در حاشیۀ جسور کلمات؛ پیرامون ادبیات و جامعهنگاری
خلاصه
ادبیات معاصر ایران از نخستین عرصهگشایان فرهنگ مدرن است که در فرصتها، تنگناها و محدودیتهای رنگارنگ جامعهمان، فراز و فرودهایی فراوان را زیسته و همراه با کشف مضامین نو، زمینههای نواندیشی در اقلیم ادبیات عامیانه را نیز تجربه کرده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
ادبیات معاصر ایران از نخستین عرصهگشایان فرهنگ مدرن است که در فرصتها، تنگناها و محدودیتهای رنگارنگ جامعهمان، فراز و فرودهایی فراوان را زیسته و همراه با کشف مضامین نو، زمینههای نواندیشی در اقلیم ادبیات عامیانه را نیز تجربه کرده است. روزنامهنگاری اجتماعی اما در ایران تلاشی است پراکنده که بار آن، بیش از همه بر دوش نویسندگان و شکل گرفتن روزنامهنگاری اجتماعی نیز مدیون نویسندگان ادبینویس است.
در طول سه دهه و نیم از عمر انقلاب 1357، ادبیات ایران تلاش کرده تا گفتمانی مبتنی بر شرایط و واقعیتهای اجتماعی، عقلانیت انتقادی و پرسشگری در پرداختن به مضامین انسانی را عرصهگشایی کند؛ تلاشی که تا پیش از آن، یا در تلقیهای ایدئولوژیک مرسوم و تاریخ مصرفدار رُخ مینمود و یا در قالب تجربههایی فرمگرایانه، سرگرمکننده و تفکیکهای قالبی نو و کهنه در گنجۀ مصرفی تاریخ ادبیات ثبت میگردید. به عبارتی دیگر، دگردیسی هویتی صورتپذیرفته در اثر انقلاب، نمایهای از خود را صرف پرداختن به «شکل دیگر دیدن» و «به شکلهای دیگر شنیدن و اندیشیدن» ساخته است.
ادبیات فارسی در کار مفاهیم بلندی است که محور تمام آنها، «انسان» و «سرنوشت» اوست. پس میتوان با این فرض، در قرابت مفهومی ادبیات ایران و جهان نیز درنگ داشت و مشترکاتشان را در جهان و زندگی تکنولوژیزده مرور کرد: به اعتبار تلاشهای پیشگامان اقلیم اندیشه و ادب فارسی است که «مدنیت»، «حقوق شهروندی» و «بهداشت و امنیت روانی» همراه با تجربۀ «نو شدن» در گفتمانهای سیاسی، اجتماعی ایران معاصر تبدیل به موضعات روز شد و هر یک به نوعی، فصلی از فصول مدرنیت و مدنیت ایرانی را به خود اختصاص داد. به عبارتی، اگر ادبیات ایران در سنت و تجارب پیشینیان خود، راوی بینش و دیدگاههای تعلیمی و تربیتی بوده، در نواندیشیهای خود نیز، روایتگر تاریکخوانیهای سنت گذشتگان و پرسشگری مبتنی بر واقعیتهای جامعه گردیده است. بر این اساس، ادبیات ضمن پرداختن به کارکردهای دیرین خود، زاویهای بر انتقاد از وضع و فرهنگ عمومی امروزمان گشوده است.
مهمترین ویژگی ادبیات معاصر و گونههای متنوعش به متحول شدن هندسۀ ادبیات فارسی باز میگردد، آنجا که ضمیرهای قراردادی «من»، «تو» و ... از صورت انفعالی، تمثیلی، رویازده و قرارداری خود، به پوست انداختن در واقعیتهای اجتماعی رسید و زن و مرد و کودک کوچه و بازار، پا به پای سردرگریبانیهایشان، چشم بر زندگی گشودند. «من ایرانی» از پوستۀ برهوتی ماضی بیرون زد و راوی سنگلاخهای دوزخی واقعیتهای زندگی معاصر شد. در این مسیر ادبیات صبعۀ انتقادی ـ تعلیمی خود را بدل به رسانهای فراگیر کرد. مفهوم عمیق نقد و نقدپذیری و گسترش یافتن در علوم انسانی مرهون تلاش اهل اندیشه و قلم در حوزۀ فرهنگ و ادبیات است با این وجود، اهالی خانوادۀ ادبیات در ایران آنگونه که شایسته است نتوانستند این قابلیت حیاتی را در سایر حوزۀ گفتمانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کارآمد سازند.
این مجموعه چند ویژگی دارد: 1. نویسنده در نوشتن آنها قائل به کوتاهنویسی بوده است. کوتاهنویسی نویسنده را از درازنفسی در امان میدارد. روزنامهنگاری اجتماعی در ایران میتواند با اتکاء به کوتاهنویسی، گامی مؤثر در جهت گفتمان با مخاطبان خود بردارد. این ویژگی اکنون یکی از مشخصههای اصلی نوشتن در فضاهای مجازی و وبنگاری است. بیتردید فضای مجازی یکی از قابلیتهای انکارناشدنیاش برای شهروندان ایرانی، عبور از رسانههای همگانی خنثی و میلی است.
2. لحن و نثر نوشتارها چیزی بین ادبینویسی و تخصصینویسی است. جامعهنگاری یا اجتماعینویسی در روزنامهها و رسانههای همگانی ما نیازمند پرداختن اصولی به لحن متن و نثر آن است. همین ویژگی خوانندگانش را افزایش داد.
3. نوشتن متنهایی با موضوعات اجتماعی، فرصتی دوباره برای بازخوانی متون کلاسیک ادبی برای نویسنده بود. در این فرصت به این نکته رسید که موضوع حقوق شهروندی در ادبیات کلاسیک ایران، جایگاهی رفیع و البته، محو و مبهوتمانده در غبار فراموشی دارد که متأسفانه همین خصیصه، یعنی غبارنشینی دانش و بینش قدیم ما، تمایل به ترجمهگرایی و مصرف متون ترجمهای را بیشتر ساخته است. به گونهای که خصوص مفاهیم شهروندی، تصور و تمایل عموم بر مصرف دانش و اندیشههای وارداتی ترجمهای است حال آن که در ادبیات فارسی، پرداختن به موضوعات حقوق عمومی سابقهای طولانی دارد و ضرورت دارد با رفتار حرفهای، تلاش کنیم آنچه را که خود داریم بازخوانی نماییم.
4. نویسنده در برخی از این نوشتارها سعی کرده اثری ادبی را پیرامون موضوع مورد بحث واکاوی کند و از این کار بسیار خرسند است؛ چراکه موفق شده آثار اندیشمندان و نویسندگانی چون محمدحسن لطفی، مصطفی ملکیان، مسعود توفان، سیمین دانشور، منصور اوجی، ابراهیم گلستان، غلامحسین یوسفی، محمدتقی بهار، نسیم شمال، بدیعالزمان فروزانفر، پروین اعتصامی، عبید زاکانی احمد کسروی، غلامحسین ساعدی و ... را در قالب مضامین اساسی روز دنبال کند. علاقهمندان به مباحث فلسفی، ادبی میتوانند بیهیچ دلشورهای، آنچه را که میطلبند در گنجینههای ادبی فارسی پیدا کنند. خوبی این جستوجو برای دوستان جوان این است که با اصل اثر نوعی خویشاوندی حس خواهند کرد و البته، خویشاوندی بهتر از بیگانگی و سرسپردن به وهمیاتی است که در قالب ترجمه، نفس جرأت اندیشیدن را از ما گرفته است. از سویی برخی متفکران حوزۀ اخلاق با اشاره به ناکارآمدی جامعهشناسی و روانشناسی در ایران، بر ضرورت بازخوانی اندیشههای بومی تأکید دارند. بیشک بخشی از این اندیشهها، در متون ادبیات کلاسیک ما ایرانیان نهفته مانده؛ گنجینهای از دانش و علوم انسانی که جوانان هوشمند و دلنگران سرنوشت و فضیلتهای انسانی در این سرزمین میتوانند به شایستگی کاشف آن باشند.
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
دیگر آثار نویسنده
نوشتن در غربت: جستارهایی پیرامون ادبیات ایرانیان در جهان امروز
شاهرخ تندروصالحشیوۀ نویسنده در این کتاب، متکی بر مطالعات کتابخانهای و مصاحبۀ مکتوب بوده و در جمعبندی به موضوعات و
نظری یافت نشد.