عیسا (دو جلد)
خلاصه
زندگی عیسا مسیح همواره آمیخته به افسانه بوده است؛ اما نویسنده در این اثر کوشیده تا با اتکا به منابع تاریخی و متون دینی، در یک بررسی بیطرفانه، پرده از زندگی واقعی مسیح برگیرد و چهره واقعی او را به خواننده بنمایاند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
زندگی عیسا مسیح همواره آمیخته به افسانه بوده است؛ اما نویسنده در این اثر کوشیده تا با اتکا به منابع تاریخی و متون دینی، در یک بررسی بیطرفانه، پرده از زندگی واقعی مسیح برگیرد و چهره واقعی او را به خواننده بنمایاند. بیشک پژوهشگر برای تدوین اثری با این حجم، سالیان زیادی از عمر خود را صرف بررسی و تحقیق کرده تا کتابی جامع در اختیار علاقهمندان قرار دهد. نکته مهم عدم وجود اثری با این اهمیت و گستردگی در خصوص زندگی عیسا در بازار کتاب فارسیزبانان است.
این کتاب از حیث روش تحقیق، گسترۀ بحث و نگرش و چشمانداز کتابی کاملاً متفاوت است با کتابهایی از نوع «زندگی عیسا». در واقع این پژوهش نخستین و تنها کتابی است که واژۀ «سرگذشت» یا «زندگی» را از عنوان خود حذف و فقط به عنوان «عیسا» بسنده کرده است؛ دلیل این کار را مؤلف اینگونه بیان میکند: «کتابی که در دست دارید، شرح زندگی عیسا نیست. تنها هدف کتاب این است که یک بررسی نقادانه از مسائلی به عمل آورد که تحقیقات تاریخی در مورد موجودیت، فعالیت، و تعالیم عیسا پیش روی ما نهادهاند. اگر تصور کنید نکات پراهمیت با شرح و تفصیل مبسوط مورد بررسی قرار گرفتهاند، به راه خطا رفتهاید. درک جامع و مانع از خصلت این مطلب را، به طور کلی، تنها معاینۀ دقیق فراهم تواند کرد. این کتاب یک بررسی علمی است بینابین عامهفهم و خاصهفهم. ارجاعات عدیدهای در پانوشتها آمده است تا خوانندگانی که به موضوع علاقۀ بیشتری دارند بتوانند غور و تعمقی بیش از آنچه در این محدوده عرضه شده به عمل آورند».
شارل گنیبر بیش از چهل سال از عمرش را صرف تحقیق و نگارش در جوانب مختلف تاریخ مسیحیت کرد. این کتاب حاصل این چهل سال تحقیق دور از تعصب بود که در سال 1933 انتشار یافت و ضمن دربرگرفتن دانش وسیع تاریخی، سادگی بیان را نیز به نقطۀ کمال رساند. تمام خصوصیات گنیبر ـ حفظ سادگی و روانی نثر، سرکشی وسواسآمیز به هر گوشه و کنار مطلب و احتراز از هر گونه علقه و دلبستگی شخصی ـ در این کتاب به بهترین و سادهترین شکل و با بصیرتی تمام نمود یافته است: «ما در باب شخصیت عیسا هیچ نمیدانیم، از حقایق زندگی او تقریباً بیخبریم. از تعالیم او بسیار کم میدانیم و در باب رسالت او فقط میتوانیم حدس بزنیم». این جمله در واقع خلاصۀ این کتاب است؛ روایتی کاملاً وارونه از سرگذشت شخصییتی شهر و نامی عالمگیر، آن هم در زمانهای که بسیاری از مردمان که خود را از قید اعتقادات دیرینه رها کردهاند، همچنان بر این باورند که انجیلها مجموعاً سندی است در شرح زندگی شخصیتی که حد اعلای جذابیت و مهربانی و خوبی و کمال بود. از انجیلها عموماً طوری حرف میزنند که گویی مؤلفانش تا جایی که مقدور بوده کوشیدهاند از عیسا تصویری در مقیاس جهانی، کاملاً نامرتبط با سنت مسیحی ارائه کنند؛ و گویا به رغم تمام کاستیها یا تناقضات موجود در «جزئیات» روایت، در انجیلها چیزی هست که بنیادین است و خود به خود عیان می شود. گنیبر با خلاصه کردن بیطرفانۀ چکیدۀ یک قرن و نیم پژوهش فشرده، کوشیده بنیان این تصور را براندازد. نویسنده کوشیده خوانندۀ فارغ از تعصب را قانع کند که ما از منابع موجود نمیتوانیم چیز چندانی دریابیم؛ چراکه این منابع روزنۀ بسیار کوچکی به روی واقعیت شخصیتی ـ که مثل ما انسانی ساخته از گوشت و خون بوده ـ گشودهاند.
در سراسر تحلیل گنیبر، قانون «خونسردی مطلق» حکمفرماست. او مباحث خود را پی هم، با آرامش و متانت دنبال میکند و از این مبحث به سراغ مبحث بعدی میرود ـ از زایمان باکره به خانواده و تحصیلات عیسا؛ از رسالت او در مقام مسیح به پیام او برای یهود یا عالم، از نظر او دربارۀ خودش به نظر او دربارۀ رسالتش، از این مسئله که آیا او خود را مسیح میخواند به این مسئله که آیا او خود را پسر خدا میدانست، از مبحث خیانت یهودا به مبحث محاکمه و اعدام او توسط رومیان. اما شگفتانگیزترین بخش کتاب او، بخش سوم آن است که به مرگ و رستاخیز عیسا میپردازد. در پایان بررسی مفصل رستاخیز است که او چنین نتیجهگیری میکند: «اگر اعتقاد به رستاخیز پایهگذاری نمیشد و نظام نمییافت، مسیحیتی هم به وجود نمیآمد. پس حق با ولهاوزن بوده است که گفت: اگر عیسا نمیمرد، هیچ نقشی از خود در تاریخ بر جا نمینهاد: «تعالیم رسولان»، در واقع چیزی جز مرگ و رستاخیز عیسا نبوده است».
در مبحث تعالیم عیسا اینگونه نتیجهگیری میکند: «تعالیم عیسا بیش از خود او عمر نکرد؛ عیسا نه پیشبینی میکرد و نه میخواست که نظم جدید جانشین بلافصل رؤیاهای او شود. او را نمیتوان سرچشمه یا بانی مسیحیت دانست؛ چراکه دین جدید از دل مشتی حدسیات دربارۀ شخصیت و رسالت او سر برکشید. باری، مسیحیت را او حتی در عالم خیال نیز نمیتوانست دید».
گنیبر پس از چهار فصل سخن گفتن در باب نام، زادگاه، تاریخ و چگونگی ولادت، وضعیت خانوادگی و محیط رشد و پرورش عیسا، در پایان فصل چهارم کتاب، چنین نتیجهگیری میکند: «پس تنها نتیجۀ محتملی که از شواهد مستند در باب مسئلۀ موضوع بحث میتوان گرفت، به طور خلاصه این است: عیسا، در زمان امپراتور آگوستوس، در جایی از ایالت جلیل، در رستهیی از طبقات فرودست جامعه، در خانوادهیی با نیم دوجین فرزند (یا شاید بیشتر) غیر از خودش، ولادت یافته است».
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار مترجم
درآمد
بخش اول: زندگی عیسا
فصل اول: موجودیت تاریخی عیسا
فصل دوم: نام: عیسای ناصری
فصل سوم: زادگاه و تاریخ تولد عیسا
فصل چهارم: خانوادۀ عیسا و چگونگی ولادت او
فصل پنجم: کودکی و تحصیلات عیسا
فصل ششم: بعثت عیسا
فصل هفتم: عیسا در دوران رسالت
فصل هشتم: رسالت عیسا
فصل نهم: مدت رسالت عیسا
فصل دهم: موفقیت عیسا
بخش دوم: تعالیم عیسا
فصل یازدهم: اطلاعات ما
فصل دوازدهم: قالب تعالیم عیسا
فصل سیزدهم: دعوی مرجعیت
فصل چهاردهم: عیسا و یهودیت
فصل پانزدهم: مسئلۀ جهانی شدن ـ کلیسا
فصل شانزدهم: مفهوم «ملکوت»
فصل هفدهم: استقرار «ملکوت»
فصل هجدهم: مهمترین مفاهیم در تفکر عیسا: خدا
فصل نوزدهم: اصول اخلاقی عیسا
فصل بیستم: آخرالزمان شناسی عیسا
فصل بیستویکم: نوآوریها یا بدعتهای عیسا
بخش سوم: مرگ عیسا و دین عید پاک
فصل بیستودوم: عیسا در اورشلیم
فصل بیستوسوم: شام آخر
فصل بیستوچهارم: مصائب مسیح: خیانت، بازداشت، محاکمه
فصل بیستوپنجم: مصائب مسیح: بر دار صلیب
فصل بیستوششم: رستاخیز
فصل بیستوهفتم: دین عید پاک
سخن پایانی
پیوستها: مقالات مترجم
منابع و مآخذ مؤلف
تعلیقه
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.