قصۀ سلیمان؛ متنی کهن از حوزۀ زبانی آذربایجان
خلاصه
«قصۀ سلیمان» نام کتابی است از ابویعقوب یوسف بن علی بن عمر تبریزی، نویسندهای گمنام از آذربایجان.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
«قصۀ سلیمان» نام کتابی است از ابویعقوب یوسف بن علی بن عمر تبریزی، نویسندهای گمنام از آذربایجان؛ با توجه به آنچه در انجامۀ کتاب که اینگونه آمده است: «الامام الاجل الکبیر العالم العادل الزاهد البارع المتورع، شرفالدین، زینالاسلام، تاج العلماء، فخر الفقهاء، ناصر الشریعة، قدوة الفریقین، امام الائمة، مفتی ارّان و آذربایجان، ناصح الملوک والسلاطین، ابویعقوب یوسف بن عمر بن علی التبریزی». این تنها ذکری است که از مؤلف در این کتاب رفته و از این عبارت تنها نام و زادگاه یا محل اقامت او دانسته میشود. همچنین بنا بر این عبارت ابویعقوب تبریزی از نظر فقهی جایگاه والایی داشته و در منطقۀ خود محل رجوع بوده است. افزون بر این در سایر منابع چیزی دربارۀ او یافت نشده است.
این کتاب به داستان سلیمان پیامبر (ع) مطابق آنچه در قرآن و روایات اسلامی آمده است، میپردازد. نویسنده این کتاب را به زنی وابسته به دربار اتابکان آذربایجان تقدیم کرده است. نویسنده برای وعظ و ارشاد بانویی صاحب قدرت، قصۀ سلیمان را جمع و تألیف کرده تا در خلوت آن را بخواند و از آن بهره بگیرد. بهویژه آنکه به زعم او «ملازمت پردۀ عصمت» آن ملکه را از آموختن علم باز میداشته است. پیش از نویسنده، دیگران به جمع و تألیف داستان یوسف (ع) یکی دیگر از داستانهای قرآن پرداخته بودند و او به این نکته اشاره میکند و به همین دلیل تصمیم میگیرد که به قصۀ سلیمان (ع) بپردازد؛ اما نکتۀ دیگری نیز در این میان وجود دارد. او خود را ناتوان از «زیادتی جستن» بر نوشتههای پیشنیان نمیداند؛ اما چون مخاطب اصلی او زنی است و داستان یوسف (ع) از چیزی خالی نیست که «موافق مزاج نفس و ملایم هوای طبع افتد»، «عنان سخن را بدین سبب با قصۀ سلیمان (ع)» میگرداند.
هدف نویسنده از نگارش این داستان آن است تا شیوۀ حکومتداری را با التزام به رعایت دین به ملکه بیاموزد و دو قصۀ یوسف (ع) و سلیمان (ع) را از این نظر که هر دو هم نبی بودند و هم پادشاه، شبیه به هم میداند و امید دارد که مخاطب را از مطالعۀ آن عبرت گیرد. از سوی دیگر چون مخاطب کتاب را فراتر از ملکه و خاص و عام در نظر میگیرد، تلاش میکند تا از «ایراد لفظهای غریب و معانی دقیق» پرهیز کند و عبارتهای دشوار و تکلفهای لفظی و معنایی را در داستان خود نیاورد.
این کتاب ظاهراً در پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری تألیف شده و نثر ساده و نسبتاً بیپیرایهای دارد و گاهی عبارتها را به زیور سجع آراسته است. در جاهای مختلف نیز در ارتباط با موضوع، داستانی از داستانهای صوفیان را ذکر کرده است. چون هدف نویسنده تعلیم و آموزش است، در جایجای داستان نکتههایی اخلاقی و عرفانی میآورد و به همین سبب در میان آن با ذکر کلماتی مانند نکته، لطیفه، تحقیق و حکایت به تشریح و تفسیر داستان سلیمان (ع) میپردازد. بیشتر داستانهای ضمنی نیز به حکایات صوفیان تعلق دارد و به داستان رنگ و بوی تفسیری عرفانی بخشیده است. با این حال نظر او غالباً بر تعالیم شرعی است و باید او را بیشتر متشرع دانست.
از ویژگیهای این متن، درج چند دوبیتی در آن است که به گویش کهن آذربایجان سروده شدهاند و به عنوان یکی از کهنترین اسناد این گویش به دست رسیدهاند. شکل داستانگویی این اثر نیز در نوع خود جالب است و میتوان آن را با «قصۀ یوسف: کتاب الستین الجامع للطائف البساتین» مقایسه کرد.
تنها نسخۀ موجود از این متن، تاریخ کتابتش 890 هجری است که در میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران عکسی از آن وجود دارد. نوع خط نسخه نستعلیقی ابتدایی است و کاتب محمد بن علی سلطانیوی است که در فهرست سلطان پوری ضبط شده است. اصل نسخه در موزۀ بریتانیا نگهداری میشود. تصحیح از روی عکس همین نسخه انجام شده است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
دیباچه
فصل اول: در ولادت او
فصل دوم: در وصیت کردن داود به سلیمان و وفات داود
فصل سوم: در آغاز ملک سلیمان
فصل چهارم: در عمارت مسجد بیت المقدس و سبب آن
فصل پنجم: در حکایت بلقیس و ملک او
فصل ششم: در قصدکردن دیوان به فرزندان سلیمان و خبریافتن او از آن
فصل هفتم: در عزل سلیمان و سبب آن
فصل هشتم: در گذشتن سلیمان به وادی النمل
فصل نهم: در گرفتن سلیمان عین القطر را
فصل دهم: در قصۀ اسبان سلیمان
فصل یازدهم: در دیدن سلیمان بلوقیا را و دیدن ملک الموت و دوستی ....
فصل دوازدهم: در غرایب وقایع و فتحهای نادره که سلیمان را بود
فصل سیزدهم: در وفات سلیمان
نمایهها
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قفلهای دستساز آذربایجان
رحمان احمدی ملکیاز بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درونمایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل
منابع مشابه
احسن القصص؛ قصۀ حضرت یوسف (ع)
مترجمی ناشناخته از اواخر سدۀ پنجم یا اوایل سدۀ ششم«احسن القصص» روایتی بسیار کهن از داستان حضرت یوسف (ع) است. این کتاب ترجمۀ یا تحریر کتابی به زبان عرب
نظری یافت نشد.