شخصیت و شخصیتپردازی در رمان فارسی (رئالیسم، مدرنیسم و پسامدرنیسم)
خلاصه
این کتاب به بررسی مشخصههای شخصیتآفرینی در رمانهای رئالیستی، مدرنیستی و پسامدرنیستی فارسی میپردازد و مبانی فکری شکلگیری آنها را در گفتمانهای غالب روشنفکری بررسی میکند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
رمان فارسی ـ خواسته یا ناخواسته و بیش و کم ـ از زمان پیدایش، درگیر دغدغههای هستیشناختی جامعۀ ایرانی بوده است. این دغدغهها را میتوان در شیوههای شخصیتپردازی رمان فارسی مطالعه و مشاهده کرد؛ تجربهها، آرمانها و خواستههای انسان ـ چه انسان خودآیین و اجتماعی در رمان رئالیستی یا انسان منفعل و منزوی در رمان مدرن چه انسان شئواره یا ازهمگسیخته در رمان نو یا پستمدرن ـ در رمان بازتاب مییابد و هر یک از جریانها و گرایشهای رماننویسی میکوشند، بخشی از امکانهای وجودی انسان را به نمایش درآورند.
با گذشت یک سده، از پیدایش نخستین رمانگونههای فارسی تا تجربههای داستاننویسی مدرن و پسامدرن در یک نمای گستردهتر، قضاوت و مطالعه دربارۀ جوانب مختلف ادبیات داستانی از جمله شخصیتپردازی رمانهای فارسی را ارزیابی میکند، میتواند در حد وسع، دگرگونی ذهنیت انسان ایرانی را در صدسال اخیر بررسی کند و نشان دهد که انسان ایرانی در این صدسال چگونه میاندیشیده و چه ارزشهایی مطلوب او بوده و به طور کلی در بحرانهایی که در این دوره با آنها مواجه شده، چه دگرگونیهایی در نگرش و در جهانشناسی او رخ داده است؟
این کتاب به بررسی مشخصههای شخصیتآفرینی در رمانهای رئالیستی، مدرنیستی و پسامدرنیستی فارسی میپردازد و مبانی فکری شکلگیری آنها را در گفتمانهای غالب روشنفکری بررسی میکند.
شخصیتها در ارتباط با سایر اشخاص و عناصر داستانی در فضای رمان آفریده میشوند و رمان نیز در تعامل با گفتمانها زاده میشود. گفتمانها خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش رمانها دخالت دارند. بررسی یکی از عناصر داستان به تنهایی و جدای از رابطۀ «جزء و کل» آنها، هر چند زوایایی از اثر را روشن میکند، اما ممکن است، تحلیلی تقبلگرایانه محسوب شود. بسیاری از پژوهشهایی که در حوزۀ ادبیات داستانی بهویژه رمان انجام گرفتهاند، داستانهای فارسی را به صورت منفرد و جزیرههای تکافتاده بررسی کرده و کمتر به روابط «بینانظامی و فرانظامی» و رابطۀ «جزء و کل» آثار توجه نمودهاند. در این پژوهش در حد وسع و حتیالامکان تلاش شده، عنصر شخصیت در مقایسه با سایر اشخاص و در فضای رمانها و پیوند با گفتمانهای غالب روشنفکری و ادبی بررسی شود.
این پژوهش با توجه به اینکه به شخصیت و نیز به بررسی مبانی فکری، فرهنگی و اجتماعی شکلگیری شخصیتهای رمان فارسی میپردازد. بهنحوی میتواند روانکاوی جامعۀ ایرانی و به ویژه جامعۀ روشنفکری و ادبی باشد. از اینرو استفاده از رویکردها و نظریههای روانکاوی و نیز گفتمانی را برای تحلیل دادهها مناسبتر یافته است. روانکاوی ژاک لاکان و نیز نظریۀ گفتمان ارنستو لاکلائو و شانتال موفه، ابزار و روشهای سودمندی برای تحقیق در گفتمانها، حوزۀ ارتباطات، مطالعات فرهنگی، هنری، ادبی و اجتماعی در اختیار پژوهشگران قرار میدهند. گفتمانهای فکری، فلسفی، فرهنگی و اجتماعی هر دوره و همچنین رویکرد منتقدان و نویسندگان جریانسازی نظیر فاطمه سیاح، احسان طبری، هوشنگ گلشیری و گفتمانهای روشنفکری چون شریعتی، آلاحمد، شایگان و ... که خودآگاه یا ناخودآگاه در جهتگیری رمان فارسی بهخصوص شخصیتپردازی هر جریان مؤثر بودهاند، با استفاده از نظریۀ گفتمان لاکلائو و موفه تحلیل خواهند شد.
تحلیل روانکاوانۀ لاکان از سوژه و گذار سوژه از ساحت پیشاادیپی و خیالی وحدت دوسویۀ کودک و مادر به ساحت نظم نمادین و نام و قانون پدر، نقطۀ عزیمتِ این پژوهش برای تحلیل شخصیتپردازی رمانهای فارسی است. شخصیتهای رمانهای فارسی در این کتاب، بر مبنای، پذیرش، یا انکار یا شورش بر نام و قانون پدر تحلیل و بررسی شدهاند. مادر، نام پدر و کودک اضلاع سهگانۀ فرایند ادیپی هستند. دوران نوزادی، دوران وحدت سوژه و ابژه و یگانگی مطلق کودک و مادر است. کودک و مادر درهم آمیختهاند و حقیقت واحدی را تشکیل میدهند. نام پدر رابطۀ دوسویه و جفت خیالی کودک و مادر را درهم میکشند و کودک را به ساحت دالهای نظم نمادین پرتاب میکند. نظم نمادین یا نام و قانون پدر، همان هنجارها، ارزشها، باورها و قوانینی هستند که بر جامعه حاکماند و کودک پس از گذار از دورۀ پیشاادیپی با آن همذاتپنداری و قوانین آن را درونی میکند.
شخصیتهای اصلی رمانهای رئالیستی ـ که در فصل دوم بررسی میشوند ـ نام و قانون پدر را نمایندگی میکنند و شخصیتهای دیگر، ابژۀ مادری را رها میکنند و در عرصۀ اجتماعی، جذب شخصیتها اصلی میشوند و آرمانهای آنها را میپذیرند و درونی میکنند. از این رو شخصیتهایی که در این رمانها آفریده میشوند، چهرهای کاملاً اجتماعی پیدا میکنند و جنبههای اجتماعی آنها بر ابعاد دیگر غلبه دارد. مطلقگرایی و ایستایی، تعهدگرایی و اجتماعی بودن، آرمانگرایی و عصیانگری، دگرخواهی و از خودگذشتگی، جاودانگی و نامیرایی، مهمترین مبانی شخصیتآفرینی در دست نویسندگان رئالیست است. این ویژگیها مشخصههایی هستند که در قهرمانان حماسی و اسطورهای میتوان دید، بنابراین آرمانی و اسطورهای کردن انسان مهمترین هدفی است که این رمانها دنبال میکنند. رمانهای برتر رئالیستی و نیز گفتمانهای غالب روشنفکری پس از کودتای 28 مرداد ـ در اوج بحران رویارویی ایرانیان با غرب و فروپاشی گرهگاهها و خاطرههای قومی و ملی ـ بر محور چهرههای اسطورهای و شخصیتهای بزرگ؛ بهعبارتی دیگر، قهرمان مفصلبندی میشوند. قهرمان به تردید شخصیتهای پراکندۀ پیرامون خود پایان میدهد؛ رابطۀ ازهمگسیختۀ فرد و جمع را پنهان و تمامیت ذهن و عین عصر حماسی را احیا میکند و نهایتاً ساخت اجتماعی را ممکن میسازد. براساس این، بخش پایانی این فصل، مؤلفههایی چون احیای نام و قانون پدر و ستایش و آفرینش مردان بزرگ در رمانهای رئالیستی و گفتمانهای ادبی و روشنفکری قبل از انقلاب و چگونگی مفصلبندی آن را بررسی میکند.
شخصیتهای رمانهای مدرنیستی که در فصل سوم بررسی میشوند، برخلاف شخصیتهایی رئالیستی، نام و قانون پدر را انکار میکنند. رمان مدرن ت که با بوف کور هدایت در سال 1315 آغاز میشود و در دهۀ چهل رواج مییابد ـ حکایت دوپارگی سوژه و ابژه و داستانگذار است؛ گذار انسان و جامعۀ ایرانی از وحدت خیالی ذهن و عین نیای سنت به دنیای مدرن. تنهایی، بیگانگی و ناکامی، ترسخوردگی و بدگمانی، ویرانگری و خودویرانگی، سردرگمی و ناپایداری مهمترین مبنا برای آفرینش شخصیتهای رمانهای مدرنیستی است که در این بخش بررسی میشوند. در رمانهای مدرنیستی برخلاف شخصیتهای رئالیستی نام پدر گرهگاه منسجمی نیست که به آشفتگی شخصیتها پایان دهد و به بینظمی و پراکندگی آنها نظم و انسجام بخشد. شکست و ناکامی در فرآیند هویتیابی، منجر به انکار نام و قانون پدر موجب ظهور مشخصههای پارانوئیدی در شخصیتهای مدرنیستی میگردد که سرگذشت گریزناپذیر آنها، امکان احیای هویت جمعی دنیای سنت را انکار و تنهاییها، بیقراریها و نهایتاً شکلگیری جامعۀ فردی را برجسته میکند.
براساس این در بخش پایانی این فصل، تقدسزدایی از انسان در نظریههای انسانشناسی و تضعیف و انکار نام و قانون پدر در رمانهای مدرنیستی و جامعۀ سیاسی و اجتماعی و مذهبی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
هویتباختگی، ساختکی و واژهبودگی، انسانزدایی و روانگسیختگی مهمترین مبنا برای شخصیتآفرینی در رمانهای پسامدرنیستی است که در فصل چهارم مورد بحث قرار گرفته شده است. برخلاف شخصیتهای بسته و منسجم رئالیستی و شخصیتهای پارانوئیدی مدرن، بنمعناهای شیزوفرنیک در شخصیتپردازی رمان پسامدرن برجسته میشوند. در این نوع رمانها، اعتماد و اعتقاد به شخصیتهای بزرگ، اصالت مؤلف و نام و قانون پدر از دست میرود. شخصیتهای شیزوفرنیک پسامدرنیستی از مرزبندیها فراتر میروند و کثرتگرایی، سیلان و صیرورت بیپایان را رواج میدهند. آنها نهتنها نام و قانون پدر را درونی نمیکنند، بلکه بر گرهگاهها، کلانروایتها و مراکز قدرت میشورند تا نشان دهند که هیچ مرجع غایی و مدلول استعلایی وجود ندارد. براساس این در بخش پایانی این فصل به فروپاشی کلان روایتها در گفتمانهای روشنفکری دهۀ هفتاد و نیز شورش بر نظم نمادین در رمانهای پسامدرنیستی میپردازد.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: گفتمان، رمان و شخصیت
فصل دوم: شخصیت و شخصیتپردازی رمانهای رئالیستی
فصل سوم: شخصیت و شخصیتپردازی رمانهای مدرن
فصل چهارم: شخصیت و شخصیتپردازی رمانهای پسامدرن
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
نظری یافت نشد.