غیاب و ازهمپاشیدگی معنا: در شازده احتجاب و آینههای دردار هوشنگ گلشیری
خلاصه
در این کتاب نویسنده بر آن بوده تا چهار «در» به رمان «شازده احتجاب» بگشاید: زمان شازده احتجاب، راوی، شخصیتهای مسکوت و جادوی اشیاء. نیز در هر یک از این درها یا مناظر، در پرتو نظریهها و گاه آرای فلسفی ـ مثلاً در بخش زمان ـ به خوانشی از این رمان بپردازد. همچنین نگاهی به ساخت روایی «آینههای دردار» افکنده شده که بیشتر از دو منظر خردهروایتها و حضور نویسندههای درون متن همراه با تکثیر شخصیتها در این خرده روایتها بوده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
روایت شکست، روایت گریز از مرکز و پرداختن و تمرکز به/ و بر حاشیه. بر جانب ـ مرکز. اگر به دنبال برجستهترین ویژگیها باشیم، بیگمان این دو، ویژگی بارز رمان خواهند بود. دنکیشوت که آغازکنندۀ این جانب ـ مرکزی است، هنوز گرانیگاه برجسته کردن اندیشۀ شکست است: شکست اسطوره، جهان حماسه و قهرمان بزرگ و نجاتدهنده؛ و شکست همۀ اصول باشکوه، معنادار، جدی و خشک پیشارمان. وقتی میلان کوندرا، سروانتس را کنار دکارت، دو پایهگذار عصر مدرن میداند، بر تأثیر اندیشگانی رمان تأکید کرده و آن را همپایۀ زیرساختها و آبشخور اندیشۀ غرب تلقی میکند. از این منظر بازگشت به انسان و در مرکز قرار دادن سوژه و حذف زاویۀ دید از بالا و مشرف بر او، رمان مدرن را در خود پیچیده و متحول کرده است. از اینرو گئورگ لوکاچ آن را حماسۀ دنیای بیخدا و نفسانیات قهرمان اهریمنی میداند.
رمان تجمیع گفتمانهای متضاد و اهمیت دادن به «دیگری» مخالف برای به گفت درآوردن خود است. فلوبر به جز اهمیت دادن به دیگری، چه در سر داشته وقتی «مادام بواری» را نوشته است یا تولستوی اخلاقمدار هنگام آفریدن «آناکارنینا»؟ چه کسی جز رماننویس میتواند با «دیگری» فراموششدۀ در حاشیهماندۀ غرق در اعماق فراموشی جامعه، به گفت نشسته، اندیشهها، تصورات و زبان او را برای ما بازنمایی کند و بیافریند؟ شاید از اینروست که رمان همواره بحرانآفرین بوده است؛ چراکه هیچ زبان دیگری نمیتواند فاجعۀ انسان معاصر را در خود پژواک دهد که رمان.
آثاری که در ادبیات روایی ما درخور تأمل و توجهاند، از این شیوۀ تعمق به انسان و جدی گرفتن زبان متعارض پدید آمدهاند. آثاری که نقطه عطف/ یا نقطۀ اوجاند: بوف کور، سنگ صبور، سووشون، شازده احتجاب، جای خالی سلوچ، سمفونی مردگان و آینههای دردار. هر کدام از این آثار، بسیاری رمان معتبر دیگر را در سایۀ خود قرار داده و بسیاری رمان دیگر را پاردم خود کردهاند. رمان ایرانی در همان آغاز ـ بوف کور ـ غرابت دنیای پیچیدۀ ذهنی را تجربه کرده است و در این اواخر هم آفاق پسامدرنیسم را درنوردیده است. از این منظر مییتوان نه با احتیاط و تردید که با یقین حکم داد که رمان فارسی بسیار بیش از نقد رمان، خود را پیش کشیده و با نقد فاصلهای برناگذشتنی پیدا کرده است.
از میان رمانهای ایرانی، «شازده احتجاب» اتفاقی است ناب، هم در زبان و هم در شیوۀ پرداخت روایت و هم در شناختی که از شخصیتها از درون برمیتاباند، بسیار هوشمندانه و هندسی است. گلشیری در این رمان، از زبان رمان فارسی و اوجهای آن تا آن زمان و بعد از آن عبور میکند و شگرد پدرانۀ داستانسرایی را آنگونه که ادوارد سعید میگفت، پشت پا میگذارد؛ و بر آن میشود تا در «آینههای دردار» هم این تفاوت را صورتبندی کند. این دو رمان هم برای گلشیری و هم برای رمان فارسی، دو اثر متفاوتند که هنوز هم میتوانند مورد بررسی قرار گیرند؛ چراکه در برههای که انبوه متون داستانی نیمبند، عرصه را بر آثار پایه بسته است، بیتردید باید به سمت گزینش آثار و معرفی دیگربارۀ آنها همت گمارد و آثاری را که هنوز هم مهرۀ پشت را تسخیر میکنند، به خواننده معرفی کرد.
در این کتاب نویسنده بر آن بوده تا چهار «در» به رمان «شازده احتجاب» بگشاید: زمان شازده احتجاب، راوی، شخصیتهای مسکوت و جادوی اشیاء. نیز در هر یک از این درها یا مناظر، در پرتو نظریهها و گاه آرای فلسفی ـ مثلاً در بخش زمان ـ به خوانشی از این رمان بپردازد. همچنین نگاهی به ساخت روایی «آینههای دردار» افکنده شده که بیشتر از دو منظر خردهروایتها و حضور نویسندههای درون متن همراه با تکثیر شخصیتها در این خرده روایتها بوده است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
زمان شازده احتجاب
در شازده احتجاب چه کسی روایت میکند؟
شکل، غیاب و ازهمپاشیدگی اجزا
جادوی اشیا
آینگی در آینههای دردار
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.