سیر الملوک (سیاستنامه)
خلاصه
سیر الملوک از متون کمنظیر فارسی است و اگر نظیری داشته باشد، تاریخ ابوالفضل بیهقی و قابوسنامۀ عنصرالمعالی است. این هر سه از آثار قرن پنجماند، عصری که نثر فارسی بر پایۀ دانش و خرد بنیاد میگرفت، لفظ برابر و برای معنی بود و زبان زلال و بیپیرایه کمال بلوغ را میگذراند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
سیر الملوک از متون کمنظیر فارسی است و اگر نظیری داشته باشد، تاریخ ابوالفضل بیهقی و قابوسنامۀ عنصرالمعالی است. این هر سه از آثار قرن پنجماند، عصری که نثر فارسی بر پایۀ دانش و خرد بنیاد میگرفت، لفظ برابر و برای معنی بود و زبان زلال و بیپیرایه کمال بلوغ را میگذراند. بیهقی، عنصرالمعالی و خواجه نظامالملک، با اینکه در عمل هر یک به گونهای با حکومتیان پیوستگی داشتند، خود شخصیتهایی نامدار، فرهنگی و مستقل بودند، در ارجمندی و عزت میزیستند و در کار خود به ارزش تمییز و خرد مخاطب و اعتبار داوری او سخت باور داشتند و این باور هر چه بیشتر به صداقت و صمیمیت آنان در سخن میافزود؛ بهعلاوه آنچه مینوشتند نتیجۀ مشاهدات عینی و حاصل تجارب شخصی آنان بود.
قوامالدین، نظامالملک، ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق در سال 408ق در نوقان طوس زاده شد. جد او، اسحاق بن عباس، از دهقانان بیهق (سبزوار کنونی) و از خاندانهای اصیل خراسان بود و پدرش علی بن اسحاق، از طرف ابوالفضل سوری بن المعتز، حکمران غزنویان در خراسان، چندی مسئولیت ادارۀ اموال طوس را به عهده داشت و پس از آشفتگی احوال سوری به غطنه رفت و به احمد بن عبدالصمد، وزیر غزنویان، پیوست و بدین ترتیب بیشتر عمر را در کارهای دیوانی گذراند.
خواجه نظامالملک که در نوجوانی بعضی از علوم روز، مخصوصاً قرآن و حدیث و فقه شافعی را آموخته و در خدمت پدر تجاربی حاصل کرده بود، در بیست سالگی به همراه او به دیوان احمد بن عبدالصمد راه پیدا کرد، اما پس از چندی با مشاهدۀ پیشرفت کار سلجوقیان به بلخ رفت و در دستگاه ابوعلی بن شادان که از سوی سلجوقیان «عمید» بلخ بود، منصب دبیری یافت. کار او در بلخ نیز دوامی نداشت و گفتهاند به سبب ناسازگاریهای ابوعلی به مرو گریخت و به دربار چغریبیگ، داوود سلجوقی حاکم خراسان رفت.
ملکشاه سلجوقی در آغاز پادشاهی جوامی بیستساله بود و چنانکه گفتهاند، نظامالملک را «اتابک» خطاب میکرد. خواجه نظامالملک، به تدبیر تمام و به هر شیوهای که میتوانست، همۀ مخالفان ملکشاه را دفع کرد و حکومت بر کشوری پهناور را برای او هموار ساخت و به طور طبیعی همۀ امور به دست خواجه افتاد. خواجه نظامالملک در سالهای وزارت خود با خلفای عباسی رابطهای حسنه داشت و تا پایان عمر از معتقدان و مدافعان خلافت و خلفا بود.
سیرالملوک نخستین بار، در سال 1891م به همت شارل شفر، محقق فرانسوی، تصحیح و در پاریس منتشر شد. کار شفر براساس نسخۀ کتابخانۀ ملی پاریس، مکتوب به سال 694ق و چند نسخۀ متأخر دیگر بود. با اینکه صفحۀ عنوان در آغاز بیشتر نسخهها کتاب را «سیرالملوک» معرفی میکرد و گذشتگان نیز از آن با نام «سیرالملوک» یاد کرده بودند؛ شفر، ظاهراً با توجه به جملۀ «این است کتاب سیاست» در عبارت پایانی نسخۀ پاریس، یا سرفصلهای کتاب که عمدتاً در آیین ملکداری بود، آن را به نام «سیاستنامه» چاپ کرد و پس از او در ایران نیز با همین نام چاپ و مشهور شد، و نتیجۀ تأثیر این شهرت بود که وقتی هیوبرت دارک، مصحح کتاب نیز آن را با عنوان «سیرالملوک» چاپ کرد؛ عنوان فرعی «سیاستنامه» را نیز بر آن افزود.
سیرالملوک شامل پنجاه فصل است و همۀ فصول آن، جز پنج فصل مربوط به تاریخ و احوال «بدمذهبان»، در آیین کشورداری است. مؤلف در هر فصلی بعضی از وظایف سلطان را بازمیگوید، یا سازمانی حکومتی را تعریف و تصحیح میکند و گاهی در تأیید اهمیت آن حکایت یا حکایاتی میآورد. انتخاب این حکایتها، به نام معنی، اندیشیده و در توضیح و تأکید چند موضوع روشن است: «بزرگزاده و خراسانی بودن وزیر، تقدس نهاد خلافت، خطر حتمی خارجیان (بدمذهبان)، زیانباری دخالت زنان در امور حکومت و تبعات صرفهجویی در هزینۀ سپاه»؛ و این چند اصل که همانند بند ترجیع، در جایجای فصول کتاب به صورتهای گوناگون تکرار میشوند، بخش عمدۀ مسائلی هستند که خاطر مؤلف را به خود مشغول میداشتهاند و او، در روزهای نوشتن این کتاب، مصالح دین، دوام حکومت در خاندان سلجوقی و دستاوردهای خود در توسعه و امنیت کشور را، با غفلت و آسانگیری ملکشاه، در معرض خطر میدیده است. به همین دلیل، حکایتها، آگاهانه، به شخصیتهای معروف و مقبول مؤلف و به احتمال بسیار، ملکشاه، از پادشاهان ایرانی و خلفا مربوطاند و علیالقاعده از کتب و منابع تاریخی گرفته شدهاند و هم از اینجاست که بعضی از خطاهایش آمده است؛ یعنی به سبب انتخاب و نقل حکایات به تناسب موضوع سخن و در تأیید آن، اما بنابر آنچه در منابع دستیاب مرلف آمده است.
اگر بر فرض، شواهد برونمتنی هم در اثبات رابطۀ سیرالملوک و خواجه، برای بعضی کافی نباشد، خواننده با نظر و تأملی دیگر در متن، گواهان متعددی را میبیند که آن نسبت را یقینیتر کند. آنچه در ضمن فصول مختلف کتاب آمده است بهخوبی نشان میدهد که نویسنده به اهمیت نقش سازمانهای حکومتی، امرو دیوانی، کارگزاران و نمایندگان حاکم در ولایات و حود و ثغور، وظایف کارگزاران، آسیبها و آسیبپذیریها آشنایی و اشراف کامل دارد. این مایه آگاهی نتیجۀ عمل و تجربه و تدبیر و تأمل کسی است که سالها خود در حل و فصل مسائل و معضلات کشورداری اشتغال عملی و فکری مستقیم داشته و در وقت تنظیم این آییننامۀ حکومتی با احساس مسئولیتی عمیق، صادقانه و صمیمی به زیر و بم امور میاندیشد. نویسندۀ کتاب در مذهب خود سخت پایبند و بهشدت «تنگمشرب» است و این خوی و خصلت را تبلیغ و توصیه میکند. مؤلف معتقد است که «در همه جهان دو مذهب است که نیک است و بر طریق راستاند: یکی حنفی و دیگر شافعی، و دیگر همه هوا و بدعت و شبهت است».
بر بنیاد فکر و تجربۀ نویسندۀ سیرالملوک «اهل حرم» نمیتوانند از «اخوال بیرون» از درگاه، چنانکه باید، آگاه شوند و کسانی که اخبار را به آنان میرسانند، چهبسا که صاحب اهوا و اغراض گوناگون باشند و خبرها را به میل و کام خود تغییر دهند.
برای نویسندۀ سیرالملوک، خلافت و خلفای عباسی، بدون آنکه نامی از معاصران به میان آورد، در حد عنصری قدسی محترم است. آنها که حکایتی از زندگی و احوالشان نقل میشود، شخصیتی معیارند و کارهایشان الگوی رفتار به دست میدهد. کسی که با خلفا مخالفت میورزد، رافضی و قرمطی و خارجی است و قصد برانداختن اساس خلافت و دین دارد و به نظر او پیش از آنکه مانند سینباد گبر، بابک خرّمدبن و ابوسعید جنابی فتنهای برانگیزد و فسادی به بار آورد، باید به سرنوشت آنان گرفتار شود.
در نوشتههای مؤلفان مسلمان، چون سخنی با آیات قرآنی و احادیث نبوی و گفتههای بزرگان دین تأیید شود، حجیت مییابد و از نظر معتقدان تردیدی در صحت آن نمیتوان کرد. نویسندۀ سیرالملوک در فصل خاصی از کتاب که استاد به این مراجع را لازمتر میبیند، سخنانی منسوب به پیامبر (ص) و بعضی از معاریف صدر اسلام میآورد.
بنابر آنچه در مقدمۀ سیرالملوک آمده است خواجه نظامالملک از سال 479ق مأموریت یافت که چنین کتابی تألیف کند، پس از مدتی سیونه فصل نخست آن را که در آیین کشورداری بود، نوشت و از نظر سلطان گذراند؛ اما در روزهای که رابطۀ سلطان و خواجه به تیرگی گراییده بود، یازده فصل دیگر که عمدتاً به تبیین علل حوادث و عوامل نگرانیهای خواجه مربوط میشد، بر آن افزود و در سال 485ق، هنگام عزیمت به بغداد به شخص قابلاعتمادی سپرد که در وقت مناسب به سلطان برساند. با توجه به یادداشتی که به شیوۀ غیرمعمول پس از فهرست مطالب کتاب آمده است و همۀ اطلاعات آن با قراین دیگر تأیید میشود، سیرالملوک در میانۀ سالهای 479ـ485ق تألیف و تکمیل شده است.
سیرالملوک از نوع ادبی اندرزنامههاست. اندرزنامهنویسی در تاریخ ادب و فرهنگ ما پیشینهای طولانی دارد، در فاصلۀ میانۀ لوحنوشتهها و سنگنوشتهها تا چهار خطابۀ ملکالشعرا بهار اندرزنامههای گوناگون بهوجود آمده و امروز ما بسیاری از آنها را میشناسیم. نوع این اندرزنامههای شناخته شده را، همواره مقام و منزلت اجتماعی پدیدآورنده تعیین میکرده است. این کتاب در مجموعۀ آثار فارسی با شاهکارهایی مانند تاریخ بیهقی و قابوسنامه قابل سنجش است و از جنبههای مختلف زیر دارای اهمیت و ارزشهای کمنظیری است: الف) در آیین کشورداری و مدیریت امور مملکت، ب) در نمودن چند و چون ساختار اداری و تشکیلات دیوانی حکومت سلجوقی سندی قاطع است. ج) در عرضۀ بعضی از وقایع تاریخی قابل توجه است. د) سیرالملوک از نظر فوائد زبانی هم به تمام معنی گنجینۀ مغتنمی است. هـ) و سرانجام سیرالملوک برای شناخت احوال خواجه نظامالملک منبع منحصری است و با دقت نظر در برگبرگ آن، نوع اندیشۀ سیاسی، برنامۀ عملی، آرمانهای اجتماعی و فرهنگی و نیز نگرانیهای یکی از رجال نامدار ایران را در آن شناسایی میتوان کرد.
مصحح در تصحیح این کتاب از نسخۀ موجود در کتابخانۀ ملی تبریز مکتوب 673 قمری به عنوان نسخۀ اساس استفاده کرده و آن را با نسخههای دیگری در قبیل کتابخانۀ ملی پاریس، نسخۀ مینوی، نسخۀ مؤسسه اسلامی استانبول و مجلس مقابله کرده است.
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
منابع مشابه
ارتهه شاستره: سیاستنامهای از هند باستان، بررسی موضوعی و زبانی
کاوتیلیهاهمیت «ارتهه شاستره» از اینروست که منبعی دستاول دربارۀ اندیشههای سیاسی و آیین کشورداری است و به ه
سیاستنامههای قاجاری: سی و یک اندرزنامۀ سیاسی عصر قاجار (چهار جلد)
به کوشش غلامحسین زرگرینژاددر این کتاب افزون بر رسالههایی که در چاپ اول منتشر شده بود، به همراه ده عنوان رسالۀ سیاسی دیگر از ع
نظری یافت نشد.