معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

داستان «حکم» بیشتر از سایر داستان‌ها و آثار کافکا و از جنبه‌های گوناگون و بر اساس تئوری‌های مختلف هنری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این کتاب افزون بر داستان «حکم»، دربرگیرندۀ چکیده‌ای از این تعابیر و نیز یادداشت‌هایی از کافکا دربارۀ این داستان است.

کافکا داستان «حکم» را در سپتامبر 1912 به رشتۀ تحریر درآورد. این داستان سرگذشت پسری به نام گئورک است که مایل است ازدواج کند و به این ترتیب مقام و موقعیت اجتماعی و اقتصادی پدرش را به دست آورد. او می‌خواهد دوست خود را که در روسیه به سر می‌برد، از نامزدی و نیز ازدواج قریب‌الوقوع خود مطلع کند. پدر در ابتدا وجود این دوست را منکر می‌شود، ولی بعد او را بهترین دوست خود معرفی می‌کند. در این داستان دوست گئورک نامی ندارد و او را تمی‌توان به‌درستی توصیف کرد. در پایان داستان، پدر که در ابتدا بسیار ضعیف به نظر می‌رسید، چنان قدرتمند می‌شود که حتی می‌تواند پسرش را محکوم به مرگ کرده و او را وادار کند که خود را در روخانه غرق کرده و به این ترتیب حکم مرگش را خودش به مورد اجرا بگذارد.

داستان «حکم» را کافکا در اتاق خود در خانۀ پدری و پس از یک مجادلۀ لفظی با پدرش، روز 22 سپتامبر 1912 به رشتۀ تحریر درآورد و فردای آن روز، آن را برای خواهرانش خواند و پس از چند روز نیز برای دوستانش قرائت کرد. نکتۀ قابل توجه در رابطه با این داستان در این امر نهفته است که کافکا با وجود آنکه به آثار خود با دیدی بسیار انتقادی برخورد می‌کرد، این داستان را یکی از بهترین کارهای ادبی خود به شمار می‌آورد. این داستان برای نخستین بار در ماه مه 1913 در کتابی که حاوی مجموعه داستان‌هایی از چند نویسنده بود، منتشر کرد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «به عقیدۀ منتقد آلمانی خانم نینا ارت موضوع مرکزی داستان «حکم» از دیدگاه تئوری سیستم‌ها، زیر سؤال بردن مفهوم سیستم‌ها اجتماعی‌ای همانند سیستم قضایی، سیستم قدرت، سیستم خانوادگی و نظایر آن است. کافکا نه تنها مفهوم این سیستم‌ها را زیر سؤال می‌برد، بلکه با نشان دادن این موضوع که شخصیت‌های داستان از چه زاویه‌ای جریانات و قضایا را مورد مشاهده قرار می‌دهند، خواننده را در نظراتش متزلزل و ناپایداری متزلزل می‌سازد». (ص 82)

فهرست مطالب کتاب:

حکم

نقد داستان «حکم»

مقدمه

چگونگی پیدایش این داستان

شخصیت‌های داستان

ارتباط این داستان با بیوگرافی کافکا

یادداشت‌هایی از کافکا در مورد داستان «حکم»

نویسنده: کافکا

پدر به مثایۀ مردی مقتدر

زن به مثابۀ یک حربه

دوتس ـ «منِ» دیگرِ گئورگ

نقد و بررسی داستان

نقد و بررسی این داستان از جنبه‌های مختلف

نقد این داستان از جنبۀ «روانکاوی»

نقد این داستان از جنبۀ «هرمه نویتیک»

نقد این داستان از جنبۀ «تاریخ اجتماعی»

نقد این داستان از جنبۀ «نحوۀ تعبیر، واکنش خواننده»

نقد این داستان از جنبۀ مطالعات جنسیتی»

نقد این داستان از جنبۀ «تحلیل گفتمان»

نقد این داستان از جنبۀ «تئوری سیستم‌ها»