تولستوی و مرگ؛ تفسیر مرگ در اندیشۀ تولستوی با نگاهی به داستان «مرگ ایوان ایلیچ» به همراه متن کامل داستان
خلاصه
با اینکه مرگ ایوان ایلیچ را عموما برترین دستاورد ادبی نویسندهاش در سی سال آخر زندگی او میدانند، تا همین اواخر بررسیای در اندازه و شکل کتابی مستقل به آن اختصاص نیافته است. گری جان در بخش نخست این کتاب، این شکاف را در پژوهش آثار تولستوی پر میکند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
اندیشههای تولستوی را میتوان همچون جنبهای از چرخشی در حیات روشنفکری روسیه دید که از ماتریالیستی که بر اواخر دهۀ 1850 و سالهای 1860 چیره بود به سوی تأکیدی نوسازی شده بر معنویت و ارزشهای دینی گرایش مییافت. ماتریالیسم قدیمی، به هر رو، از لحاظ فلسفی به بقای خود ادامه میداد، در حالی که معنویت نو شده شقه شده بود، مخصوصاً بین هواخواهان ارزشهای مذهبی سنتی و آداب اعتقادی ارتدکس از یک سو و کسانی که، مانند تولستوی، علیه آموزههای کلیسا طغیان کرده بودند از سوی دیگر جنبش دور شدن از رئالیسم در هنر و ادبیات به گونهای ویژه تند و تیز بود. گرایش اصلی در ادبیات را حول و حوش 1890 «مدرنیسم» مینامند، دیگ در هم جوشی که از آثار هنرمندان موسوم به منحط گرفته، تا سمبولیستها و طیف متنوعی از دیگر گروهها را در خود میگنجاند که بهرغم گوناگونیهاشان در دلزدگی از رئالیسم سنتی سهیم بودند. جالب توجه است که تولستوی در حالی که تجربههای هنرمندانۀ مدرنیستها را در کتاباش هنر چیست؟ به تندی مورد حمله قرار داد، «مرگ ایوان ایلیچ» عمیقاً سمبلیک است و میتوان آن را پیشگام هنری سمبولیستی دید که به دنبالاش در سالهای 1890 و بعدتر پدید آمد.
تقریباً هر چیزی که لف تولستوی نوشته بهنحو قابل ملاحظهای مورد توجه است چون او یکی از غولهای ادبیات روش است. «مرگ ایوان ایلیچ» را، به هر رو یکی از شاهکارهای او میدانند؛ خیلیها بر آناند که این نوول نیمۀ دوم پروندۀ ادبی او است که در 1886 نوشته شد و نخستین اثر داستانی عمدهای بود که تولستوی در پی از سر گذراندن یک بحران و دگرآیینیاش در اواخر 1870 به چاپ سپرد. تولستوی طی مدت زمان قابل توجهی بعد از 1878 کلاً از ادبیات فاصله گرفته بود تا کارهای الهیاتی و انجیلیاش را بنویسد. از این قرار، جامعۀ کتابخوان نیمۀ دهۀ 1880 با علاقۀ قابل ملاحظهای از انتشار نوول تازهای به قلم نویسندۀ جنگ و صلح و آنا کارِنینا خبردار شد.
از «مرگ ایوان ایلیچ» میتوان تفسیرهای گوناگونی داشت و در عمل هم چنین بوده است، اما اثر دارای ویژگیهای بنیادین مشخصی است که باید در یک تعبیر و تفسیر قانعکننده مورد توجه باشند. نوول حکایت هجوکنندۀ ویرانگری از زندگی طبقۀ متمکن کارکشتۀ اواخر سدۀ نوزدهم روسیه است. تولستوی در شرح زندگی عضوی از این طبقه توانایی استادانه را برای نیل به موقعیت یا جزییات بهجا و بایسته نشان میدهد. نوول نمونۀ استثنایی و چشمگیری از رئالیسم است، اما در عین حال حاوی بسیاری از پیشدرآمدهای هنر سمبولستی است که به زودی شروع به تسخیر ادبیات روس میکرد. و سرانجام، نوول نمونهای شاخص از ملاحظات فلسفی جدید و برداشت تجدیدنظر شدۀ تولستوی از رسالت هنر و هنرمند پس از دگرآیینیاش است.
کنت لف تولستوی در 27 آوریل 1884 در دفتر یادداشتهای روزانهاش نوشت «میخواهم کار تازهای را شروع و تمام کنم، با نام مرگ یک قاضی یا یادداشتهای روزانه یک دیوانه». چیزی که دو سال بعد درآمد مرگ ایوان ایلیچ بود، نوول کوتاهی که تولستوی در آن اندیشههای یک مرد عادی را آشکار میکند که وقتی میفهمد بیماریاش جدی است برای نخستینبار شروع به تامل در معنای زندگی و مرگ میکند. پرسشهایی شبیه به همانهایی که تولستوی در جریان بحران روحیاش آنها تعمق کرده بود. اما با اینکه مرگ ایوان ایلیچ را عموما برترین دستاورد ادبی نویسندهاش در سی سال آخر زندگی او میدانند، تا همین اواخر بررسیای در اندازه و شکل کتابی مستقل به آن اختصاص نیافته است. گری جان در بخش نخست این کتاب، این شکاف را در پژوهش آثار تولستوی پر میکند. خوانندگان در این بخش کتاب توضیح و تشریحی روشن از اهمیت و اعتبار تاریخی، ادبی، و انتقادی نوول را دریافت میکنند همراه با کندوکاوی استادانه و فصل به فصل در تکنیکها، الگوها و مایههای ادبیای که تولستوی در نگارش متن از آنها استفاده کرده است. این بررسی که بازنمایی یکدستی از نوول است، بیگمان راهنمایی اساسی برای درک داستان و لذت بردن از اندیشه باشکوه و مستتر در آن است. همچنین بخش گاهشمار زندگی تولستوی و تصاویرش نیز بر آن است تا الفت میان خوانندگان و این نویسنده سترگ را بیفزاید. در بخش پایانی کتاب نیز داستان «مرگ ایوان ایلیچ» به طور کامل آورده شده است.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت ناشر
پیشگفتار مترجم (کشاکش کتاب/ دیدگاهها)
بخش یکم: یک تفسیر (اندیشۀ مرگ در آثار تولستوی با نگاهی به داستان «مرگ ایوان ایلیچ»
1. زمینۀ تاریخی و ادبی
2. اهمیت اثر
3. استقبال انتقادی
4. یک تفسیر
5. مسئلۀ فصل 1
6. زندگی
7. بیماری
8. مرگ
9. الگو و ساختار
10. مضمونها و گواهیها
بخش دوم: گاهشمار زندگی تولستوی و تصاویر
بخش سوم: داستان «مرگ ایوان ایلیچ»
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
نظری یافت نشد.