تصوف و سیاست در متون منثور تا پایان قرن چهارم هجری
خلاصه
نویسنده در این کتاب کوشیده تا در بازهای مشخص از تاریخ یعنی تا پایان قرن چهارم، به قبض و بسط و فرازوفرودهای نسبت عرفان و امر سیاسی بپردازد. او در این کتاب تلاش کرده با بررسی دستههای مختلف اهل تصوف اعم از عزلتپیشگان و منفعتگرایان و تساهلگرایان و ... تصویر روشنی از نسبت پیچیدۀ تصوف و سیاست به دست دهد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
نویسنده در این کتاب کوشیده تا در بازهای مشخص از تاریخ یعنی تا پایان قرن چهارم، به قبض و بسط و فرازوفرودهای نسبت عرفان و امر سیاسی بپردازد. او در این کتاب تلاش کرده با بررسی دستههای مختلف اهل تصوف اعم از عزلتپیشگان و منفعتگرایان و تساهلگرایان و ... تصویر روشنی از نسبت پیچیدۀ تصوف و سیاست به دست دهد.
در بخش اول کتاب رابطۀ عرفان و سیاست تبیین شده است. تعیین نسبت عرفان و سیاست در درجۀ نخست به تبیین تعریفی درست از آن دو وابسته است. اگر عرفان منقطع از جامعه و یک پدیدۀ کاملاً مجرد و آسمانی دانسته شود و از آن به خلوتگزینی و دروننگری تعبیر شود و از سوی دیگر سیاست مقولهای کاملاً اینجهانی و مادهمحور و سیاستمداران فارغ از درک باطن هستی دانسته شوند، رابطهای بین عرفان و سیاست وجود نخواهد داشت؛ ولی عرفان و تصوف اسلامی از همان آغاز به تبع دین اسلام، اهدافی اجتماعی و سیاسی داشته و به هدفگذاری و ارائۀ طرح کلی دربارۀ چارچوبهای سیاست اسلامی پرداخته است.
قرار نیست از عرفان نظری، فرضیههای علم اقتصاد یا سیاست استنباط شود. عرفان جهت و هدف را مشخص میکند و طرح کلی راه را مینماید. جدای از این، تأثیرات عمیق روحی، نشاط ذهنی و بصیرت در تشخیص حق و باطل از جمله آثاری است که عرفان در عالم ظاهر به جای میگذارد و از همین نقطه است که تفاوت عارف سیاستمدار با کسی که صرفاً فقیه سیاستمدار است، مشخص میشود.
از جلوههای اعجابانگیز رابطۀ عرفان و سیاست در کلام صوفیه، ضرورت تحصیل صفات و اخلاق عرفانی برای اربابان قدرت است. از منظر آنها سیاستمداری که بدون تهذیب نفس پای در عالم کثرت میگذارد، بهسرعت به ورطۀ هلاکت و نابودی گرفتار میآید؛ زیرا قدرت، طبع سرکش انسان را به طغیان وامیدارد.
متصوفه کوشش میکردند بر اساس معیارهایی که عمدتاً بر محور وحدت و کثرت دور میزند، نگاههای سیاسی و اجتماعی عرفا را طبقهبندی کنند. این تقسیمبندیها با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی، هدف و توان سالکان صورت گرفته است؛ یعنی اختلاف مسلک صوفیان در این امور لزوماً بار منفی ندارد؛ زیرا موقعیتها، ظرفیتها و البته همتهای سالکان متفاوت است و بهیقین هر کسی بیش از حد توانش تکلیفی ندارد.
عزلتپیشگی در میان صوفیان گاه انگیزههای سیاسی داشت. در این شرایط اینان سعی میکردند در قالب پند و اندرز به وظیفۀ خود عمل کنند؛ اما در مواردی این عزلتگزینی به ورطۀ افراط میافتاد و درونگرایی شدید بدل میشد. این انزوای سیاسی بر اثر تأکید بر معیار وحدت سوای کثرت پدید میآمد که نوعی نگاه یکجانبه به عالم هستی است. در بخش دوم کتاب دربارۀ رابطۀ سیاست و سیاسیون با عزلتپیشگان بحث و بررسی صورت گرفته است.
حقیقت هستی، ذات حق است و غیر او، مظاهر و تجلی وجود اویند. پس حقیقت هستی در عین وحدت ذاتی، به جهت تجلی خود، کثرت عرضی دارد. وقتی بر کثرت تأکید شود و به مثابۀ ابزاری برای رسیدن به منافع شخصی در عالم اجتماع و سیاست دیده شود، با عارفنمایانی مواجه میشویم که بهراحتی با حکام ظالم سازش کرده و کوشیدهاند تا مردم را دور خویش جمع نمایند و اهرم فشاری برای منافع خود به وجود آورند. اگرچه هنوز تا قرن چهارم عدۀ این افراد نسبت به دورههای بعد کمتر است. این گروه با عنوان منفعتگرایان شناخته میشود که در این کتاب در بخش سوم به آنان پرداخته شده است.
تساهل و تسامح در عرصۀ سیاست به دلایل مختلفی به وجود میآید. گاه صرف منفعتگرایی است که انسانها را به سازش با هر گروه یا حکومتی متمایل میسازد که بیتردید از جنبۀ اخلاقی مردود است؛ اما گاهی روی آوردن به تساهل پشتوانۀ فکری عمیقتری دارد. این روحیه میان برخی از عرفا به علت آمیختن قواعد عالم وحدت و کثرت پدید میآید. دستهای از عرفا از تساهل به عنوان حربهای سیاسی و اجتماعی بهره میبرند. این نوع رفتار که میتوان آن را تساهل مثبت نامید، ناشی از روحیۀ عطوفت در وجود عارف است و با استفاده از آن عارف بهگونهای عمیقتر، به جذب مردم در اجتماع میپردازد. در بخش چهارم کتاب به نمونههایی از تساهلگرایی در میان صوفیه پرداخته شده است.
در دورۀ مورد بحث این کتاب، عدۀ زیادی از صوفیان مستقیم یا غیرمستقیم به فعالیتهای سیاسی میپرداختند. اعضای این گروه که از حیث نظری به هر دو معیار وحدت و کثرت توجه داشتهاند، خود به صنوف مختلفی تقسیم میشوند و انگیزههای رفتاری آنان متفاوت بوده است. دستهای از تحرکپیشگان با انگیزۀ حمایت از محرومان به عرصۀ سیاست پا مینهادند و در بسیاری از موارد تحولات مثبتی میآفریدند؛ اما گاهی به دلیل عدم شناخت کافی از مسائل شرعی و عرفانی به آفت عوامزدگی دچار میشدند. هستۀ مرکزی این دسته را عیاران و فتیان شکل میدادند که میتوان با اندکی تسامح آنها را از نزدیکان به تصوف در معنا عام تلقی کرد. بخش پنجم کتاب اختصاص به تحرکپیشگان دارد.
فهرست مطالب کتاب:
1. معیارهای نظری ارتباط عرفان با سیاست در متون صوفیه
2. عزلتپیشگان
3. منفعتگرایان
4. تساهلگرایان
5. تحرکپیشگان
منابع و مآخذ
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
دیگر آثار نویسنده
جریانشناسی عرفان ابنعربی در ادب فارسی
مهدی حیدری با مقدمه دکتر سیدحسین نصرهدف اصلی در این کتاب، ترسیم اصول و فراز و نشیبهای مکتب ابنعربی در حوزۀ زبان و ادبیات فارسی است.
نظری یافت نشد.