۱۱۸۶
۴۱۶
کلید فهم مثنوی؛ بخش‌بندی موضوعی مثنوی

کلید فهم مثنوی؛ بخش‌بندی موضوعی مثنوی

پدیدآور: مجید معظمی ناشر: بهجتتاریخ چاپ: ۱۳۹۸مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 6ـ080ـ338ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۴۱۶

خلاصه

خواننده در این کتاب، نتیجه‌گیری‌ها و نظریات مولانا در اثنا و پایان هر قصه دربارۀ مفاهیمی چون خدا، دین، پیامبر، مرگ، جبر و اختیار، قضا و قدر، ادب، شکر و ده‌ها مفهوم دیگر ملاحظه خواهد کرد.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.​

 

مولانا شخصیت بسیار بزرگی است که سال‌های سال با سخت‌کوشی و مجاهدت، علوم گوناگون عصر خود را آموخت و طی یک تحول تدریجی که اوج آن دیدار شمس بود، از تمام علم رسمی و مقامات علمی دل کند و دنیا را با چشم دیگر نگریست و نهنگ دریای معرفت گردید.

مثنوی کتابی است آموزشی در جهت تعالیم اخلاقی که آدمی را از تبتّل تا فنا، پله‌پله راه می‌برد و به ملاقات خدا می‌رساند. به نظر می‌رسد در جهان پیچده و بزرگ کنونی، انسان امروز با این همه اشتغالات بیرونی و رنج درونی و خلوت ناچیز، بیش از هر زمان دیگری به مولوی نیازمند است.

مولانا با قشری‌گری به‌شدت مخالف بود و در این مخالفت ذره‌ای به سنگینی و وقار خود نمی‌اندیشید. از دید او هر آدم متدین، لزوماٌ معنوی نیست، پیری به موی سپید نیست، مردی به ریش نیست و بسیار بسیار موارد دیگر.

دینداری به روایت مولانا بسیار شنیدنی است؛ زیرا در تفکر او دین عمدتاً کارکردی عارفانه و عاشقانه و معنوی دارد و شاید بتوان گفت که معنویت برای او خود، هدف است.

او خلقت را هوشمند و دارای مراتب جماد و نبات و حیوان و انسان و عقل کل هوشمند می‌داند:

جمله حیوان را پس انسان بکش                                   جمله انسان را بکش از بهر هش

هش چه باشد؟ عقل کل هوشمند                                 هوش جزوی، هش بود اما نژند

در این سلسله مراتب، هر مرتبه‌ای برای رشد خود از مرتبه‌های پایین‌تر تغذیه می‌کند؛ یعنی گیاه از خاک مناسب، حیوان از گیاه غیرسمی، انسان از حیوان حلال‌گوشت و عقل کل هوشمند از روح انسان رشدیافته تغذیه می‌کند.

حلق حیوان چون بریده شد به عدل                               حلق انسان رست وافزونید فضل

حلق انسان چون ببرد هین ببین                                   تا چه زاید، کن قیاس آن بر این

افزون بر این، هر مرتبه‌ای اصیل و غیراصیل دارد و مرتبۀ غیراصل در خدمت مرتبۀ اصیل است. برای مثال انسان مادی (غیراصیل) در خدمت انسان معنوی (اصیل) است.

شهوت دنیا مثال گلخن است                                       که ازو حمام تقوی روشن است

لیک قسم متقی، زین تون، صفاست                               زان که در گرمابه است و در نقاست

اغنیا مانندۀ سرگین کشان                                          بهر آتش کردن گرمابه بان

اندر ایشان حرص بنهاده خدا                                       تا بود گرمابه گرم و با نوا

ترک این تون گوی و در گرمابه ران                              ترک تون را عین آن گرمابه دان

هر که در تون اوست او چون خادم است                          مر ورا که صابر است و حازم است

این نمونه‌ها و صدها نمونه از این قبیل نشان می‌دهد که مولانا از ناگزیری شعر را برگزید تا دیدگاه‌های خود را به شیوایی و سادگی بیان کند و این از بخت‌یاری زبان فارسی نیز بود؛ چراکه زبان قدرتمند و خلاق و چابک او باعث شد تا زبان فارسی در مثنوی، به اعلا درجۀ زندگی و پویایی برسد. او در مثنوی کیمیاگری کرده و از هر واژۀ نازل، مرواریدی بی‌نظیر ساخته است.

خواننده در این کتاب، نتیجه‌گیری‌ها و نظریات مولانا در اثنا و پایان هر قصه دربارۀ مفاهیمی چون خدا، دین، پیامبر، مرگ، جبر و اختیار، قضا و قدر، ادب، شکر و ده‌ها مفهوم دیگر ملاحظه خواهد کرد.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ایران در آینۀ شعر روس

ایران در آینۀ شعر روس

میخاییل سینلنیکوف

این کتاب برگرفته از کتاب «ایران و درون‌مایه‌های ایرانی در شعر شاعران روس» اثر میخاییل سینلنیکوف شاعر