برگهایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران: پایان سدۀ نوزدهم و آغاز سدۀ بیستم: روایتی از تاریخنگاری شوری
خلاصه
پیوست استعماری آسیای میانه به امپراتوری روسیه، پایان طمع سیریناپذیر این امپراتوری برای گسترش سلطۀ سیاسی و اقتصادی بر سرزمین های دیگر نبود. در جنوب آسیای میانه، اینک این شمال ایران و افغانستان بود که قرار بود به قلمرو منفعت اقتصادی و سیاسی امپراتوری روسیه بپیوندد. منانف در این کتاب کارنامهای از تلاش آرام اما پیوستۀ امپراتوری تزاری برای نفوذ اقتصادی و سیاسی در جنوب مرزهای استعماریاش را به دست میدهد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
نزدیک به سه دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میگذارد؛ اما کارنامۀ آن نظام با همۀ کامیابیها و ناکامیابیهایش همچنان ذهن بسیاری از اهل پژوهش را به ویژه در سپهر دانشگاهی به خود مشغول داشته است. اتحاد جماهیر شوروی، نظام سیاسی استوار بر دستگاهی فکری بود که حیات خود را حاصل جبری غایتمند میدانست که گویا تمامی جامعههای انسانی را از گذار از آن فرایند رهایی نبود. تاریخنگاری به مثابۀ پژوهش در روش تدوین تاریخ در این نظام، وظیفه داشت تا خوانشی از گذشته را به دست دهد تا خورند و پسند دستگاه فکری آن نظام باشد. از اینرو با تحول و تطور نظام شوروی، تاریخنگاری آن نظام نیز شکلهای گوناگوی از پژوهشها را تولید کرد؛ مثلاً اگر در دوران روسیۀ تزاری تاریخ استعمار و گسترش سرزمینی امپراتوری در قفقاز و آسیای میانه چنان رقم میخورد که به قول گورچاکف ـ وزیر امور خارجه روسیه تزاری در سال ۱۸۶۴ ـ نقش روسیه در آسیای میانه نقشی بود «همسنگ تمامی دولتهای متمدنی که در رویارویی با اقوام وحشی و کوچنشین فاقد سازمان اجتماعی توسعهیافته، با اعمال سیاستهای فرادستانه بر مردمانی سرکش و یاغی، میکوشیدند آنها را از همسایگانی نامطلوب به مردمی مطیع و متمدن تبدیل کنند»، در تاریخنگاری نخستین شوروی این خانش یکسره مردود شد. در این تاریخنگاری انقلابی، گسترش سرزمینی تزاری، گسترش امپریالیستی یا کشورگشایانه خوانده شد و از مقابلۀ نخستین مردمان آسیای میانه با روسیۀ تزاری چون مبارزهای برای دفاع از سرزمین در برابر استعمار و مقابله با استثمار نظامی ـ فئودالی تجاری یاد شد. این خوانش اما بعد دگرگون شود و به جایش خوانشی چون این نشست: الحاق آسیای میانه به روسیۀ تزاری، الحاقی داوطلبانه به شمار میرفت که «حاصلش توسعۀ سیاسی و اقتصادی این قلمرو جغرافیایی بود؛ توسعهای که سرنوشت مردمان آسیای میانه را در راستای پیشرفت تاریخی در پی داشت». این پژوهش که ترجمهاش در دست است پژوهشی در چارچوب و راستای همین خوانش آخرین میباشد.
پیوست استعماری آسیای میانه به امپراتوری روسیه، پایان طمع سیریناپذیر این امپراتوری برای گسترش سلطۀ سیاسی و اقتصادی بر سرزمین های دیگر نبود. در جنوب آسیای میانه، اینک این شمال ایران و افغانستان بود که قرار بود به قلمرو منفعت اقتصادی و سیاسی امپراتوری روسیه بپیوندد. منانف در این کتاب کارنامهای از تلاش آرام اما پیوستۀ امپراتوری تزاری برای نفوذ اقتصادی و سیاسی در جنوب مرزهای استعماریاش را به دست میدهد.
یکی از وظایف عمدۀ مورخان شوروی، مطالعۀ عمیق علمی گذشته این کشور از جمله مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن با خلقهای کشور دیگر است. این نوشته به بررسی مسائلی میپردازد در پیوند با مناسبات سیاسی و اقتصادی و تا حدی فرهنگی میان دو کشور روسیه و ایران که از طریق ترکستان شکل گرفته بود. البته پیریزی و گسترش این مناسبات به الحاق آسیای میانه به روسیه مربوط میشود.
نویسنده باور دارد با وجود سیاست استعماری روسیه تزاری در آسیای میانه و استقرار استبداد دوگانه در آنجا، الحاق این سرزمین به روسیه ارزش معنوی و مترقی در سرنوشت قلبهای آسیای میانه داشت. افزون بر این به گواهی حقایق گوناگون تاریخی، این الحاق بر سرنوشت خلقهای کشورهای همجوار به آسیای میانه از جمله ایران نیز تا حدی اثر گذاشت. بعد از الحاق امارت بخارا و خانات خیوه و تردستان روسی، راه روسیه از طریق این نواحی به مناطق شمال شرقی ایران باز و باعث گسترش روابط بازرگانی و اقتصادی شد.
این کتاب دورهای از سالهای 1850 تا ۱۹۱۴ را در بر میگیرد؛ اما نمیتوان بدون توضیح خلاصهای از روابط ایران با آسیای میانه در آستانۀ الحاق آسیای میانه به روسیه، به بازگویی دگرگونیهای سالهای بعد پرداخت. گفتنی است که نویسنده این کتاب عمدتاً به مسائل تاریخی و مناسبات سیاسی، بازرگانی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته که پژوهشگران تا به حال آن را بررسی نکردهاند.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار مترجمان
دربارۀ نویسنده
پیشگفتار نویسنده
فصل اول: مناسبات ایران ـ آسیای میانه پیش از الحاق ترکستان به روسیه
فصل دوم: روابط ایران و روسیه در زمان الحاق آسیای میانه به روسیه
فصل سوم: ترکستان و روابط ایران و روسیه
منابع
نمایه
نقشهها
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
نظری یافت نشد.