ساکن دو فرهنگ؛ دیاسپورای ارمنی در ایران
خلاصه
اگر بتوان یک ویژگی مشترک برای نوشتههای این کتاب برشمرد، این است که آنها برای ارمنیها نوشته نشدهاند، بلکه کسی از درون جامعۀ ارمنی، آنها را خطاب به مخاطب عام ایرانی نوشته است و به همین دلیل فارسی نوشته شدهاند؛ چراکه روال عادی این است که ارمنیها دربارۀ مسائل خود به زبان ارمنی مینویسند یا اگر به فارسی نوشتند، ناگهان تغییر لحن میدهند و دیگر آن چیزهایی را نمیگویند که اگر به ارمنی مینوشتند، میگفتند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
اگر بتوان یک ویژگی مشترک برای نوشتههای این کتاب برشمرد، این است که آنها برای ارمنیها نوشته نشدهاند، بلکه کسی از درون جامعۀ ارمنی، آنها را خطاب به مخاطب عام ایرانی نوشته است و به همین دلیل فارسی نوشته شدهاند؛ چراکه روال عادی این است که ارمنیها دربارۀ مسائل خود به زبان ارمنی مینویسند یا اگر به فارسی نوشتند، ناگهان تغییر لحن میدهند و دیگر آن چیزهایی را نمیگویند که اگر به ارمنی مینوشتند، میگفتند.
یادداشتها و مقالههای این کتاب در فاصلۀ سالهای 1385 تا 1395 و عمدتاً در دوهفتهنامۀ دوزبانۀ «هویس» (= امید) که نویسنده از زمان بنیانگذاریاش در سال 1385 تا 1394 سردبیریاش را بر عهده داشت، نوشته شدهاند. البته بعضی از نوشتهها نخستین بار در جای دیگری منتشر شدهاند که در پانویس ذکر شده و بعد در «هویس» بازچاپ شدهاند.
نوشتههای این مجموعه تصویر متفاوتی از ارامنۀ ایران ارائه میکنند. تصویری که ارمنیان از خود به جامعه عرضه میکنند، معمولاً بر ملاحظات و کلیشههای بسیاری استوار است که در این نوشتهها به اندازۀ کافی دربارهشان صحبت شده است. مخاطب عام ایرانی هم دوست دارد همین تصویر کلیشهای را ببیند و بشنود. گویی بنابر یک توافق خاموش اساس بر این گذاشته شده، که هرکس سرش گرم کار خودش باشد و تنها مِنباب ادب و نزاکت گاهی با طرف مقابل هم سلام و علیکی بکند و سخنان پر از تعارف رد و بدل کند. کوشش نویسنده این بوده که فارغ از تعارفهای متداول با تصویری صریحتر این جامعۀ اقلیت را معرفی و به قدر توان قانونمندیهای مناسبات آن با جامعۀ بزرگ را آشکار و به خوانندۀ فارسیزبان عرضه کند.
مفهوم «دیاسپورا» که در جایجای نوشتههای این کتاب بهکار رفته، بهخوبی شرایط زندگی ارمنیان در ایران را توضیح میدهد. دیاسپورا در عامترین مفهوم خود یعنی زیستن در یک جا و جای دیگری را وطن خود دانستن. خود را جزئی از ملت بزرگی دانستن که در سراسر جهان پراکنده است و پارههای آن رو به سوی وطن دارند، حتی اگر قرار نباشد روزی به آنجا بروند. اهمیت مفهوم «دیاسپورا» این روزها در علوم اجتماعی رو به افزایش است و وضعیت ارمنیان ایران نمونهای است از زیستن در شرایط دیاسپورایی.
چندزبانگی مفهوم دیگری است که ارمنیان (همانند آشوریان، کردها، ترکها و ....) تجربهکردهاند و میکنند. نقش چندزبانگی در تعیین شخصیت و هویت آدمهایی که زبان مادریشان با زبان جامعۀ بزرگ فرق دارد، موضوعی است که در این نوشتهها به آن پرداخته شده است. رابطۀ بین زبان ارمنی به عنوان زبان اول و زبان فارسی به عنوان زبان جامعۀ بزرگ رابطۀ پیچیدهای برای ایرانی ـ ارمنیهاست. دیاسپورا مکان انسانهای دوفرهنگی و دوزبانی است و این دوگانگی البته میتواند مثبت یا منفی باشد. مثبت به این معنا که انسان دوفرهنگی به دو فرهنگ و دو زبان از درون آشناست و منفی به این سبب که بیم آن میرود در این کشاکش بین دو فرهنگ و دو زبان به هیچیک احساس تعلق نکند؛ به جای شناخت دو فرهنگ هیچیک را نشناسد و به جای دانستن دو زبان، بر هیچیک مسلط نشود.
نکتۀ مهم دیگر این است که این نوشتهها نشان میدهند جامعۀ ارامنۀ ایران نیز مانند هر جامعۀ زندۀ دیگری از جریانهای سیاسی و اجتماعی گوناگون تشکیل شده است. رسم این است که در نوشتههای به زبان فارسی ارمنیها دربارۀ این اختلافات صحبت نشود و تصویری یکپارچه و یکدست و فارغ از اختلافات سیاسی، عقیدتی و طبقاتی به خوانندۀ بیرونی عرضه شود؛ اما نگارنده خود را مقید به چنین محدودیتی ندانسته و برعکس بر این باور است که تصویری انسانی از جامعهای، لزوماً تصویری است شامل تناقضات و اختلافات و رویکردهای متضاد نحلهها و سلیقهها و منافع گوناگون درون آن.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
* تاریخ
ارامنه کی و چطور به ایران آمدند؟
آیا ارمنیها اقلیت هستند؟ آیا اقلیت بودن بد است؟
سه نسل: سپاهی، عاشیق، بازرگان
نرگاقت یا بازگشت به وطن
نگاهی به کتاب «تاریخ جلفای نو»
یک بحث قدیمی: ایرانیان ارمنی یا ارامنۀ ایران
دیدار جاثلیق آرام اول از ایران
ارامنۀ ایران در نخستین سالهای استقرار جمهوری اسلامی
آلبرت کوچاریان چه میگفت و چه کرد؟
* فرهنگ زندگی
تابوی زندگی با غیر
آیا «چند فرهنگگرایی» برای توصیف جامعۀ ارامنۀ ایران فرمول مناسبی است؟
ترجمۀ به مثابۀ خیانت
شبهۀ اجبار
فرهنگ کفش و فرش
چرا ارامنه نوروز را جشن نمیگیرند؟
بی خیال «جرورهنک»
در یک نام چیست؟ در یک «آ» چیست؟
فارسی را در چندسالگی آموختم؟
شهرهای ترکیبی و اهمیت خاک
* هنر و ادبیات
روزنامۀ ارمنیزبان «آلیک» هشتادساله شد
آل احمد دربارۀ ارامنه
لئوناردو آلیشان: ساکن سه فرهنگ
بازسازی زندگی ارامنه در رمان «چراغها را من خاموش میکنم»
نگاهی به کتاب «یک روز مانده به عید پاک»
تصویری ناقص از وضعیت جامعۀ ارامنۀ ایران
پرسش «رفتن یا ماندن» برای هنرمند ایرانی ـ ارمنی
دیاسپورا، کتاب، مهاجرت
به زبانی کهن مینویسد که اندکمردمانی آن را میدانند
ایرانی، ارمنی، جهانوطن
سفر به سنت استپانوس
مجادلۀ «شرق» و «آلیک»
اگزوتیسم در چندقدمی
عشق فهرست
تأثیرگذاری و تأثیرپذیری نقاشان ارمنی ایران
بردن خاک به گالری
* نژادکشی
قتل عام ارامنه و بازار سیاست و فرهنگ جهانی
راه هراند دینک، در چهارمین سالگرد ترور او
هراند دینک که بود؟
دربارۀ یرواند اُتیان و کتاب «سالهای نفرینشده»
ماهیت نژادکشی و اهمیت اندیشیدن
* نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قفلهای دستساز آذربایجان
رحمان احمدی ملکیاز بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درونمایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل
دیگر آثار نویسنده
این فیلمساز شاعرِ نقاشِ عروسکساز مستندسازِ افسانهپرداز شعبدهباز: سینمای سرگئی پاراجانف
روبرت صافاریانپاراجانف در طول حیات فیلمسازی خود چندین فیلم مستند ساخت، اما دو فیلم در این میان بیشتر مورد توجه ق
نظری یافت نشد.