ظهیرالدین اظهر
خلاصه
مولانا ظهیرالدین اظهر را بیتردید باید یکی از خوشنویسان تأثیرگذار سدۀ نهم هجری دانست. از آثاری که تاکنون از وی به دست ما رسیده است میتوان دریافت که او محتملاً در اوایل دهۀ دوم سدۀ نهم هجری پا به جهان گذاشته و در اوایل دهۀ نهم همین سده چشم از جهان فروبسته است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
مولانا ظهیرالدین اظهر یکی از خوشنویسان بنام سدۀ نهم هجری به شمار میآید؛ هر چند نبود اطلاعات جامع و مستند راجع به چگونگی زندگی و تعداد آثار اصیل این هنرمند گمانهزنیهای فراوانی را در میان پژوهشگران برانگیخته است. این واقعیت که اظهر در چه مکان و در چه زمانی متولد شده تنها میتواند از طریق مطالبی دریافت شود که از لابهلای مستندات تاریخی همعصر یا نزدیک به زمان وی استخراج شدهاند. از سوی دیگر آثار زیادی با رقم یا با درج مکان و زمان کتابت از وی باقی نمانده تا بتوان با استناد به آنها تصویر روشنی از این خوشنویس ـ چه از منظر زندگی شخصی و چه از وجه تخصصی ـ ترسیم کرد؛ اما با توجه به همان تعداد محدود آثار مستندی که از وی تا به امروز در دسترس است میتوان روشن ساخت که این هنرمند با تمامی اُفتوخیزهای سیاسی و اجتماعی سدۀ نهم هجری همچنان فعال باقی مانده بود.
نیمۀ دوم سدۀ نهم هجری دورۀ تاریخی پرحادثه و متلاطمی برای ایران بوده است؛ مرگ شاهرخ تیموری در 850 ق. و در پی آن درگیریهای بیوقفۀ شاهزادگان تیموری بر سر قدرت و همچنین حملات مداوم حاکمان ترکمان قراقویونلو از غرب کشور، همگی مواردی است که تاریخ پرفراز و نشیب این دوره را رقم میزند. قدرتگرفتنهای پیدرپی شاهزادگان تیموری همچون فرزندان بایسنقرمیرزا: علاءالدوله (820 ـ 863ق)، ابوالقاسم بابر (825 ـ 861 ق) و سلطانمحمد که همگی مدعی تاج و تخت پدربزرگ خویش بودند بهعلاوۀ شخص الغبیگ که وارث اصلی شاهرخ به شمار میآمد، همراه با آشوبهای برساختۀ عموزادگان دیگری همچون سلطانابوسعید (796 ـ 853 ق) ـ نوۀ میرانشاه ـ همگی رویدادهای قابلاعتنایی در تاریخ این دوره به شمار میآیند.
زمانی که تصویر این دورۀ تاریخی را از لابهلای نوشتههای مورخان بازسازی کنیم، درمییابیم که تغییرات بهوجود آمده آنچنان سریع و غیرمنتظره رخ میدادند که در هیچ کجای قلمروی تیموری فرصتی کافی برای ایجاد یک دورۀ آرام و پربار به وجود نمیآمد. مولانا «ظهیرالدین اظهر» هنرمند این زمان است؛ او که با توجه به مستندات باقی مانده، خوشنویس کتابخانۀ سلطنتی بایسنقرمیرزا بوده، محتملاً در زمان تغییرات گسترده در قلمروی تیموری ثبات کاری خویش را از دست میدهد. وقوع این آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی، بهخصوص در شهر هرات، کتابخانۀ بایسنقرمیرزا و پدرش شاهرخ، را که با ذوق و سلیقۀ استثنایی ایشان پدید آمده بود، از مرکزیت و محوریت خود خارج میکند؛ هر چند در بعضی موارد نیز شاهد هستیم که این کتابخانه ـ کارگاههای بزرگ، گهگاه و به صورت جستهو گریخته، در اوج تلاطمات و آشوبهای تاریخی به فعالیت خود ادامه دادهاند و وجود چنین فعالیت خاموشی برای کارگاه سلطنتی هرات نیز دور از ذهن به نظر نمیرسد.
در موارد بسیاری نیز هنرمندان بقای خویش را در مکانهای مختلف و نزد شاهزادگان یا سلاطین مناطق دیگر جستوجو کردند؛ چه آنهایی که خود به چنین مهاجرتهایی تن دادند و چه آنانی که به امر فرمانروای جدید بهصورت خانه ـ کوچ به مراکز جدید حکمرانی انتقال یافتند. بالطبع هنرمندانی که کار و زندگی آنها تماماً وابسته به حمایت هنرپروران درباری بوده؛ باید زندگی و هنر خود را در سرزمینهایی جستوجو کنند که نهتنها سلطان یا پادشاهی هنردوست داشته باشد بلکه آن سلطان قادر به سرمایهگذاری مالی و معنوی گستردهای ـ چه از نظر سیاسی و چه از جنبۀ اقتصادی ـ در زمینۀ هنر باشد. به نظر میرسد مولانا ظهیرالدین اظهر نیز از این دسته مهاجرتها مستثنی نبوده و زندگیاش با چنین پیچوتابهای تاریخی گره خورد است. آثاری که از وی به جای مانده فعالیت او را نهتنها در دربار بایسنقر بلکه در دربارهای علاءالدوله، الغبیگ، ابوالقاسم بابر، سلطانابوسعید و محتملاً پیربوداق قراقویونلو نشان میدهد.
مولانا ظهیرالدین اظهر را بیتردید باید یکی از خوشنویسان تأثیرگذار سدۀ نهم هجری دانست. از آثاری که تاکنون از وی به دست ما رسیده است میتوان دریافت که او محتملاً در اوایل دهۀ دوم سدۀ نهم هجری پا به جهان گذاشته و در اوایل دهۀ نهم همین سده چشم از جهان فروبسته است. حدود نیمقرن فعالیت هنری اظهر (833 ـ 880 ق) و حضور بلافصل او در دربارهای شاهزادگان مختلفی که بعضاً مخالف یکدیگر نیز بودهاند از جایگاه و مرتبۀ حرفهای وی سخن میگوید. آثار رقمدار او که مورد تأیید اغلب تاریخ هنرشناسان است حضور وی را حداقل در دربارهای بایسنقر، علاءالدوله، فرزند بایسنقر و سلطانابوسعید تیموری مسجل میکند در حالی که گزارش تاریخنگاران سدههای بعد به حضورش در دربارهای الغبیگ، ابوالقاسم بابر، پیربوداق قراقویونلو و در آخر سلطانحسین بایقرا مهر تأیید میزند. مهارت وی در کتابت خطوط مختلف در گفتههای هنرشناسان وقت آمده است؛ هر چند تسلط او بر خط نستعلیق به وضوح نمایان است. تأثیرگذاری اظهر بر خوشنویسی شرق و غرب ایران در طول نیمقرن حضور مستمر وی در دربارهای مختلف غیر قابل انکار است، چرا که براساس مستندات تاریخی شاگردانی پرورد که هر یک توانستند جایگاهی فراز در حکومتهای دو سوی جغرافیایی ایران پیدا کنند. شاید بتوان ظهیرالدین اظهر را حلقۀ رابطی میان آغازگران شیوۀ نستعلیق و آنهایی دانست که این خط را به نهایت شکوفایی رساندند. تمامی این شواهد ما را قادر میسازد تا درکی روشنتر نسبت به حضور این هنرمند در بستر هنری سدۀ نهم هجری داشته باشیم؛ هر چند این مختصر تنها نوری به راهی ناهموار و بیپایان انداخت که امید است با تلاش دیگر پژوهشگران و دسترسی بیشتر و آسانتر به منابع نامکشوف در نقاط مختلف جهان هموار گردد.
تلاش نگارنده در این کتاب جمعآوری آثار این خوشنویش بوده است و همچنین بازشناسی پیوند تاریخی میان این آثار، تا بتوان چگونگی فعالیت این هنرمند را در گسترۀ زمانی سدۀ نهم هجری تا حدودی بازشناخت. بدون تردید این پژوهش کامل نخواهد شد تا زمانی که تمامی آثار ظهیرالدین اظهر که امروزه در موزهها و کتابخانههای سرتاسر دنیا ناشناخته و پراکندهاند، قابل دسترسی و مطالعه گردد.
فهرست مطالب کتاب:
پیش ازهر چیز
ظهیرالدین اظهر از نگاه تاریخنگاران
نگاهی به زندگی، تولد و درگذشت
شاگردان
آثار باقیماندۀ ظهیرالدین اظهر
جمعبندی
پینوشت و منابع
پربازدید ها بیشتر ...
آوازهای ناخواندۀ قوی پیر تنهای مهاجر؛ ایلیا به روایت ایلیا در گفتگو با ایلیا فابیان
حسن شکاری و لیزا ویوارللیاین کتاب حاصل گفتگوی حسن شکاری و لیزا ویوارللی با ایلیا فابیان شاعر ایتالیایی است که ایلیا در این گف
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
نظری یافت نشد.