۱۰۸۵
۳۴۸
آوایی از ژرفا؛ گفت‌وشنود محمدرضا ارشاد با دکتر میرجلال‌الدین کزازی در پدیدارشناسی زبان فارسی

آوایی از ژرفا؛ گفت‌وشنود محمدرضا ارشاد با دکتر میرجلال‌الدین کزازی در پدیدارشناسی زبان فارسی

پدیدآور: محمدرضا ارشاد ناشر: برسمتاریخ چاپ: ۱۳۹۸مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 0ـ1ـ96181ـ622ـ978 تعداد صفحات: ۲۹۸

خلاصه

از آنجایی که هدف از این کتاب چیستی، چرایی و چندوچونی شیوۀ زبانی دکتر کزازی بوده، رهیافت و شیوه‌ای که در طرح پرسش‌ها در پیش گرفته شده، توصیفی ـ انتقادی بوده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.​

 

فرهنگ ایرانی را بسان هر فرهنگی دیگر، می‌توان برآمدۀ کوشش‌ها، آزمون‌ها و الگوهای منشی، اندیشه‌ای و رفتاری‌ای دانست که مردمان این سامان از روزگاران باستان تا به امروز ساخته و پدید آورده‌اند. این تاریخ فرهنگی، انباره‌ای است از امکان‌ها و داده‌هایی که در پیوند با خواست‌ها و نیازهای هر دورۀ تاریخی، ریخت و رخساری همساز با آن دوره به خود گرفته است. آنچه بر این زیست‌بوم فرهنگی و مردمان آن در راستای تاریخ این سرزمین رفته، در زبان فارسی نیز به گونه‌ای بازتاب یافته است. از این‌رو سرگذشت زبان فارسی از تاریخ پرفرازونشیب و پرگسست و پیوست فرهنگی ایرانی بیرون نبوده است. گرچه از دید زبان‌شناسی تاریخی، فارسی دگرگون‌یافتۀ زبان‌های فارسی باستان و نیز پهلوی ساسانی در دوران میانه بوده؛ اما باید به این نکته اشاره داشت که زبان فارسی همچون فرهنگ ایرانی که آمیزه‌ای است از فرهنگ‌های گوناگون در راستای تاریخ این مرزوبوم، همواره در دادوستد با دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی موجود در این سرزمین بوده است.

بر این اساس در زبان فارسی ریخت‌های آوایی، نحوی و واژه‌شناختی زبان‌های گوناگون ایرانی را می‌توان یافت. از سوی دیگر زبان فارسی در پویۀ تاریخی خود، زبان میانجی تیره‌ها و قوم‌های گوناگون ایرانی در پهنۀ پرکشمکش و آویز این سرزمین بوده و همچنین در برش‌هایی از تاریخ خود چنان زبانی فرهنگی در میان برخی از ملت‌های همسایه رواج پیدا کرد. به این سبب بود که فارسی به زبانی فرهنگی و فراقومی دگرگون شد.

با این همه زبان فارسی در جامعۀ ایرانی تنها نقش زبان‌شناختی نداشت. این زبان میانجی انتقال فرهنگ ایران باستان به دوران اسلامی نیز شد. این نقش را می‌توان در شاهنامۀ فردوسی آشکارا دید. فردوسی با زبان فارسی، آن انبارۀ هویتی یا تاریخ فرهنگی پیشین ایرانی را به دوران جدید (اسلامی) منتقل کرد و به بازخوانی نوینی از فرهنگ و هویت ایرانی دست یازید.

زبان فارسی تا شکل‌گیری روزگار نوین ایرانی که نزدیک به دویست سال از آن می‌گذرد، کمابیش سامانی یک‌دست و یکسان داشته است؛ اما روزگار نوین فرهنگ ایرانی که از پایانه‌های دوران صفوی آغاز شده و به‌ویژه در دوران قاجاری شتاب گرفته بود، آزمونی تازه در برابر زبان فارسی نهاد. در روزگار قاجار با شکل‌گیری دگرگونی‌های اجتماعی و سیاسی در جامعۀ ایرانی که اوج آن انقلاب مشروطه بود، قلمروهای تازه‌ای در برابر فرهنگ ایرانی و از آن میان زبان فارسی آشکار شدند. این قلمروهای نوپدید مفهوم‌ها و عنصرهای نوینی را که برخاسته از اندیشه، دانش، علم و فناوری مدرن بودند به همراه واژگان ویژه خود به پهنۀ زبان فارسی کشاندند. درست همراه و همگام با ورود مفهوم‌ها و اندیشه‌های علمی و فلسفی مدرن به سپهر جامعۀ ایرانی و زبان فارسی، ساختار اجتماعی و سیاسی جامعۀ ایرانی نیز آرام‌آرام دگرگونی می‌یافت. شیرازۀ ساختار پیشین سیاسی و اجتماعی ایران کم‌کم از هم گسست و ساختار دولت ـ ملت بسان سامان نوین سیاسی و اجتماعی در در جامعۀ ایرانی جای خود را می‌گشود.

مدرن‌شدن فارسی دوسویه داشت؛ از یک‌سو فارسی می‌بایست در میدان مدرنیته گام برداشته و نقش تاریخی هویت‌ساز خود را که پیش از این در زمان سامانیان به دست فردوسی به انجام رسانده بود، اینک در بوتۀ آزمون مدرن بنهد. اما آیا می‌توانست از این آزمون سربلند بیرون بیاید؟ آیا زبان فارسی می‌توانست در عین برخورداری از بنیان‌های فرهنگی کهن خود حساسیت‌ها و ویژگی‌های مدرن را در خود پدید آورد؟ آیا فارسی می‌توانست بسان گذشته چتر فراگیری بر سر قوم‌ها و تیره‌های گوناگون ایرانی بگسترد؟ آیا فارسی توان آن را داشت که هویت ازهم‌گسلیده و دگرگون‌شدۀ ایرانی را از نو باز سازد؟ سویۀ دوم این مدرن‌شدن، توان‌آزمایی زبان فارسی در میدان اندیشه‌ها و مفهوم‌هایی بود که این زبان در تاریخ فرهنگی خود با آنها رویارو نبوده است. فارسی که پیش از این بیشتر زبان سرود و اندیشه‌های خیال‌انگیز و رازورزانه بود، می‌بایست توان بیان دانش، علم و شناخت مدرن را در خود می‌پروراند. علم و دانش مدرن از دانش کهنی که دانشمندانی چون زکریای رازی و دیگران بدان دست یافته بودند، یکسره جدا بود. علم مدرن پی‌آیند سوگیری و جهت‌یابی انسانی بود که طبیعت را دست‌مایۀ شناخت خود گردانیده بود. این علم جایگاه نوینی برای انسان در جهان باز می‌شناخت. این دو سویه چالش مدرن زبان فارسی، واقعیتی همساز و هماهنگ را باز می‌تافت؛ این واقعیت که زبان فارسی آرام‌آرام به زبان ملتی مدرن دگرگون می‌شد.

پس از انقلاب اسلامی، در پهنۀ گفتمان بهکرد یا اصلاح زبانی، چهره‌های برجسته و تأثیرگذاری پدیدار شدند که از آن میان می‌توان به نسل تازه‌ای از زبان‌شناسان چون دکتر ابوالحسن نجفی، دکتر محمدرضا باطنی، دکتر علی‌محمد حق‌شناس و همچنین به استادان و پژوهندگان قلمرو ادبیات فارسی چون شادروان دکتر خسرو فرشیدورد اشاره داشت که هر یک به نوبۀ خود کوشیدند تا گره از کار فروبسته زبان فارسی بگشایند. در میان این همه بی‌گمان دکتر میرجلال الدین کزازی پژواکی آشناتر دارد. دکتر کزازی را شاید بتوان برجسته‌ترین چهرۀ گفتمان بهکرد زبانی در حوزۀ زبان فارسی در تاریخ هم‌روزگار ما دانست. ژرفا و گستردگی نگاه دکتر کزازی به توش و توان زبان فارسی، چونی و چندی ویژه‌ای به کار وی داده که با هیچ‌یک از دیگر شناخته‌شدگان این پهنه سنجیدنی نیست. گواه این امر نزدیک به ۹۰ کتاب و بیش از صدها مقاله و سخنرانی است که وی به شیوۀ زبانی ویژه خود نگاشته یا بر زبان رانده است. این مجموعه دربردارنده انبوهی شگفت‌آور از واژه‌های ناب فارسی است که وی در مدت نزدیک به چهل سال پژوهش و ژرف‌کاوی در توان‌ها و امکان‌های واژه‌شناختی، معنا‌شناختی و آواشناختی زبان فارسی از یک‌سو و زمینه‌های زیباشناسانۀ سخن فارسی از دیگرسو آنها را یافته و برنهاده است.

سره‌گرایی یا ناب‌گرایی زبانی دکتر کزازی را می‌توان هم‌زمان دانش‌ورانه، زیباشناسانه، همدلانه و اندکی بازی‌گوشانه خواند. پیوند دکتر کزازی با زبان فارسی پیوندی است هستی‌شناختی. زبان فارسی برای وی خانه‌ای را می‌ماند که پاره‌های هستی وی به آن بسته بوده و تو گویی آرامش و آسایش خود را از آراستگی، زیبایی، نغزی و دلاویزی این خانه می‌گیرد. جدای از آنچه در دگرسانی آشکار شیوۀ زبانی دکتر کزازی با دیگر شیوه‌های زبانی وجود دارد، ویژگی‌های روان‌شناختی او را نمی‌توان در چگونگی پسند ویژۀ زبانی وی نادیده انگاشت. با نگاهی روان‌شناختی به نوشتارها و گفتارهای دکتر کزازی و ژرف‌نگری در زبان ویژۀ آنها می‌توان دریافت که خود پدید‌آورنده بیش از دیگران از کاربرد چنین زبانی سرمست و شاداب شده است.

از آنجایی که هدف از این کتاب چیستی، چرایی و چندوچونی شیوۀ زبانی دکتر کزازی بوده، رهیافت و شیوه‌ای که در طرح پرسش‌ها در پیش گرفته شده، توصیفی ـ انتقادی بوده است. بی‌گمان توصیف‌ها پیشگام هرگونه نقد احتمالی بوده‌اند؛ اما پس از روشن‌داشت هر موضوعی، هر جا که شایسته بوده، نقدهایی وارد و پاسخ‌هایی به فراخور آن داده شده است. این روش (توصیفی ـ انتقادی) سبب شده که پرسش‌هایی همانند در بافت‌ها و جایگاه‌های گوناگون این گفت‌و‌شنودها پیوسته به شیوه‌ها و روش‌های دیگرسان سر برآورند.

همچنین نگارنده بر آن بوده که همواره در کانون من ـ دیگری (خواننده) پرسش‌ها را فراپیش نهد. از سوی دیگر هر نشست با وجود پیوند با نشست‌های پیش و پس از خود، هویتی جداگانه و خودآیین دارد؛ به گونه‌ای که خواننده می‌تواند هر یک را جداگانه بخواند و دریابد؛ اما کل کتاب ساختاری پیوسته دارد. این گسست و پیوست هم‌زمان نشست‌ها را می‌توان پی‌آیند شیوه‌ای ویژه دانست که در این گفتگوها به کار بسته شده است. به این معنا که هیچ نشستی نبوده که پرسش‌هایی در پیوند با آن، پیش‌تر به دکتر کزازی داده شده و او آنگاه با آگاهی پیشین به آنها پاسخ داده باشد. این امر به گفت‌و‌شنودها ویژگی و سرشت نابهنگام و دردم بخشیده است.

نشست‌های نخستین از فلسفه و پدیدارشناسی زبان آغاز شده و پس از بررسی پیوند زبان با تاریخ، فرهنگ، اسطوره، حماسه، خودآگاهی و ناخودآگاهی، آنگاه در نشست‌های دیگر به زبان فارسی و سیر دگرگونی تاریخی و نیز امکان‌ها و توان‌های نهفته و آشکار آن تا به امروز پرداخته شده و در پی همۀ اینها، نشست‌هایی شکل گرفته‌اند که در آنها پرسمان‌های بنیادینی چون هویت و کیستی ایرانی، فراشد مدرنیتۀ ایرانی، فردیت‌یابی مدرن ایرانی و .... در پیوند با زبان فارسی به بررسی و کاوش گذاشته شده‌اند. به فرجام در نشست پایانی، زیست‌نامۀ فرهنگی دکتر کزازی در پیوند با پسند و شیوۀ ویژه زبانی وی به بررسی نهاده شده است. همۀ کوشش نگارنده این بوده که پرسش‌هایی به پیش کشیده شوند که افزون بر تازگی، نوآیینی، اندیشه‌خیزی، با پرسمان‌های نوپدید روزگار ما پیوند داشته باشند.

چکیده‌وار می‌توان گفت که هدف از این پرسش‌انگیزی‌ها این بوده که راهی به جهان ذهنی و اندیشه‌های دکتر کزازی یافته و با گشت‌و‌گذار در آن به فرجام، سر از بسترها و لایه‌های فرهنگی و تاریخی پر‌فراز‌و‌نشیب و جامعۀ معاصر ایرانی برآوریم؛ زیرا هر اندیشه یا پژوهشی هم‌زمان برآیندی است از جرقه‌های درونی و روان‌شناختی یک اندیشمند یا پژوهشگر و همچنین بسترهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی زمانۀ وی.

فهرست مطالب کتاب:

دیباچگک

پیش‌گفتار

گفتاری با خواننده

چیستی زبان

خاستگاه زبان: زبان، ناخودآگاهی و خودآگاهی

ابزار خودآگاهی

خار دیوار رزان

ترازمندی درونی

بنیادهای منش ایرانی

خنیای زبان

در آن سوی "آن"

ناب‌گرایی زبانی

زیستن در زبان

روزگار چاره‌سازی

فرایند فردیت‌یابی ایرانی

انگیختن جهان خفته

نوگرایی ایرانی

گذار سرشتین زبان

رستاخیز زبانی

آگاهی ناخرسند

جادوی زبان و شاعرانگی هستی

بر بستر انگیزه‌ها و آماج‌ها

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

سنت زیباشناسی آلمانی

سنت زیباشناسی آلمانی

کای همرمایستر

در اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایده‌هایی از بریتانیایی‌ها و

بازخوانی انتقادی سیاست‌گذاری‌های آموزشی در ایران معاصر

بازخوانی انتقادی سیاست‌گذاری‌های آموزشی در ایران معاصر

سیدجواد میری، مهرنوش خرمی‌نژاد

ضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزش‌گذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز

منابع مشابه بیشتر ...

هنباز با رهروان راز: گزارش بیست غزل بر پایۀ زیباشناسی و باورشناسی

هنباز با رهروان راز: گزارش بیست غزل بر پایۀ زیباشناسی و باورشناسی

میرجلال‌الدین کزازی

نویسنده در این کتاب که «هنباز با رهروان راز» نام گرفته است، به شیوه‌های دفترهای پیشین، بیست غزل از خ

فسانه‌های فسون: جستارهایی در فرهنگ و ادب ایران

فسانه‌های فسون: جستارهایی در فرهنگ و ادب ایران

میرجلال‌الدین کزازی

این کتاب به‌راستی جنگی از جستارهاست؛ اما جنگی است که شاید بتوان گفت بی‌پیشینه و همتایی تاکنون نداشته

دیگر آثار نویسنده

جهان شایگان؛ پنج دیدار و گفتگو با داریوش شایگان

جهان شایگان؛ پنج دیدار و گفتگو با داریوش شایگان

محمدرضا ارشاد

گفتگوهایی که در این کتاب آمده‌اند، در واقع حاصل سال‌ها هم‌سخنی نگارنده با اندیشه‌های زنده‌یاد داریوش