دوستی در چهارده روایت: سیری در مفهوم دوستی در گسترۀ فلسفه، دین و ادبیات
خلاصه
کار مهم نویسنده در این کتاب، آن است که با نگاهی نافذ و دوستیپژوهانه، ماتریسهای فلسفۀ دوستی را در نظرگاههای متفاوت دانشمندان و متألهین شرق و غرب کشف، استخراج و با بیانی ساده و مؤثر فرمولبندی کرده است. گام دوم این کتاب، این است که بهنوعی با انتخاب هوشمندانۀ نویسندگانی در میراث تمدن شرق و غرب، در حقیقت نوعی گفتگوی فلسفی، الهیاتی، ادبی بین آنها برقرار کرده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
مارتین سلیگمن روانشناس آمریکایی در مدل معروف خود دربارۀ زندگی شاد و خوش که به اختصار «پِرما» نامیده میشود، سومین رکن یک زندگی شادمان و لذتبخش را داشتن روابط اجتماعی خوب و از جمله دوستی میداند. ورای کارکردهای روانی و فردی، دوستی با ویژگیهایی میتواند آثار جامعهشناختی مهمی هم داشته باشد. اینکه انسانها از طریق دوستی میتوانند با دیگران بودن را تجربه کنند و نسبت به آنان احساس محبت و حرمت و مسئولیت داشته باشند، تمرینی است برای اجتماعی شدن و از اینرو میتوان گفت دوستی هستۀ مرکزی اجتماعی شدن است. دوستی مذکور از نظر اخلاقی نیز میتواند به تصحیح و تکمیل بینجامد؛ زیرا دوستان مانند آینههای روبرو، فضائل و رذائل یکدیگر را نشان میدهند و این میتواند به رفع رذایل و تکمیل کمالات و فضائل بینجامد. در روزگاری که حکمفرمایی نهادهای متولی اجتماعی و اخلاقی کردن از میان رفته، این کارکردهای دوستی جایگزینناپذیر به نظر میرسد. این کارکردها را میتوان حتی در روابط بینالملل نیز دنبال کرد.
با وجود اهمیت و تأثیر دوستی در زندگی فردی و اجتماعی ما، اندیشمندان در دوران جدید کمتر به آن پرداختهاند و انسانها کمتر تأملات جدی پیرامون آن دارند. این بیتوجهی علنی چند دارد؛ اولاً دوران جدید به نحو گسترده توجه خود را به اشیاء مصروف داشته است و حتی انسانها نیز در خدمت تولید و توزیع و فروش اشیاء قرار دارند. اعتبار انسانها نیز به داشتن برخی اشیاء وابسته شده است. کسی که خانه و ماشین دارد، به مراتب انسان موفقتری است تا انسانی که شادمان و اخلاقی زندگی میکند. سرمایهداری شیئپرستی را ترویج میکند و انسانها را در خدمت ساخت و تبلیغ آن قرار میدهد و در این فضا مردمان بیش از دوستیابی به دنبال عقب نیفتادن از آخرین دستاوردهای تکنولوژی و نشانهای تجاری معتبر و خرید آخرین فناوریها هستند. در داستان «شازده کوچولو» روباه دقیقاً همین مطلب را به شازده کوچولو میگوید: «آدمها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. همه چیزها را ساخته و آماده از فروشندهها میخرند؛ ولی چون کسی نیست که دوست بفروشد، آدمها دیگر دوستی ندارند».
از سوی دیگر غلبۀ شیئنگری مدرن نگاه ما به انسانها را نیز ابزاری شیئوار کرده؛ از اینرو عشق و دوستیهای روزگار ما پایندگی چندانی ندارد و وابستگی تام و تمام به منفعت و لذت حاصل از رابطه دارد. زرق و برق جهان سرمایهداری به شکل و صورت انسانها نیز راه یافته است و انسانها با دیدن رنگ و بویی تازه به محبوب پیشین پشت میکنند و برای لذتجویی عنانگسیخته خود هزار توجیه در میان میآورند.
ثانیاً در دوران جدید نحوهای اخلاق زدگی افراطی که با کانت به اوج رسید، مانع جدی گرفته شدن احساسات شد و دوستی چون ریشهای مستحکم در محبت داشت و محبت از احساسات بود، چندان مجالی برای طرح نیافت. از سوی دیگر اخلاق میلی همیشگی به مساوات در مواجهه با انسانها دارد و دوستی یعنی خاص شدن کسی و این اخلال در مساوات ایجاد میکند؛ از اینرو اخلاق جدید چندان مجالی به طرح مباحث پیرامون دوستی نمیداد. به قول لاروشفوکو: «بعضی با همه شایستگیهایشان به دل نمینشینند و برخی دیگر با تمام عیوب خود دلنشیناند».
ثالثاً جمعگرایی در عصر جدید، روایتی خاص از ارتباط میان انسانها را جا انداخت که مسئلۀ دوستی را تحت تأثیر خود قرار داد. اگر به ایسمهای قرن بیستم مانند مارکسیسم، نازیسم، فاشیسم، سوسیالیسم و ..... نظر کنیم، متوجه میشویم که غلبۀ اهداف گروهی بر اهداف فردی، تعیین ارزشها توسط گروه، اهمیت رضایتمندی گروه و تعیین مختصات ارتباط اعضا با یکدیگر از طریق گروه همه فردیتگرایی را درمحاق فرو برده و به تبع آن دوستی از حالتی فردی به دوستی سازمانی و گروهی تبدیل شده است. این ارزشگذاریها خاص ایسمها نیست و کموبیش همۀ جوامع مدرن با چارچوبی مشابه، دوستیها را عمدتاً در چارچوب دوستیهای مطلوب خود تعریف کرده و جهت دادهاند.
رابعاً جوامع بشری از گذشته تاکنون ما را بیشتر از محبت و دوستی به عدالت و رعایت قوانین دعوت میکنند و همین ارزشها را نهادینه میکنند و آموزش میدهند؛ از اینرو دوستی همواره امری ضروری و غیرآموخته است و افراد تنها به صرافت طبع خود به آن گرایش مییابند.
این کتاب در پی آن است که نشان دهد دوستی نزد اندیشمندان پیشامدرن چه تأثیری داشته و آنان وقتی در جهان خود از دوستی سخن میگفتند، چه چیزی را مراد داشتند. در این اثر هم از موضع فلاسفه سخن گفته شده و هم دیدگاه عارفان و اخلاقیان مورد دقت قرار گرفته و هم از منظر اهل ادب حکایت شده است. هر فصل میتواند به طور مجزا مطالعه شود و فصول صرفاً به ترتیب تاریخی مرتب شدهاند و پیشنیاز یکدیگر نیستند.
کار مهم نویسنده در این کتاب، آن است که با نگاهی نافذ و دوستیپژوهانه، ماتریسهای فلسفۀ دوستی را در نظرگاههای متفاوت دانشمندان و متألهین شرق و غرب کشف، استخراج و با بیانی ساده و مؤثر فرمولبندی کرده است. گام دوم این کتاب، این است که بهنوعی با انتخاب هوشمندانۀ نویسندگانی در میراث تمدن شرق و غرب، در حقیقت نوعی گفتگوی فلسفی، الهیاتی، ادبی بین آنها برقرار کرده است.
همۀ بررسیهای نویسنده از روایات چهاردهگانه از ساختاری استوار برخوردار بوده و به نتایجی مهم دست یافتهاند. نویسنده در واقع از افق و ساحت گستردهای از استعداد منابع عرفانی، ادبی و فلسفی را برای دوستیپژوهی از منظر تمدن شرق، پیش روی خواننده گشوده است. فراخی این افق که از رسائل اخوان الصفا تا ملانظرعلی طالقانی که نام چندان آشنایی نداشته، ولی اندیشۀ بسیار مؤثری دارد، گسترده است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
روایت نخست: سقراط
روایت دوم: ارسطو
روایت سوم: سیسرو
روایت چهارم: آگوستین
روایت پنجم: قرآن کریم
روایت ششم: اخوان الصفا
روایت هفتم: قابوس بن وشمگیر
روایت هشتم: ابوحامد غزالی
روایت نهم: مولانا جلالالدین
روایت دهم: خواجه نصیر طوسی
روایت یازدهم: سعدی
روایت دوازدهم: ویلیام شکسپیر
روایت سیزدهم: میشل مونتنی
روایت چهاردهم: ملانظرعلی طالقانی
ضمیمه: دوستی به روایت میرزا محمود وزیر
پینوشتار (محمدجعفر امیرمحلاتی)
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
مولانا و عقل بشری
مهدی کمپانی زارعاگر در این کتاب به بررسی دیدگاه مولانا دربارۀ عقل پرداخته شده، از آنروست که با شناختی که او از عقل
معنویت محمد (ص) در عرفان اسلامی
مهدی کمپانی زارعاین کتاب به برخی از ابعاد معنویت پیامبر (ص) توجه دارد و میکوشد آن را از منظر پیروان و فرزندان معنوی
نظری یافت نشد.