زندگی، زندگی؛ گزینه اشعار آرسنی تارکوفسکی
خلاصه
آرسنی الکساندروویچ تارکوفسکی در ژوئن 1907 در الیزاوتگراد که بعدها نامش کیرووگراد شد، به دنیا آمد. او از سال 1925 تا 1929 در آکادمی ادبیات مسکو تحصیل کرد و همزمان در مجلۀ «گودوک» عضوری از هیئت تحریریه بود. او مترجمی شناختهشده بهخصوص در ترجمۀ اشعار کلاسیک شرقی بود و در بیشتر عمرش اندکی او را به عنوان شاعر میدانستند؛ چراکه نمیتوانست آثار شخصیاش را در طول دورۀ استالینی ارائه دهد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
آرسنی الکساندروویچ تارکوفسکی در ژوئن 1907 در الیزاوتگراد که بعدها نامش کیرووگراد شد، به دنیا آمد. او از سال 1925 تا 1929 در آکادمی ادبیات مسکو تحصیل کرد و همزمان در مجلۀ «گودوک» عضوری از هیئت تحریریه بود. او مترجمی شناختهشده بهخصوص در ترجمۀ اشعار کلاسیک شرقی بود و در بیشتر عمرش اندکی او را به عنوان شاعر میدانستند؛ چراکه نمیتوانست آثار شخصیاش را در طول دورۀ استالینی ارائه دهد. تا پیش از پنجاه سالگی هیچکدام از آثارش را چاپ نکرد. پسرش کارگردان فیلم آندری تارکوفسکی، استفادۀ گستردهای از شعرهای پدرش در بعضی از فیلمهایش کرد و در خاطرات روزانهاش قدر و منزلتاش تا پایان عمرش در شوروی را نشان میدهد.
یکی از معدود نمودهای آرسنی تارکوفسکی در مراسم تشییع جنازۀ آنا آخماتووا بود؛ او یکی از سه نویسندهای بود که مأمور شده بودند تابوتش را از دوموددوف به لنینگراد همراهی کنند؛ همچنین او در مراسم تشییعاش در کوماروف و هم در یادبود نخستین عصرگاه در مسکو شعر خواند. او به سال 1989 درگذشت و اکنون به عنوان یکی از بزرگترین و شناختهشدهترین شاعران روس قرن بیستم شناخته میشود.
یکی از روشهای بیان عشق و سرسپردگی تارکوفسکی به زندگی، نسبتدادن مشخصههای انسانی به طبیعت است. خورشید در «جنگل ایگناتیوو» (1935) از سرما به خود میلرزد؛ زمین در «جلگه» (1961) خاطرات خود را دارد، در آنجا که ماه به خواب رفته است. در تصویرسازی شعر بعدی آدم را به گونهای تصویر میکند که بیش از نقش سنتیاش در نامگذاری حیوانات و آدمها برآورده میکند، «پرنده و سنگ»، برای اوست که پیشتر رفته و در واقع آگاهی را به جهان طبیعی باز میبخشد. و اینکه بر اساس کارهای تارکوفسکی، نقش شاعر همین است.
بیان شاعر همانند پیشینیانش ـ چون پوشکین ـ ساده است؛ گرچه گاهی بنا بر نیاز کلمات کهنه را هم میتوان در اشعارش یافت. کلمات مشخص و تصاویر معین که بارها و بارها رخ میدهند و در شعرهایش دیده میشود: نیاکان، نوهها، پرتوهای نور، ملخها، بالها، برگها، شاخهها، شمعها، شفافیت و غبار. تمام همبخشیها برای حس خللناپذیر عشق شاعر به زندگی، روشنیبخشیهایش در برابر دیدگان و سخاوت جهان به روبرویش منتشر میشوند تا از آنها برچیند. چنانکه در خودش در «درک من از شعر به چه شکل است» پیشنهاد میدهد: «غیرممکن است بتوانید شعر مرا با استفاده از ریتم، استعاره و این قبیل چیزها بفهمید، این چیزها از شما شاعر نمیسازد؛ چراکه شعر روش دیدن است، چینش و تطبیق هم. تنها یک بیننده میتواند ببیند، تنها یک توانگرشده با دنیا میتواند انتخاب کند ... هیچ شاعری نیست که عاشق زندگی نباشد، گرچه بیشترشان به زندگی فحش و ناسزا میگویند. زندگی دایه و مادرشان است! به علاوه، به شکلی مفرط و بیاندازه هنرشان را با نان فراوانش میپروراند و هنوز بهشان اجازه میدهد انتخاب کنند: این تکهای است که ما خواهیم خورد و آن تکهای است که نادیدهاش خواهیم گرفت».
در چینش شعرهای این کتاب، گزینش به کاررفته در دو جلد نخست از سه جلد مجموعه کارها استفاده شده است. این مجموعهها شامل اصل ابیات و شعرهای تارکوفسکی، داستانهایش، خاطرات، مقالات و نوشتههایش دربارۀ هنر و ادبیات میباشد. جلد نخست شامل شعرها و مجموعههای منتشرشده در طول عمر شاعر میباشد؛ حال آنکه جلد دوم شعرهای جمع آوری نشدۀ شاعر را گرد آورده است که بعضیشان در گاهنامهها و نشریات به چاپ رسیدهاند و بعضی دیگر هم اینجا برای نخستین بار گردآوری شدهاند؛ از جمله داستانهای کوتاه ومقالاتش. جلد سوم هم شامل گزینۀ ترجمههای شاعر است.
فهرست مطالب کتاب:
دیباچه
شعرها
تصاویر
دربارۀ نویسنده
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
منابع مشابه بیشتر ...
مروارید ادب ایران
سمانه سنگچولیشهابالدین عبدالله مروارید ملقب به بیانی کرمانی، تنها شاعری است که در قرن نهم هجری به سرودن رباعی شه
السیرة الفلسفیة و پارهایی از دو اثر دیگر (به همراه مدخل ابوبکر رازی از دانشنامه فلسفۀ استنفورد به قلم پیتر آدامسون)
ابوبکر محمد بن زکریای رازیترجمۀ «السیرة الفلسفیة» نخستین بار در سال 1315 منتشر شد و پس از آن تا کنون چند نوبت انتشار یافته است
نظری یافت نشد.