محمدتقی دانشپژوه در دانشگاه تهران؛ اسنادی از سالهای خدمت (1318 ـ 1355 ش)
خلاصه
آنچه در این کتاب آورده شده، اوراقی است که در پروندۀ کارگزینی زندهیاد دانشپژوه در دانشگاه تهران آمده است. این اوراق به مناسبت مراسم یادبود ایشان در اختیار دوستداران و علاقمندان محمدتقی دانشپژوه قرار گرفته است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
آنچه در این کتاب آورده شده، اوراقی است که در پروندۀ کارگزینی زندهیاد دانشپژوه در دانشگاه تهران آمده است. این اوراق به مناسبت مراسم یادبود ایشان در اختیار دوستداران و علاقمندان محمدتقی دانشپژوه قرار گرفته است.
دانشپژوه (متولد 30 فرودرین 1290 و متوفای 27 آذر 1375) در شرح حال خودنوشت خویش میگوید: «نیاکان من از دهکدهای بودند به نام درکا، در بلوک دیلارُستاق لاریجان، زیر روستای ناندل یا نونل که از دیرباز، گویا در اثر زمینلرزه ویران شده بود... نیای سوم من، میرزا گلعلی از درکائیان بود، از تیرۀ روحانی آن سامان... او را فرزندی بود به نام میرزا مهدی که فرزندی داشت به نام میرزا آقابزرگ که یک دوره «وسائل الشیعه» چاپ سنگی نخستین، از او به من به ارث رسیده است... پسرش ـ پدر من ـ حاج میرزااحمد درکایی دیلارستاقی لاریجانی، از مجتهدان و فقهای بنام آمل و لاریجان بوده است. او هفت سال در نجف بسر برده و از مرحوم حاج میرزا حبیبالله رشتی اجازه اجتهاد داشته است».
دانشپژوه، سپس به شرح تحصیلات طلبگی خود اشاره کرده است. بیشتر این تحصیلات در آمل و ناندل در خانۀ پدری بوده، اما پس از مرگ پدر که در هیجده سالگی او رخ داده، به تهران آمده، دو سالی در قم بوده و قوانین و لمعه و مطول را نزد استادان آن دیار از جمله مرحوم مرعشی نجفی فراگرفته است. در بازگشت به آمل، ادامه دروس طلبگی، مکاسب و رسائل را در آن شهر فراگرفته است. در رفتوآمد به تهران، در مدرسه سپهسالار به تحصیل فلسفه پرداخته و از میرزامهدی آشتیانی و مرحوم عصار استفاده کرده است. خودش میگوید: «لذتی که از تعمق در دو فلسفه خاور و باختر میبردهام، هرگونه گرفتاری مادی که داشتم، بر من آسان و هموار میساخته است». همانجا میگوید در دانشکده الهیات تهران، از مرحوم سیدمحمد مشکوة بهره برده و کتابشناسی و نسخهشناسی او سرمشق وی بوده است. وی همچنین از یادگیری زبان فرانسه و سپس انگلیسی یاد کرده است. خودش میگوید در خرداد سال 1319 در کتابخانه دانشکده حقوق استخدام شده است، اما، برابر اسناد وی، از مهرماه 1318به عنوان کمک کتابدار در دانشکده حقوق مشغول به کار شده جایی که تا چند دهه بعد حضور داشت. افشار میگوید که دانشپژوه، 25 سال این معاونت را بر عهده داشت. تاریخ مزبور، در نخستین برگ از پرونده کارگزینی وی آمده است. وی، متولد 1290 و در وقت استخدام 28 ساله بوده است. او پس از تحصیلات طلبگی به سمت تحصیلات جدید آمده و به سال 1320 در رشته علوم معقول از دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است. وی به عنوان دبیر دبیرستانهای تهران معرفی شده، اما چون در کتابخانه دانشکده حقوق بوده و به احتمال با وساطت مرحوم مشکوة، شغل دبیری دبیرستان او، تبدیل به دبیری دانشگاه شده است.
مرحوم دانش در زندگی خودنوشت خویش نوشته است: در 13تیر 1335 به پایه ده دبیری رسیدم، در 23/11/1331 سمت معاونت کتابخانه دانشکده حقوق، و در 24 آذر 1333 ریاست کتابخانه کتب خطی دانشگاه و در 23/7/1334 ریاست کتابخانه مرکزی، و در 25/3/1343 مشاورت فنی کتابخانه مرکزی و در 17/4/1346 عضویت کمیته این کتابخانه به من داده شد ... در 25/4/1348 دانشیار نیمه وقت دانشکده الهیات، و در 7/5/49 دانشیار تمام وقت دانشکده شدم. در زمانی که در دانشکده الهیات دانشیار بودم، وابسته به گروه تاریخ شده بودم».
دانش تقریبا تا اواخر دهه چهل، به طور رسمی در کتابخانه دانشکده حقوق بود؛ اما از زمانی که مرحوم مشکوة کتابهای خطی خود را به دانشگاه تهران داد (1328ش)، به عنوان فهرستنویس این نسخهها مشغول به کار شد و نخستین کار او در سال 1332 چاپ شد. همکار وی از اواخر دهه بیست و بیشتر دهه سی در کتابخانه حقوق، ایرج افشار بود و این هر دو، از ارکان کتابخانه مرکزی و دو یاری همیشگی شدند. دانشپژوه به عنوان رئیس بخش خطی تعیین شد و همزمان به تدریس در دانشکدههای مختلف، از جمله معقول و منقول یا همان الهیات بعدی و دانشکده ادبیات مشغول تدریس شد. در سندی از سال 1354 از ایشان به عنوان دانشیار تمام وقت دانشکده ادبیات و علوم انسانی یاد شده است. در سال 55 با حمایت استادان دانشگاه، به مقام استادی رسید و بازنشسته شد. سندی حاکی از آن است که تدریس درس تاریخ اندلس در سال 49 به وی واگذار شده است. همینطور درس «خواندن فرامین و اسناد تاریخی» که در رشته تاریخ تدریس میشده، به ایشان سپرده شده است. در اسنادی که در همین مجموعه آورده شده، اسامی برخی از دروسی که او تدریس میکرده، به مناسبت آمده است.
در کنار فهرستنویسی و تدریس، کار تصحیح متون را در حوزه فقه و کلام و منطق ادامه داد و تا پایان عمر، صدها مقاله کوچک و بزرگ در این حوزه نوشت. بسیاری از نوشتههای تصحیحی او در «فرهنگ ایرانزمین» و معرفی کتابها و نسخ در «راهنمای کتاب»، و نیز آثاری دیگر از وی در نشریه دانشکده ادبیات تهران و تبریز، منتشر میشد.
برخی از آثار وی بسیار ممتاز بود؛ از جمله تصحیح کتاب «النهایه» او که اثری بسیار ارزشمند و کهن، هم از لحاظ فقه شیعه و هم متن کهن فارسی بود، در سال 1342 به عنوان کتاب سال انتخاب شد. پس از انقلاب، در سال 1369 کتاب «مفتاح الطب» ایشان کتاب سال شد و جایزه گرفت.
آثار دانشپژوه به طور معمول حاوی اطلاعات دست اوّل است. علت آن نیز این است که شاید برای نخستین بار در ایران، او بود که در سطحی گسترده، از آثار خطی برای پژوهشهای علمی و تاریخی استفاده کرد. البته در این زمینه، چهرههایی مانند نفیسی و شماری دیگر هم فعال بودند؛ اما کارهای مرحوم دانش، بیش از دیگران نتیجۀ پژوهشهای وی در حوزه فهرستنویسی بود.
علائق علمی او، تقریبا در بسیاری از حوزههای دانشهای رایج در تمدن اسلامی بود. وی بنا به سوابق طلبگی خود، علاقهاش به حوزه فقه، بهخصوص فقه شیعی را همیشه داشت و کار روی نهایه و شرایع و برخی از آثار دیگر، بر اساس همان سابقه و پیشینه بود. علاقه به کلام اسلامی هم جزو گرایشهای اصلی او بود، به طوری که چندین متن در این زمینه منتشر کرد. علقه دیگر او در حوزه منطق و تاریخ آن علم بود که در این زمینه هم کارهای متعددی انجام داد. در این زمینه علاقه خاصی به فارابی و آثار او داشت. مقالهای هم با عنوان «منطق ابن رشد» نوشت. در زمینه موسیقی چندین رساله و کتابشناسی منتشر کرد که نمونه آن «چند اثر در موسیقی و شطرنج» و «دوازده متن موسیقی» بود. حوزه ملل و نحل از دیگر علائق او بود که چندین متن و کتابشناسی در این حوزه نیز انتشار داد که کارهای بسیار سودمندی بود. انتشار اسناد علمی، مانند تصحیح دهها وقفنامه و فرمان و سند در ردیف کارهای او برجسته اوست. درباره شرح حال عالمانی که نام آنها کمتر به میان آمده، یا بر اساس نسخهای، شناختی نسبت به آنها حاصل شده نیز فراوان نوشت. کسانی مانند وحید قزوینی، میرفندرسکی و بسیاری دیگر که تازههایی از آنها مییافت و به همان مناسبت، درباره آنان مینوشت. انتشار متون کهن فارسی در حوزه اخلاق و سیاست هم از زمینههای جدی علائق وی بود. انتشار این متنها، کمک شایستهای به زبان فارسی کهن بود. سلسله مقالات او در زمینه دبیری و نویسندگی که در مجله هنر و مردم از شماره 101 تا 118 منتشر شد، بسیار سودمند است. سلسله یادداشتهای «گنجور و برنامه او» هم در مجله هنر و مردم (از ش 119 تا ش 135) اختصاص به تاریخ کتابخانههای شاهی مهم، کتب بیتالحکمهها و آداب بهرهمندی از آن گنجورها و مباحث کتاب و جلدسازی و جز اینها، منبعی برای نقش کتاب در این تمدن است.
علاقه خاص ایشان به تشیع و بهخصوص امامان، از متنهای تصحیحی کاملا آشکار است. مقاله «چهار کتاب ارزنده شیعی»، همین طور چندین اثر فقهی کهن و نیز چندین متن در زندگی امامان، نمونه این قبیل کارهای ایشان است.
بهیقین مهمترین کار دانشپژوه، فهرستنویسی وی برای نسخههای خطی دانشگاه تهران است. مجلدات نگارش یافته توسط وی، سرشار از تحقیقات و نکات بدیعی است که وی درباره نسخهها نوشته است. همت وی سبب شد که این کتابخانه، نخستین کتابخانهای باشد که تمامی نسخ خطیاش فهرست شد و در اختیار قرار گرفت. در تمامی این فهرستها، میتوان نکات تازهای را در حوزه تاریخ علم بدست آورد. با توجه به اهمیت نسخههای خطی دانشگاه تهران، و گنجینههایی که از مرحوم مشکوة، و نیز از یزد و گرگان و نیز از مجموعه نفیسی از جمله نسخه های خریداری شده از نسخهشناس برجسته، مرحوم باستانی راد (با یادداشتهای بسیار سودمند او در آغاز نسخهها که اغلب مورد استفاده دانشپژوه هم قرار گرفته و مرحوم دانش گاه این را یادآور شده، و گویا جایی هم نوشته است که در موارد زیادی از یادداشت های او بهره برده) میتوان پی به اهمیت فهرستهای دانشگاه برد.
جالب است که افزون بر فهرستنویسی نسخ خطی دانشگاه تهران، وی در فهرست نسخههای کتابخانه مجلس (به همراه افشار) و همینطور فهرست نسخههای کتابخانه ملک (با همکاری تنی چند از فهرستنویسان، مانند آقایان دکتر حجتی و احمد منزوی) همراهی کرد که در آنجا هم قدمهای بلندی برداشته شد. فهرست نسخههای سنا هم که یکی از نفیسترین مجموعههاست، کار اوست. فهرست سپهسالار را هم همراه احمد منزوی نوشت. همینطور فهرست نسخههای رشت و همدان و یزد و مشهد که آنها نیز منتشر شده است.
ایشان از زمان بازنشستگیشان در سال 1355 همچنان به کارهای خود ادامه دادند که از آن جمله «فهرستواره فقه هزار ساله فارسی» بود. در واقع، فهرستهای موضوعی ایشان در زمینه فقه، ملل و نحل و موضوعاتی نظیر موسیقی و جز آن، بسیار دقیق، فراگیر و باارزش و راهگشا بودند، و این به دلیل احاطه ایشان به فهرستها بود.
دانشپژوه در تمام دورهای که به انتشار فهارس دانشگاه و دیگر کتابخانهها و نیز انتشار متون و رسالهها اشتغال داشت، کارهایش مورد توجه مستشرقان بود و به همین دلیل، در بسیاری از همایشها شرکت میکرد که شماری از اسناد آنها در پرونده وی هست. خودش هم در شرح حال خودنوشت خویش به آنها اشاره کرده است. در همین دوران، بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی با وی مکاتبه داشتند.
تسلط همزمان مرحوم دانشپژوه، بر کتابشناسی و نسخهشناسی و ورودش در دانشهای رایج سنتی، در کنار همت والای او و پرکاری حیرتانگیز، سبب شده است تا میراثی بس گرانبها از وی برجای بماند، میراثی که هرکسی که در تاریخ علم تحقیق میکند و علاقمند به تمدن اسلامی و شیعی است، نمیتواند از آن صرف نظر کند، بلکه هر روز درگیر استفاده از آن خواهد بود.
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
ماهنامۀ شهر کتاب، سال دوم، مهر 1395، شمارۀ 12
جمعی از نویسندگان به سردبیری حسین فراستخواهدوازدهمین شماره مجله شهر کتاب منتشر شد.
دیگر آثار نویسنده
سفر در زندگیها: احساسات، افکار و خاطرات موجی اصفهانی (زنده در 1142) شاعر فراری از اصفهان در حملۀ افغانهای قندهاری به ضمیمۀ چاپ عکسی دیوان موجی اصفهانی
به کوشش رسول جعفریاندیوان موجی اصفهانی طبق معمول شامل غزلیات، رباعیات، ترکیببند و مثنوی است. نسخۀ این کتاب که به نظر می
کاربرد داستان ـ تاریخ در تبلیغات مذهبی مازندران قرن نهم هجری همراه با سه رساله: 1. جامع الامثال، 2. مختصر در انساب، 3. اخبار ملوک عجم و ائمه معصومین(ع)
به کوشش رسول جعفریانجامعالامثال رسالهای منظم در وقایع تاریخ اسلام با نگاه ویژهای در ترکیب میان تاریخ اهل بیت با بقایا
نظری یافت نشد.