادبیات تطبیقی داشته، هنوز میان تطبیقگران جایگاه خاصی دارد و آنان در پژوهشهای ادبی از مطالب این مقاله به منزلۀ نظریهای جدید یاد میکنند.
مقالۀ «امروز ادبیات تطبیقی» متن سخنرانی ولک در دومین سهسالانۀ گردهمایی انجمن ادبیات تطبیقی آمریکا در کمبریج به تاریخ 1965 است. در این مقاله ولک به رفع برخی ابهامات و سوءتفاهمهای پیشآمده برای برخی پژوهشگران در عرصۀ مطالعات ادبی و ادبیات تطبیقی پرداخته و روشن میکند که نقد او به روششناسی پذیرفتهشده در ادبیات تطبیقی، به تعیین مرز ساختگی میان ادبیاتها، به مفهوم مکانیکی منابع و تأثیرات و به انگیزۀ حاصل از ملیگرایی فرهنگی مربوط میشود و بر ضد واقعیتگرایی اثباتگرایانه و سنت غالب در دانشپژوهی ادبی است.
با خواندن مقالۀ «نام و ماهیت ادبیات تطبیقی» میتوان به وسعت دانش، بینش گسترده، تفکر عمیق و نگاه نقادانۀ رنه ولک در این عرصه پی برد. ولک در این مقاله به تاریخچۀ اصطلاح ادبیات تطبیقی و تکامل مفهوم آن بهویژه در زبانهای اروپایی پرداخته است. به باور او باید در ادبیات تطبیقی به دنبال چشمانداز، ماهیت و روششناسی دیگری بود. ادبیات را باید در چشماندازی جهانی و عمومی مطالعه کرد و نه در چشماندازی ملی یا در قالب آثاری پراکنده. او همپای ادبیات عمومی و ادبیات ملی، مطالعۀ ادبیات تطبیقی را نیز بسیار مهم میشمارد و بر این باور است که در ادبیات تطبیقی بیتردید باید بر تعصبات ملی و نگرشهای بسته غلبه کرد؛ اما حیات و ارزشهای سنتهای گوناگون ملی را نباید نادیده یا دستکم گرفت. در مطالعۀ تطبیقی ادبیات هم به ادبیات ملی نیاز است و هم به ادبیات عمومی، هم به تاریخ ادبی و هم به نقد ادبی، هم به درونمایهها و قالبهای ادبی باید توجه شود و هم به جنبههای زیباییشناختی و چشماندازهای گستردهتری که تنها در سایۀ این نوع مطالعه قابل رؤیت است.
رنه ولک «حمله به ادبیات» را در سال 1972 منتشر کرد. در این مقاله نیز مانند بسیاری از مقالات دیگر خود، به روش تطبیقی و با ذکر منابع گوناگون از ادبیاتهای ملی، نخستین اعتراضات خود را بر ضد گرایشهای تازه در حوزۀ نقد و نظریۀ ادبی بیان میکند و به دفاع از ادبیات در مقابل حملات تازه میپردازد. حمله به ادبیات با انگیزۀ سیاسی که در آن ادبیات به داشتن ماهیتی محافظهکارانه متهم میشود؛ حمله به ادبیات که آن را ناشی از بیاعتمادی و بدگمانی اثرآفرینان و هنرمندان به زبان و گرایش آنان به سکوت میداند؛ حمله به ادبیات بر اثر ظهور عصر الکترونیک و امکان اینکه رسانۀ الکترونیکی جای نوشتار را بگیرد؛ و حمله به مفهوم زیباییشناختی ادبیات در مقام هنر که در دهههای اخیر بارها و بارها تکرار شده است. ولک بر این باور است که با نگاه به تاریخ طولانی اصطلاح ادبیات و درک تمایزات واژگانی، میتوان این حملات گسترده را دفع کرد.
رنه ولک مقالۀ «نابود کردن مطالعات ادبی» را در سال ۱۹۸۳ منتشر کرد. در این مقاله نخست سه شاخۀ «نظریه، نقد و تاریخ» را در مطالعات ادبی بازمیشناسد و از نظر او در مطالعات ادبی، این سه شاخه به یکدیگر پیوستهاند. نظریه بدون نقد مبتنی بر واقعیت و بدون تاریخ نمیتواند وجود داشته باشد، نقد هم بدون نظریه و تاریخ وجود ندارد و تاریخ هم بدون فرضیات نظری و بدون نقد امکان وجود ندارد. ولک اشاره میکند که بنای مطالعات ادبی در معرض حملهای قرار گرفته است که فقط نقد طبیعیِ جنبههای مشخص مطالعات ادبی نیست، بلکه حملهای برای نابودی آن از درون است. در ادامه تلاش میکند تا انگیزهها و اهداف گوناگون این حمله را بازشناسد. او از انکار ماهیت زیباییشناختی ادبیات بیمناک است و در ادامه به تبیین ماهیت زیباییشناختی ادبیات میپردازد و در اینجا هم باز از روش تطبیقی و با ذکر منابع گوناگون به این مهم میپردازد. در هر دو مقالۀ اخیر احاطۀ ولک به موضوع، نگرش عمیق او به ادبیات و جنبههای گوناگون آن، مطالعات گسترده و پُردامنۀ او در حوزۀ نقد و نظریه و تاریخ ادبی انسان را شگفتزده میکند.
در روند شکلگیری نظریات رنه ولک، هر مقاله جایگاه خاصی دارد و به همین دلیل هر پنج مقاله در این کتاب مستقل آورده شدهاند. در واقع این کتاب مجموعهای از مقالات ولک است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمۀ مترجم
بحران ادبیات تطبیقی
امروز ادبیات تطبیقی
نام و ماهیت ادبیات تطبیقی
حمله به ادبیات
نابودکردن مطالعات ادبی
یادداشتها
واژهنامۀ فارسی ـ لاتین
واژهنامۀ لاتین ـ فارسی
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
«اشاره»های استاد پرویز شهریاری: گزیدۀ «اشاره»های استاد پرویز شهریاری در مجله «چیستا»
پرویز شهریاری به کوشش خسرو باقری«اشاره»های پرویز شهریاری تا آخرین شمارۀ مجلۀ چیستا یعنی تا بهمن سال 1390 ادامه مییابد. چیستا جز در
درآمدی بر زبان شناسی بالینی
حوریه احدیروش نویسنده در این کتاب بیشتر برگرفته از کتاب بال است؛ یعنی افزون بر تقسیمبندی مطالب بر اساس حوزهه
منابع مشابه بیشتر ...
امداد! برای نویسندگان: 210 کلید برای حل مسئلههایی که هر نویسندهای به آن برمیخورد
روی پیتر کلارکنویسندگی کار سحرآمیزی نیست، بلکه نوعی فرایند و فن و مجموعهای از گامهاست. در این کار هم مثل هر کار
واپسین های پیش از تندر: نامههای احمد قاسمی به دوستان (1314 ـ 1321)
احمد قاسمی به کوشش کاظم فرهادیاین مجموعه مشتمل بر 63 نامه، کارت تبریک و ظهرنویسی عکس و یک مقاله است که احمد قاسمی آنها را بین 18 ت
نظری یافت نشد.