سالارنامه؛ سرودۀ میرزاآقاخان کرمانی و احمد بن ملاحافظ کرمانی
خلاصه
سالارنامه منظومهای است در بحر متقارب، مشتمل بر حدود شش هزار و خردهای بیت، و در سه بخش است: بخش نخست سرودههای میرزاآقاخان کرمانی که تا زمان حملۀ اعراب و شکست یزدگرد سوم را در برمیگیرد. بخش دوم و سوم را ادیب کرمانی به شعر درآورده که به ترتیب، تاریخ ایران اسلامی تا دورۀ زندیه و تاریخ قاجار تا دورۀ مظفرالدینشاه را شامل میشود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
میرزا عبدالحسینخان مشهور به آقاخان کرمانی سال 1270 هـ.ق/ 1854م در قلعۀ مشیز واقع در بردسیر که در فاصلۀ 65 کلیومتری شهر کرمان واقع است، به دنیا آمد. پدر او عبدالرحیم، مشهور به مشیزی از مالکان و زمینداران عمده بود و مادرش دختر میرزاکاظمخان طبیب، متخلص به ظفر، پسر مرحوم محمدتقی مظفر علیشاه بود که نسبش با هشت پشت به میرزا ابوالقاسم طبیب کرمانی، مصنف شرایفالعلاج و پزشک دربار شاه سلمان صفوی میرسید. او در پنج سالگی به مکتب میرود و طی پنجاه روز قران را یاد گرفته، در هفت سالگی زبان عربی را کامل میکند؛ سپس ادبیات را نزد آخوند ملامحمد جعفر، فقه و اصول را نزد حاجی آقا احمد مجتهد، حکمت الهی، طبیعیات، ریاضی و طب را نزد حاجی آقا صادق، از شاگردان ملا هادی سبزواری و خط انگلیسی و فارسی میانه را نزد میرزا افلاطون زردشتی میآموزد. او غیر از نبوغ علمی، در خطاطی و نقاشی دستی داشت. از عرفا و صوفیه بسیار تمجید میکرد و روحیۀ او حاکی از توجه خاص به زهد، ورع و عوالم قدسی و دوری از فسق و فجور و «مینوشی» بوده.
چه تألیفات و چه ترجمههای میرزاآقاخان، نشاندهندۀ تلاش و قدرت نویسندگی این نابغۀ کرمانی بوده، ولی به دلیل اینکه بعد از دستگیری در اسلامبل، عوانان حکومت عثمانی، خیلی از آثار او را هم با خود بردند و معلوم نشد که سرنوشت برخی آثارش به کجا کشید و یا اگر موجود است کجاست. دولتآبادی در این زمینه نویسد: «سبب توقف آنها در طرابوزان به طول انجامیده، به استخلاص خود امیدوار میگردند. میرزاآقاخان پارهای از تألیفات خود را از استانبول میطلبد که آنجا به اتمام برساند و دیگر نشانی از آنها به دست نمیآید و هم قسمتی از تاریخ منظوم، موسوم به سالارنامه را در آنجا انشا مینماید».
سالارنامه، منظومۀ حماسی شامل سهبخش: که بخش اول تاریخ ایران باستان تا حملۀ اعراب و شکست یزدگرد را در بر میگیرد که این بخش سرودۀ آقاخان کرمانی به نام نامۀ باستان، در زمانی به رشتۀ نظم درآمده که در زندان طرابوزان با یاران خود بوده است. بخش دوم و سوم را احمد بن حافظ کرمانی به شعر درآورده که به ترتیب، تاریخ ایران اسلامی تا دورۀ زندیه و تاریخ قاجاریه تا دورۀ مظفرالدینشاه را شامل میشود. این بخشها را احمدبن حافظ در طی دیوان یادآور شده و زمان را به بعید، قریب و جدید تقسیم نموده است.
بخش نامۀ باستان کتاب، سرودۀ دلاور مرد کرمانی، مشروطهگرای آزادیخواه، عبدالحسینف معروف به میرزتآقاخان است که به سبک و سیاق شاهنامۀ فردوسی، در همان وزن و قالب است. او به خوشهچینی از خرمن والای فردوسی اشاره دارد. شاعر با این اثر خواسته تاریخ گذشتگان را باز جوید و رنگ افسانهها را از تاریخ بزداید و با آثار کشف شدۀ باستان شناسان تاریخ را به اصل واقعی بسراید. ظاهراً وزیر فرخندهرایی از او خواسته دست به این امر مهم زند.
به عقیده شاعر تاریخ واقعی ایران پیش از اسلام است با انتقاد و ایرادی بر سرودههای پیشین شروع میشود. او معتقد است که تاریخ در تاریکی است و تنها چند چیز میتواند به کشف تاریخ کمک کند: نقل روایت از پدر به پسر؛ جستن نشان و آثار پیشینیان در کشفیات باستانشناسی؛ یافتن صورت واقعات از اشتقاق لغات؛ همچنین شاعر عقیده دارد که بن و بیخ اسطورههای ایران به خاطر تهاجم افراد بیگانه معلوم نیست.
شاعر بدون اندیشه دقیق در مورد حماسه و بدون اندیشه در مورد توصیه فردوسی نسبت به مرزهای داستانی، او را در ترازوی نقد قرار داده است. ظاهراً سنجیدن داستانهای حماسی که قالبی آرمانی دارند در میزان خردگرا و روشنگرای عهد مشروطه، سراینده را به اشتباه وا داشته و نقدی نه چندان منصفانه از شاهنامۀ فردوسی ارائه داده و شاید هم هدف شاعر، برجسته کردن یافتههای باستانشناسان و روشنگری تاریخ بوده است. در آخر کتاب چند حسب حال و مفاخره و نقد به حاکمیت قاجار و ناصرالدین شاه وارد کرده است. یاد از آباد بوم ایران و تأسف از اینکه ایران گرد سم ستوران قاجار شده و مردم دچار فقر، بدبختی، آوارگی و دربهدری شدهاند. آشکارترین انتقادهای آقاخان علیه ناصرالدین شاه است. گاهی انتقادی از ناصرالدین شاه علنی شده است. شاعر خود را دوستدار نبی و ولی میداند که طرح اتحاد اسلامی را دنبال میکند. به هر صورت هدف از سرودن باستاننامه را میتوان، احیای هویت ملی، وطندوستی و جلب توجه مردم به جغرافیایی ملی و دینی دانست و شاعر میدانسته که جانش را در این راه از دست خواهد داد.
شیخ احمد بن ملاحافظ عقیلی کرمانی از شاعران و هنرمندان کرمانی که خط فارسی نکو مینوشت و بر دو زبان فارسی و عربی مسلط بود و در هر دو زبان آثار را به شعر به جای گذاشته و ترجمههایی هم از زبان عربی از او در دست است. تولد او نامشخص است ولی وفات او در سال 1329 هـ.ق اتفاق افتاده است. از آثار او میتوان به دیوان فارسی، دیوان عربی، ترجمههای احمد ادیب کرمانی، دستور حکمت نام برد.
سالارنامه منظومهای است در بحر متقارب، مشتمل بر حدود شش هزار و خردهای بیت، و در سه بخش است: بخش نخست سرودههای میرزاآقاخان کرمانی که تا زمان حملۀ اعراب و شکست یزدگرد سوم را در برمیگیرد که شرح آن گذشت. بخش دوم و سوم را ادیب کرمانی به شعر درآورده که به ترتیب، تاریخ ایران اسلامی تا دورۀ زندیه و تاریخ قاجار تا دورۀ مظفرالدینشاه را شامل میشود دلیل نامگذاری آن به سالارنامه، این است که منظومۀ نامبرده، به نام سالار لشکر عبدالحسین میرزا ـ که از شاهزادههای عصر قاجاریه و فرمانفرمای کرمان و سیستان بوده ـ سروده شده است. این کتاب با وصف منشهای پیامبران و پادشاهان واقعی، مطالب جالبی را اظهار نموده و بقیه اثر خود را تا پایان با این عناوین مرتب ساخته، که جنبۀ تاریخ دارد: «استیلای عرب و انقراض عجم تا ابتدای ریاست آل طاهر در خراسان، حکومتهای صفاریان، سامانیان، غزنویان، آل بویه، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، اسماعیلیان، سلطنت چنگیزخان و استیلای مغولان، آمدن هلاکو به ایران و سلطنت او و فرزندانش، امیر تیمور گورکان و فرزندان وی، پادشاهان صفویه، بیان استیلای محمود افغان، گزارشی از عملکرد دیگر امیران افغانی در ایران، نادرشاه افشار و جنگهایش و اعقابش، امرای زندیه: کریمخان زند، لطفعلیخان زند و کشتهشدن او به دست آقا محمد خان قاجار ... از اینجا فصل خاصی که با توحیدیهای آغاز میگردد، به دورۀ قاجاریه اختصاص دارد و بحثهایی است در بزرگداشت، جنگها و عملکرد پادشاهان این سلسله از آقا محمدخان تا مظفرالدین شاه و بالاخره سرایندۀ سخن با حمد و سپاس الهی است.
چون در زمان سرودن این کتاب، فضای سبکی بازگشت ادبی بر سر هنر شعری سنگینی میکرده و از جهت دیگر خود این کتاب در زیر سایۀ سنگین شاهنامه فردوسی سروده و به پایان رسیده بود که شاعر به این مسئله اذعان داشت. زبانش به زبان شاهنامه و یا سبک خراسانی خیلی نزدیک است، با این تفاوت که واژههای عربی بیشتر است و هجون واژههای ترکی و فرنگی هم دیده میشود. در کتاب سالارنامه به مانند آثار نخستین فارسی دری، تلفظ واژهها صورت یکسانی ندارد که شاید ناشی از سایه گستری شاهنامۀ فردوسی بر سر این اثر باشد و الگوبرداری از شیوۀ توصیفها و بیان صحنهها میتواند در این امر دخیل باشد؛ یا شاید به دلیل اقتضای ریتم و وزن حماسی سروده باشد که شاعر برای گنجیدن سروده در این ریتم، واژهها را به صورت خاصی به کار میبرد. در هر صورت فرض دیگر میتواند به شیوۀ نویسندگی و رسمالخط ارتباط داشته باشد.
وزن شعری هر دو اثر نامه باستان و سالارنامه همان وزن شاهنامه فردوسی در بحر متقارب مثمن محذوف است که به دلیل ضرب آهنگ خاص این وزن برای آثار حماسی به کار میرود و بسیار به ندرت آثار حماسی به وزنی غیر از متقارب سروده شدهاند.
شاعر بیشتر از تشبیه بلیغ برای گفتار خود سود جسته است و اگر تشبیهات دیگری باشد، مثل تشبیه کامل یا مؤکد و ... بیشتر از تشبیهات پیش پا افتاده تکراری برای بیان صحنهها استفاده کرده است. کنایه هم جایگاه خاصی در شعر شاعر دارد. گاهی که بیان شاعر به اهمیت دوست داشته ناخودآگاه به کنایه روی میآورد. شاعر از زبان اشتعاره هم گاهگاهی برای بیان ماجراها استفاده میکند ولی چون کمتر به صحنههای توصیفی پرداخته، بنابراین از استعاره کمتر استفاده میکند ولی در لابهلای اشعار استعارات نو و بدیع را شاهد هستیم. در صنایع بدیعی شاعر دست قوی دارد و بازیهای زبانی زیبایی با صنایع بدیعی انجام میدهد. استفادۀ او بیشتر از صنعت جناس و ایهام است که بخصوص در ابعام تناسب، آفرینشهای زیبایی داشته است. از الگوهای زیباییآفرینی صنعت جناس بیشترین مهم را دارد. او از همه نوع جناسها بهره برده است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
نامۀ باستان
سالارنامه
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قفلهای دستساز آذربایجان
رحمان احمدی ملکیاز بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درونمایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل
نظری یافت نشد.