ملکوت روایت: نگاهی به کارنامه بهرام صادقی (شناختنامه، خلاصۀ آثار، نقد)
خلاصه
این کتاب تلاش دارد با نقد و بررسی آثار بهرام صادقی، روند داستاننویسی و تصویر کاملی از جایگاه و اهمیت او ارائه دهد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
بهرام صادقی در زمرۀ نویسندگانی است که از یک جهانبینی هستیستیز برخوردار است. این نوع نگرش بدبینامه که در آن نویسنده از ابتدا تا انتها منحنی اندیشۀ خود را در یک میزان همسطح نگه میدارد و حتی بر غلظت آن نیز که از آغاز در سطح بالایی قرار گرفته است میافزاید همواره برای صاحب اندیشه خطرساز است. قدرت تخریبگری آن در حداقل، عبارت است از دچار شدن بنبست در نویسندگی و حداکثر، خودکشی، سرنوشت سه نویسندۀ معروف ایران، هدایت، چوبک و صادقی مصداق مسلمی برای اثبات این حقیقت است. و صادقی در این میان، میتوان گفت عواقب دوگانۀ این اندیشه را بی آنکه در ظاهر خودکشی کرده باشد آزمود. قلمش را پس از نزدیک به ده پانزده سال نویسندگی، قریب دو دهه پیش از مرگ غلاف کرد و در نهایت نیز در زندگی به بنبست رسید. صادقی نیز مانند چوبک در اواخر دورۀ داستاننویسی خود با آن شتابی که برای ایجاد تنوع و آزمایش شیوههای مختلف نوشتن داشت و با آن قبض روحی که وجود او را در قبضۀ نگرش نهیلیستی فرو برده بود در نهایت نه از نظر جهاننگری مکتبی و مسلکی حرفی برای گفتن داشت، چون گفتنیهای خود را در ملکوت بازگفته بود و نه از نظر هنری امکانی برای نوآوری؛ چون داستانهای: آوازی غمناک برای یکشب بیمهتاب، عافیت و ... اوج خلاقیت او بودند و حدی بالاتر از آنها در آن سالها برای هنرنمایی در داستاننویسی وجود نداشت. از این نظر بود که او نیز مثل چوبک به یکباره قلم خود را به زمین گذاشت.
صادقی بر این اعتقاد بود که نقش هنر، عبارت است از نشان دادن حقارت بشر؛ همچنین پوچی و حقارت علم و کهکشانها و متفکران کهکشانی و در عین حال، پوچی و حقارت نویسنده و خواننده و همه چیز. بر این اساس، با آنکه گویی او، با نگرش ناخوشایند خود، همصدا با هدایت، هستی را پدیدۀ حشوی میدانست، اما در عین موضعگیری ستیزهگرانه و سخرهآمیز دربارۀ انسان و کیهان هنر داستاننویسی را روزنۀ رضایتبخشی برای مطرح کردن محورهای معرفتشناختی در باب مسلمات و مبهمات هستی میدانست. نفس روی آوردن به نوشتن و حساسیت به مهمترین موضوعات فلسفی، نشان دهندۀ وجود نوعی دوگانگی فکری و حضور رگههایی از خوشبینی در وجود آنها است. از این رو است که صادقی در همان گفتگو، وظیفۀ داستان را طرح موضوعات و مشکلات همیشگی بشر میداند و میگوید: «... مسائل همیشگی بشر، همیشگی است و هیچوقت تغییر نمیکنند». چرا؟» و «برای چه؟» همیشه برای بشر مطرح بوده. مرگ همیشه برای بشر مطرح بوده و خواهد بود. اندوه، دلهره، اضطراب، همیشه برای بشر مطرح است.
کثرتگرایی در بهکارگیری گونههای متنوع داستانی، بهخاطر برخورداری از طبع جستجوگرانه و تمایل ذاتی به گریز از تکرار و تقلید و خلاقیتورزی در اغلب آنها، رویّهای است که به سهولت مقام صادقی را به موقعیتی همتراز با هدایت ارتقا میدهد. آن همه تنوع شگفتاور در یک مجموعه داستان، واقعاً نامی جز شاهکار نمیتواند داشته باشد: کابوسوارههای سوررئالیستی (تدریس در بهار دلانگیز، یک روز صبح اتفاق افتاد)، روایتهای رئالیست جادویی (داستان برای کودکان)، داستانهای قصهوار (هفت گیسوی خونین)، داستان در داستان (آقای نویسنده تازهکار است)، داستان در بارۀ داستان و داستاننویسان (غیرمنتظر، آقای نویسنده تازهکار است)، نقد منتقدان و روزنامهنگاران (در این شماره)، طنزهای نیرومند اجتماعی و خانوادگی (سنگر و قمقمههای خالی، سراسر حادثه)، روایتهای صرف تصویری (عافیت، آوازی غمناک ...)، موقعیتپردازیهای قدرتمند (اذان غروب) و داستانهای پلیسیوار، روانشناختی، استعاری، فلسفی و ...
نوآوریهای فنی در جزئیات روایتگری نیز شمول گستردهای در کارنامۀ صادقی دارد که در تحلیل تکتک داستانها به آن پرداخته شده است؛ از جمله: تلاش برای نمایش همزمانی رخدادها و کنشها، با توسل به توصیف و تصویرگریهای دقیق و لحظه به لحظه و حتی قطع گفتگوها با جملات ناتمام و نقل ادامۀ آنها پس از آوردن گفتۀ طرف مقابل، برای مجسمسازی همزمان بودن مکالمات یا تداخل مکالمات با تخیلات ـ «مهمان ناخوانده ...» و «آوازی غمناک ...» ـ و ترکیب زاویۀ دید سوم شخص با اول شخص، با میدان دادن به خیالبافیها و گفتگوهای درونی مفصل به شخصیت اصلی و حذف افعال و واسطههای انتقال در سوم شخص؛ به شیوهای که اول شخص به سادگی جایگزین سوم شخص شود و آنگاه، تنها در جاهایی که کنشهای اشخاصی غیر از شخصیت اصلی احتیاج به بازگویی دارد و در هنگام اقتضای ضرورت، رجعت دوباره کردن به سوم شخص ـ «مهمان ناخوانده ...». نمونۀ نوع دوم مفصلتر است.
شماری از داستانهای صادقی با شروع نمایشی، از همان آغاز، جذابیت لازم را برای ایجاد کنجکاوی در خواننده به وجود میآورند تا او خود را تا آخر با آن همراه کند. شگردی که بافت این روایتها را بهطور بسیار کمرنگی بر داستانهای پلیسی مشابه میکند. رگههایی از هول و ولا و ایجاد بحران و گرهگشایی و برانگیختن کنجکاوی خواننده در بعضی از این داستانها وجود دارد اما در حدی نیست که به راحتی مخاطب را به یاد داستانهای پلیسی بیاندازد. او جز در «فردا در راه است» که بیش از حد معمای داستان را تا آخر در پردهای از رازپوشی قرار میدهد، از شگردهای پلیسی به شکل بسیار ظریف و نامحسوس استفاده میکند.
منفعل شدن روشنفکران در محیطهای اداری، یکی از موضوعات مهم در آثار صادقی است که با خود نقش مخرب جامعه را در زندگی آدمها نشان میدهد. به اعتقاد صادقی بشر تحصیلکردۀ جامعه پس از وارد شدن به چرخۀ کاری، تمام اندیشهها و آرمانهای شورانگیزی که در دوران تحصیل داشته به رسوب کشیده میشود و پابست شدن به کار کسلکنندۀ کارمندی، آنها را به چنان حدی از رکود فکری میکشاند که به گرداب واپسماندگی و هویتباختگی گرفتار میشوند. آنگاه است که بدبینی، خیالبافی، ناتوانی، در برقراری روابط عاطفی و اجتماعی و مرگاندیشی حضور خود را بر وجود آنها تحمیل میکند. نبود پیوند خلوصآمیز عاطفی در رابطههای خویشاوندی از دیگر موضوعات محوری در این داستانها است. تصویری که نویسنده از سرمنشأ این گسستها ارائه میدهد آنها را بیشتر زائیدۀ خصلت ذاتی زندگی نشان میدهد تا ناشی از عاملهای مؤثر محیطی.
صادقی نیز مانند بزرگ علوی راوی رنجهای جماعت روشنفکری در جامعه است. در داستانهای او اغلب شخصیتها تحصیل کردهاند و در بعضی داستانها همۀ شخصیتها با تحصیل و مطالعه و نوشتن سر و کار دارند ـ «خواب خون»، «قریب الوقوع»، «در این شماره»، «سراسر حادثه»، «آقای نویسنده ...». او در پی آن است که با تبیین تأثیرات تخریبگر عاملهای محیطی بر وضعیت روانساختی تحصیلکردگان قشر متوسط، تنزل و تزلزل جایگاه اجتماعی آنان را با وضوح تمام به تصویر کشد. تلاشهای او در این راه به دلیل انس و اشرافی که بر معضلات محیطهای روشنفکری دارد با توفیق بسیار همراه است.
بهرام صادقی، به رغم سرگردانی در بین اومانیسم، اگزیستانسیالیسم و نهیلیسم در دورههایی از زندگی خود، در نهایت جانب نهیلیسم را میگیرد و به این اعتقاد میرسد که زندگی پوچ است. ناگفته پیداست که این نگرش هیچانگارانه در نسوج تمامی شخصیتهای داستانی او، همواره حضور بارز دارد. ریشۀ این هیچانگاری در حوزۀ هنر و علوم انسانی، که در دورۀ فعالیت ادبی هدایت و صادقی بیشتر از دورههای دیگر در فرهنگ ایران حضور دارد، از یک سو به آموزههای اگزیستانسیالیسم باز میگردد که صادقی ظاهراً از طریق یکی از دبیران خود از همان دوران دبیرستان با آن آشنا شده است؛ بهخصوص در اعتقاد به این باور که انسان موجودی است به خود وانهاده و فاقد هر نوع ماهیت مشخص، که باید خود، ماهیت خود را تعیین و تعیرف کند. از سوی دیگر در همین دوران در مغرب زمین، بحث خیر و شر دوباره از سر گرفته شده بود و بسیاری با تردید در وجود خدا، و حتی نفی آن، در پی جایگزینیابی از عقل برای جبران عدم حضور او برآمده بودند و برخی به این اعتقاد رسیده بودند که «دیگر باید از اسطورۀ شیطان خداحافظی کرد؛ زیرا پس از این همه بلایا دیگر نمیتوان خدا را تبرئه کرد».
این کتاب تلاش دارد با نقد و بررسی آثار بهرام صادقی، روند داستاننویسی و تصویر کاملی از جایگاه و اهمیت او ارائه دهد.
فهرست مطالب کتاب:
شرح احوال
نقد و تحلیل آثار
داستانهای آخر
طنز صادقی
از نگاه نویسندگان دیگر
داستانهای برگزیده
پربازدید ها بیشتر ...
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
منابع مشابه بیشتر ...
به جستجوی گلستان: نگاهی به قصههای ابراهیم گلستان
ناستین (آسیه) جوادیساختار کلی کتاب بدینصورت است که ابتدا به شرح مختصر قصه یا رمان پرداخته شده است؛ سپس شخصیتها به دو
حسین آتشپرور و هنر داستاننویسی
گردآوری و گفتگو از حسین فاضلیحسین آتشپرور از نویسندگان مطرح نسل سوم ایران است. چاپ اولین داستانهای او به اوایل دهۀ پنجاه بازمی
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
تکوین و تکامل (بهار نثر فارسی؛ از عصر سامانی تا دورۀ سلجوقی) و تقلید و تنزل (پاییز نثر فارسی؛ از دورۀ مغول تا عصر صفوی)
قهرمان شیریتاریخ ادبیات فارسی، تاریخ نظم و نثری دلنشین، عمیق و اثرگذار است که شرایط بلوغ فرهنگی و اجتماعی زبان
روایت روزگار: نگاهی به کارنامه محمود دولتآبادی؛ شناختنامه، خلاصه آثار، نقد اثر
قهرمان شیریمحمود دولتآبادي يكي از برجستهترين داستاننويسان نسل دوم ايران است كه ممارست و دستورزي با زبان، او
نظری یافت نشد.