دورهبندی در تاریخ ادبی
خلاصه
در تاریخ ادبی، در میان مفاهیمی چون نسل، جریان و مکتب ادبی، ایدۀ «دوره» بیش از همه در طبقهبندی اطلاعات و ارائۀ سیر تحولات ادبی به کار گرفته شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
یکی از اساسیترین امور مرتبط با نگارش تاریخ عمومی یا ادبی، طبقهبندی اطلاعات تاریخی در امتداد محور زمان است. چگونگی این طبقهبندی، هم تا حدود زیادی نگرش نظری مورخ را نسبت به موضوع نشان میدهد و هم شکل و فرم عرضۀ تاریخ را معین میسازد.
در تاریخ ادبی، در میان مفاهیمی چون نسل، جریان و مکتب ادبی، ایدۀ «دوره» بیش از همه در طبقهبندی اطلاعات و ارائۀ سیر تحولات ادبی به کار گرفته شده است. کاربرد دوره و به تبع آن، «دورهبندی» در ادبیات البته مختص تاریخ ادبی نیست؛ در فراهم آوردن شناختنامههای ادبی، گزیدههای متون از ادبیات ملی و نیز در برنامههای درسی دانشگاهی نیز دوره و دورهبندی، آشکار یا نهان، پایۀ بخشبندی است.
کاربرد دورهبندی هر چند با در نظر داشتن سهولتی که پدید میآورد و نظمی که در مطالعۀ ویژگیهای ادبی و تغییرات آن در گذر زمان ایجاد میکند، ضروری و ناگزیر تلقی میشود، در معرض انتقادات روزافزون و بنیانکن قرار گرفته است؛ به ویژه آن جنبه از دورهبندی که متضمن تحمیل نظامی از پیشاندیشیده و ایستا بر جریان پویای تاریخ و ادبیات است، به این عیب منسوب است که بهنحوی به تحریف تاریخ و دادن شکل دلخواه به دگرگونیهای آن میانجامد.
دورهبندی یکی از مهمترین مباحث نظریۀ تاریخ ادبی است و تاریخ ادبی به نوبۀ خود بخشی مهم از نظریۀ ادبی است. از این رو، موضوع این پژوهش صرفنظر از اینکه بتواند در بخشبندی دورهای تاریخ ادبی فارسی/ ایران به کار آید یا نیاید، با در نظر داشتن فقر مباحث نظری در پژوهشهای ادبی واجد اهمیت است.
گذشته از این، سنت نگارش تاریخ ادبی در ایران هنوز الگوهای تذکرهنویسی را رها نکرده است؛ الگوهایی که مبتنی است بر نگارش زندگینامۀ شاعران و نویسندگان در گزارشهایی مستقل و بیارتباط با یکدیگر، بیآنکه به تاریخ دگرگونیهای ادبی و سیر ادبیات بما هو ادبیات عنایت چندانی کند. از این جهت، گزارشهای تاریخ ادبی مستشرقان به مفهوم واقعی تاریخ ادبی نزدیکتر است.
در تاریخ ادبی قدیم فارسی/ ایران، اغلب مورخان، تاریخ سیاسی سلسلههای حکومتی یا سبکهای دورهای را مبنای دورهبندی قرار دادهاند. در مقدمۀ این کتب نیز جای بحثهای نظری جدی دربارۀ دلیل اتخاذ این الگوها خالی است و اغلب، مبناهای یادشده بیاندیشیده به عنوان ملاکهای تثبیت شده دورهبندی تاریخ ادبی پذیرفته شده است.
در نگارش تاریخ ادبی معاصر نیز ملاکهای بخشبندی اغلب ملهم از تاریخ سیاسی است و این بدان معناست که ابن بخشبندیها یا به سبب سهولت برگرفته شدهاند یا مورخ ادبی، عوامل سیاسی را مهمترین عامل مؤثر در تطور ادبی و شکلگیری دورۀ ادبی میداند. با این که بحث همزمانی دربارۀ اینگونه دورهها معطوف به کیفیتهای ادبی است، برش درزمانی آنها را تاریخ سیاسی تعیین میکند.
به هر صورت میتوان گفت چه در مقام عمل و چه در حوزۀ نظریه، بحث تاریخ ادبی در ایران مانند سایر جنبههای مطالعات ادبی نوپاست و نیاز به پژوهشهای جدی دارد. این پژوهش در حد خود میکوشد اندکی از خلأهای نظری در باب دورهبندی تاریخ ادبی را پر کند و بابی بگشاید برای امعان نظر بیشتر در الگوهای تثبیت شده دورهبندی تاریخ ادبی و بازاندیشی آن.
پرسشهایی که این کتاب به دنبال پاسخ آنها است: 1. دورۀ ادبی چیست و مؤلفههای آن کدامند؟ 2. حد و مرز زمانی دورهها چگونه تعیین میگردد؟ 3. دورهها چگونه نامگذاری میشوند؟ 4. رویکردها و شیوههای دورهبندی در تاریخ ادبی کدامند؟ 5. دشواری دورهبندی ادبی در چیست؟ 6. ملاحظات انتقادی بیشتر متوجه کدام جنبههای دورهبندی است؟ 7. بازاندیشی دورهبندی بیشتر با محوریت کدام موضوعات صورت میگیرد؟ 8. طرح و رویکرد مناسب دورهبندی برای تاریخ ادبی فارسی/ ایران چه ویژگیهایی دارد؟
در فصل اول این کتاب مقدمات و کلیات آورده شده است. در فصل دوم به مفهوم دورۀ ادبی و مؤلفههای آن پرداخته شده است؛ مفهومی از دوره که در بخش اصلی معنای خود با دورۀ تاریخی اشتراک دارد اما به سبب تفاوت ماده ادبیات و انتشار آن در زمان و مکان، وجوه متمایز مشخصی نسبت به آن دارد. اغلب بحثهای این فصل را میتوان به دورههای فرهنگی و هنری هم تعمیم داد. فصل سوم بر دورهبندی در تاریخ عمومی و ادبی متمرکز شده است؛ اینکه چه ارتباطی میان دورهبندی در تاریخ عمومی و ادبی وجود دارد، دورهبندی در ادبیات چه نسبتی با نظریۀ ادبی از یک سو و نظریۀ تاریخی از سوی دیگر دارد، دورهبندی چه کاربردی در مباحث مختلف ادبی دارد، به ویژه چگونه با نقد ادبی و شاخههای متفاوت آن ارتباط مییابد، مسائل و دشواریهای آن چیست، چه کارکردهایی دارد، چه نسبتی با انواع ادبی دارد و دورههای ادبی چگونه نامگذاری میشود. در فصل چهار مستقل به رویکردها و شیوههای دورهبندی در تاریخ ادبی پرداخته شده است. در فصول گذشته، جسته و گریخته، به نقدهایی که بر جنبههای مختلف مفهوم دورۀ ادبی و عمل دورهبندی در تاریخ ادبی وارد شده، اشاره شده است. در فصل پنجم تلاش شده این نقدها به شیوههای منظم عرضه شود و پیشنهادهای منتقدان برای بازاندیشی دورهبندی بیان شده است. پس از بررسی مفهوم دورۀ ادبی و مؤلفههای آن، سوابق و بنیادهای نظری دورهبندی، رویکردها و شیوههای آن و گذری بر مجموعه مباحث انتقادی درباب دورهبندی، نویسنده در فصل ششم از این مباحث نظری برای طرح ایدههایی دربارۀ دورهبندی تاریخ ادبیات فارسی بهره گرفته است. در فصل هفتم تلاش شده برای بخشبندی و دورهبندی تاریخ دانش بلاغت فارسی، از ترجمانالبلاغه تا روزگار معاصر، مدل و انگارهای عرضه شود، انگارهای که از سویی با واقعیات و فرازونشیبهای تاریخ بلاغت فارسی هماهنگی داشته باشد و از سوی دیگر ما را به دیدگاهی نظری مجهز کند که به کتب بلاغت فارسی بهمثابه تودهای بیشکل ننگریم و در میان آنها اصیل را از غیراصیل و نوآوری را از اقتباس بازشناسیم.
فهرست مطالب کتاب:
اشاره و سپاس
مقدمات و کلیات
دورۀ ادبی و مؤلفههای آن
دورهبندی در تاریخ عمومی و ادبی: پیشینه، مبانی نظری و کارکردها
رویکردها و شیوههای دورهبندی در تاریخ ادبی
نقد و بازاندیشی دورهبندی در تاریخ ادبی
ایدههایی برای دورهبندی تاریخ ادبیات فارسی
دورهبندی تاریخ دانش بلاغت فارسی
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
نظری یافت نشد.