اندیشههای مولوی در آینه نگاه معاصر
خلاصه
مجموعۀ اندیشههای مولوی میکوشد، جلالالدین محمد مولوی را نهتنها از زاویۀ یک ادیب و شاعر، بلکه با همۀ بلندای قامت او به نظاره بنشیند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
بسیاری از واژگان عرفانی در «مثنوی» قابل ترجمه به زبانهای اروپایی نیستند؛ زیرا روح فرهنگی مغربزمین با مضامین عرفانی آنگونه که در آثار شاعران ایرانی جلوهگر است، بیگانه است. مطالعۀ آثار آنه ماری شیمل آلمانی حکایت از ترجمهناپذیری عرفان و جهانبینی مولوی دارد. عرفان مولوی ریشه در آیات قرآنی و احادیث نبوی دارد. اندیشمندان ایرانی مسلمان که اشراف به قرآن، احادیث و آموزههای دینی دارند، بهخوبی میتوانند از عهدۀ مولویپژوهی برآیند. یکی از دلایل عمده برای اینکه در کشورهای غربی با آغوش باز از تعدد دیدگاهها و تکثر فرهنگی استقبال میشود، بیمبانیبودن آنها نیست، بلکه در این واقعیت نهفته است که آنها در همه علوم کرسیهای جداگانه با بودجههای جداگانه تأسیس و شاگرد تربیت کردهاند و کسی قادر به انهدام مبانی بومی آنها نیست.
ما این راه مرسوم در مغربزمین را که در ایران هم رواج داشته و حتی تا ایجاد مکاتب تهران و اصفهان پیش رفته بود، رها کردیم و عملاً میدان نظریهپردازی و تولید فکر را به اندیشه و اندیشمندان مغربزمین واگذار کردهایم. یکی از بهترین راههای احیای این سنت ایرانی ـ اسلامی یا به بیان دیگر اسلامی ـ ایرانی، تأسیس کرسی مولویپژوهی در دانشگاههای کشورمان است. ایجاد کرسیهای تخصصی برای هر یک از میراثهای فکریمان در کشور راه را برای تولید فکر میگشاید و میتواند موجب جذب صدها دانشجوی خارجی شود، تا با تحصیل در این رشته و سپس بازگشت به کشور خود، اندیشههای مولوی و عرفان وی را از دریچۀ نگاه استادان و متفکران ایرانی بسط و گشترش دهند. این امر بسیار شدنی است و میتواند آغازی برای یک تبادل فرهنگی واقعی باشد.
مجموعۀ اندیشههای مولوی میکوشد، جلالالدین محمد مولوی را نهتنها از زاویۀ یک ادیب و شاعر، بلکه با همۀ بلندای قامت او به نظاره بنشیند. مولوی اندیشمندی است ذووجوه و یک شرط معرفی درست وی عرضهکردن اندیشههای او با حفظ این تنوع و رنگارنگی است. در این مجموعه به متخصصانی با رویکردهای مختلف رجوع شده است. بدینسان خواننده میتواند عطر اندیشۀ مولوی را از گریبان قلم اندیشمندان مختلف استشمام کند و ببیند این آب در کام هر درختی به چه شکوفهای مینشیند. این مجموعه در عین حال بر آن است که فصل جدیدی باشد. از این رو میکوشد با رعایت عالیترین دقت نظرهای علمی در ساختار مقالهها، در تعداد کلمات و نحوۀ ورود و خروج به بحث، رویههای ویژه را پیگیرد تا در قالب آن مخاطبان عام اندیشه نیز بتوانند عطر مصاحبت با اندیشمندی به قامت مولوی را دریابند. در نهایت این اثر میکوشد پلی باشد میان اندیشه در ایران و سایر کشورهای جهان و از این رو در گام نخست همزمان در کشور آلمان نیز منتشر خواهد گردید. گفتنی است این مقالات برای این کتاب نوشته شده و نگاهی نسبتاً متفاوت به بیکرانههای اندیشۀ مولوی دارند.
مهناز جعفریه به بررسی «زندگی، آثار و نقش مولوی در تاریخ ادبیات فارسی» میپردازد تا جایگاه او را به عنوان یک «نوآور، تثبیتکننده و تعیینبخشنده» به ادبیات عرفانی در حد یک «ژانر ادبی» نشان دهد. به اعتقاد او مولوی مجموعۀ باورداشتها و تفکرات از بلخ تا قونیه است؛ زیرا اولین معلم تأثیرگذار بر او، یعنی پدرش، تربیتیافته بلخ است. مولوی پس از مهاجرت از شرق به غرب و پیمودن مسیر طولانی سفر به مکه و سپس دمشق و قونیه، و درک محضر علما و بزرگان عصر خویش و کسب تجربیات جدید، به گنجینهای از معارف دینی و وجدانی تبدیل شد و پس از رسیدن به درجۀ تمکین با بیان بیپردۀ احساسها و استفاده از حکمت صوفیانه و تمثیلهای عامیانه، به شرح تنهایی و غربت انسان در مزرعۀ دنیا و اشتیاق او برای رسیدن به وصال معشوق ازلی و فنای در حضرت ابدی میپردازد. جعفریه در این تحقیق نشان میدهد که دلیل بدیع جلوهنمودن موضوع تکراری عشق در بیش از 56 هزار بیت «مثنوی و دیوان کبیر»، بدیههگویی مولوی و بیان تازۀ او به شیوۀ جریان سیال ذهن است.
علی اصغر حلبی به تحلیل عقل از دیدگاه مولوی میپردازد و به طور کلی دو تعبیر از عقل ارائه میدهد: 1. عقل مسموع یا اکتسابی بهعنوان نیروی استدلال ذهنی است که در برابر ذوق، ایمان، کشف و شهود قرا میگیرد؛ 2. عقل مطبوع، زاییدۀ طبع و دل و ممدوح و پسندیده است و آن بخشش خداوند است که به هر کس تعلق نمیگیرد. حلبی «مثنوی» را تنها کتابی میداند که مولوی با ظرافت بسیار در آن، کارکردهای گوناگونی را برای عقل برشمرده و با توجه به استدلالها و مناسبات داستانی، نامها و صفتهای متعددی را نیز برای آن پذیرفته است که البته همۀ این عناوین به همان دو تقسیمبندی اولیه، یعنی عقل ممدوح و مذموم باز میگردند.
ملیحه صابری به معرفتشناسی مولوی در بُعد مفهومشناسی، امکان معرفت، محدوده، مراتب، موانع و نحوۀ انتقال آن میپردازد. او با متمایزساختن مفهوم حقیقی معرفت، علم تحقیقی را از علم تقلیدی جدا میکند. معرفت حقیقی با شرایطی برای انسان حاصل میشود. او در ادامه ضمن بررسی مراتب معرفت از دیدگاه مولوی، آن را دارای مراتبی میداند که حس ظاهر شروع و در مدارج عقل و سرانجام معرفت شهودی محقق میشود.
سهیلا قسیمی ترشیزی به موضوع تأویل و شهود در دستگاه فکری مولانا میپردازد و نقش مهم تأویل را از دیدگاه مولانا بررسی میکند. هدف قسیمی از این تلاش، شرح رویکرد مولانا در باب تأویل بهطور کلی، تأویل آیات قرآن و احادیث و قصص قرآن و غیر قرآنی است. تأویل با حفظ شرایطی که مولانا برای آن قائل است، از نظر قسیمی در همۀ موارد صورت میگیرد. مولانا با توجه به دیدگاه عرفانی خود به گسترۀ عظیم تأویل میپردازد و مسائل روحانی و شهودی را در قالب الفاظ و شعر مینشاند که قسیمی آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
علی فضلی معتقد است که مولانا اگر چه عرفان خویش را بر تشریح صراط سلوک متمرکز ساخت، ولی سلوکش بازتاب معرفت اوست. به دیدۀ نویسنده، مولانا بر این باور است که باید عالم وجود را از سه حیث هستیِ محض «موجود العرض» نگریست؛ چراکه هستی محض همان وجود حق سبحانه است که وجودی مطلق به اطلاق ذاتی مقسمی دارد و هیچگونه حد و قیدی ندارد. برای همین نامتناهی و بیکرانه است و جایی برای دیگری نمیگذارد تا بر آن نام هستی نهند.
شهباز محسنی به تحلیل و بررسی مقولۀ مرگ در نگاه مولوی با تکیه بر «مثنوی» و «فیهمافیه» میپردازد. وی نظریات پراکندۀ مولوی دربارۀ مرگ را که در جایجای آثارش آمده، جمعآوری، دستهبندی و تحلیل کرده است. محسنی نشان میدهد که مولوی نسبت به سایر عارفان و شاعران صوفیه، درک و دریافتی عمیقتر نسبت به مرگ دارد و به بهترین شیوه با استفاده از ابزار تمثیل، تلقی عرفانی از مرگ را گزارش میدهد. به گفتۀ محسنی، مرگ از منظر مولوی، دو نوع مرگ است؛ مرگ طبیعی، که همۀ خلایق به طور مساوی آن را تجربه میکنند و مرگ اختیاری که ویژه عارفان است.
زهرا شریف به تحلیل این پرسش میپردازد که آیا تصوف، دلالت بر گوناگونی روشهای سلوک عارفانه و طرق رسیدن به معرفت سالکانه دارد. آنطور که شریف تحلیل میکند، مولوی هر چند پیش از دیدار با شمس، عاقلی فرزانه بود، اما پس از شعلهورشدن شور عشق او، از فحول عرصۀ سماع گشت. از دیدگاه مولوی سماع، حقیقتی ذومراتب است و شامل اطوار گوش، هوش و حق میشود.
غلامرضا مهری در پی پاسخگویی به این پرسش است که آیا مولانا، زیبایی را بنای خداشناسی و هستیشناسی میداند؟ او با بحث در این مورد که مولانا خداوند را بر طبق اصول مکتب جمال، زیبایی مطلق میشناسد و تمام ذرات هستی را تصاویری از آن زیبایی بهشمار میآورد، سعی در اثبات این موضوع دارد که مولانا همه چیز را زیبا دانسته و آفرینندۀ زیبایی مطلق، یعنی خداوند میشناسد. غلامرضا مهری به این نتیجه میرسد که اشعار مولانا هم از نظر زیبایی و هنری در کمال است، هم از نظر صوری و ظاهری و هم از جنبۀ معنا و محتوا. او بیان داشته است که کاربرد طبیعی صورخیال و زینتهای کلام به همراه مفاهیم عالی که در نهاد انسانها ریشه دارد، باعث عمق کلام و تأثیر آن بر مخاطب میشود. غلامرضا مهری معتقد است که هر چه القای این مفاهیم عالی با تصویرگری همراه باشد، تأثیر بیشتری بر مخاطب خواهد گذاشت.
غلامرضا اعوانی به بحث پیرامون عشق در گسترۀ عرفان مولانا میپردازد و آن را بحری عمیق تلقی میکند. عشق از دو عالم بیگانه است و مردم عامی، عاشق را که از هفتادودو عالم بیگانگی دارد، دیوانه میخوانند و درواقع در عشق هفتادودو نوع جنون نهفته است. عشق آنطور که اعوانی ترسیم میکند، از سویی خلاف عقل است؛ زیرا آثار عقل در همه جا پیداست، در حالی که در نهانخانۀ عالم پنهان است و در واقع عشق پنهانترین پنهانهاست.
موضوع مقالۀ اکرم گلشنی بحثی پیرامون عشق از دیدگاه مولانا است. در راستای این تحلیل ادبیاتی ضمن تعریف و بررسی مضامین عشق از دیدگاه مولانا، به نقش آن در سیر تکامل وجودی مولانا پرداخته میشود. نگارنده بر این باور است که عشق در افق فکری مولانا نشانهها، تعریفها و ویژگیهایی دارد که مجموعۀ آنها، کلیت نظام فکری منحصربهفرد وی را پیرامون «دنیای معانی عشق» نمایان میسازد.
حمیدرضا یوسفی به تحلیل این پرسش میپردازد که چگونه میتوان از هستیشناسی عشق در آثار مولانا، نشانههای و دلالتهایی برای تعریف الهیات صلح ارائه نمود. از دیدگاه نویسنده، انسان برای فهم جهان، ساختارهایی ادراکی در اختیار دارد که هویتبخش به وی، و جهتدهنده به دیدگاههایش است. این مقاله آثار مولانا جلالالدین محمد مولوی را رهنمودی به سوی بازاندیشی دربارۀ جهان میداند که به مدد آن میتوان آرزو و حسرت همیستگی را در خود و در دیگران بیدار نموده و نهایتاً گفتوگوی بینامذهبی را رقم شد.
شهین اعوانی ابتدا به تبیین اوصاف روحی مولانا میپردازد تا نشان دهد مبادی کسب صفای باطن در زندگی مولانا چه بوده است و سپس به تبیین نحوۀ سلوک انسان برای طی مقامات معنوی از منظر مولانا میپردازد و ضمن واکاوی بعضی از این اوصاف و تبیین آنها، ثمرات صفای سرّ را در انبیا و اولیا خاطرنشان میکند.
محمدرضا بهتاش به رواداری دینی در تفکر مولوی پرداخته و این مسئله را در دو حوزۀ عقل نظری و عقل عملی دنبال میکند. در حوزۀ عقل نظری و معرفتشناسی، مولوی براساس مبانی عرفان نظری، با ردّ و ابطال کثرت در حقیقت و نیز ابطال انحصار شناخت حقیقت واحد در یک راه، قائل به وحدت در حقیقت و کثرت در راههای شناخت آن حقیقت واحد براساس کثرت در تجلیها و ظهورهای آن حقیقت واحد است. او نه تنها ادیان بلکه همۀ افراد را دارای جوهر واحد دانسته و تمام تکثّر و اختلاف ادیان و افراد را به چشمانداز آنها نسبت به حقیقت واحد، برمیگرداند.
صدیقه خوانساری موسوی از دیدگاه آنه ماری شیمل به بررسی عرفان و تصوف اسلامی در اندیشۀ مولوی میپردازد. او این پرسش را مطرح میکند که تا چه اندازه آنه ماری شیمل توانسته بر گوهره و هستۀ عرفان اسلامی اشراف یابد و خوانندۀ غربی را با آن مأنوس سازد. شیمل به ابعاد عرفانی اسلام توجه کرده و به بررسی مفهوم، پیدایش و تحول تصوف میپردازد.
علی رجائی با تحقیقات خود به این نکته اشاره دارد که آثار نویسندۀ اتریشی «هامر پورگستال» متفکرانی را در «عصر روشنگری»، «کلاسیک» و «رمانتیک»، همچون «هامان»، «هردر»، «گوته»، «هگل»، «هوفمانستال»، «تیک» و بعدها تنی چند از علاقهمندان به مشرقزمین را با زبان و ادبیات فارسی آشنا نموده و شیفتۀ آن کرده است. رجایی به بررسی کیفیت و کمیت معرفی تفکر و دیدگاههای مولوی در آثار «فریدریش روکرت»، «یوهان فولفگانگ گوته» و «آنهماری شیمل» میپردازد.
فهرست مطالب کتاب:
درباره مجموعۀ علمی مواریث فکری ایران
پیش درآمد
زندگی، آثار و جایگاه مولوی در تاریخ ادبیات فارسی/ مهناز جعفریه
عقل از دیدگاه مولوی/ علیاصغر حلبی
معرفت از دیدگاه مولوی/ ملیحه صابری
تأویل و شهود از دیدگاه مولوی/ سهیلا قسیمی ترشیزی
وجودشناسی از دیدگاه مولوی/ علی فضلی
مرگ از دیدگاه مولوی/ شهباز محسنی
ماهیت و مراحل سماع از دیدگاه مولوی/ زهرا شریف
زیبایی و زیباییشناسی از دیدگاه مولوی/ غلامرضا معری
عشق از دیدگاه مولوی/ غلامرضا اعوانی
ساختار عشق از دیدگاه مولوی/ اکرم گلشنی
هستیشناسی عشق و الهیات صلح از دیدگاه مولوی/ حمیدرضا یوسفی
صفای سر از دیدگاه مولوی/ شهین اعوانی
رواداری دینی از دیدگاه مولوی/ محمدرضا بهتاش
مولوی در تحلیل عرفانی آنهماری شیمل/ صدیقه خوانساری موسوی
مولوی از نگاه گوته، روکرت و شیمل/ علی رجائی
معرفی نویسندگان
پربازدید ها بیشتر ...
درآمدی بر زبان شناسی بالینی
حوریه احدیروش نویسنده در این کتاب بیشتر برگرفته از کتاب بال است؛ یعنی افزون بر تقسیمبندی مطالب بر اساس حوزهه
الصحیفة السجادیة الکاملة: کهنترین نسخۀ موجود صحیفۀ سجادیه (نسخهبرگردان دستنویس شمارۀ 12405 کتابخانۀ آستان قدس رضوی کتابت 416 هـ)
با مقدمۀ احمد مهدوی دامغانی، سیدمحمدحسین حکیمقدیمی ترین نسخۀ شناخته شدۀ «صحیفۀ سجادیه» در خراسان کتابت شده و اکنون نیز در همان جا نگهداری می شود.
منابع مشابه بیشتر ...
کتاب شناسی ابوالحسن نجفی
احمد خندانابوالحسن نجفی نخستین و سختگیرترین منتقد نوشتههای خودش بود. از آشنایانی که نوشتههایش را پیش از انتش
اصلانی به روایت اصلانی
ژاون قوکاسیان، یونس تراکمه، داوود مسلمیاین کتاب هم میتواند کسانی را که فیلمهای محمدرضا اصلانی را دیدهاند به درکی روشنتر و عمیقتر از ای
نظری یافت نشد.