
پنج اثر از یوهان ولفگانگ گوته: دو نمایشنامه، یک دیالوگ جمعی و دو افسانه
خلاصه
در این کتاب دو نمایشنامۀ دوران جوانی گوته، یعنی کِلاویگو و اِستلا، یک دیالوگ جمعی با عنوان «بانوان نیکسرشت، المثنای زنان بدسرشت» و دو افسانۀ معروف گوته به نامهای «پاریس نو» و «ملوزین نو» برای ترجمه انتخاب شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
گوته قادر بود اشتیاقها، دردها، ناملایمات، آرزوها و بحرانهای زندگی خویش را در قالب آثار ادبی ـ هنری خلاق و ماندگار تحریر، درک و پردازش کند و برای آیندگان نهفقط همچون یادگاری ادبی، بلکه در هیئت سرچشمههای الهام و التیام به میراث بگذارد. گوته در کنار آثار جهانی و جاودانه نظیر «فاوست» و «دیوان غربی ـ شرقی» آثار کوتاه و بلند بیشمار دیگری هم دارد که بیانگر چیرهحسی او در دنیای احساس و عواطف انسانها و چیرهدستی او در نگارش سبکهای متفاوت ادبی است. در این کتاب دو نمایشنامۀ دوران جوانی او، یعنی کِلاویگو و اِستلا، یک دیالوگ جمعی با عنوان «بانوان نیکسرشت، المثنای زنان بدسرشت» و دو افسانۀ معروف گوته به نامهای «پاریس نو» و «ملوزین نو» برای ترجمه انتخاب شده است.
«کِلاویگو» شخصیت مردی تلاشگر، خواهان رشد و ترقی اجتماعی، جاهطلب و از سوی دیگر مردی عاطفی و سستعنصری را ترسیم میکند که در جدال سهمگین میان دستیابی به منزلت اجتماعی و بخت خانگی به کشمکش غلبهنشدنی گرفتار آمده است. او در مسیر رشد اجتماعی به مرتبۀ کاتب پادشاهی ارتقا مییابد و در جوش و خروش جاهطلبی، نامزد خود ـ ماری ـ را که اکنون مانع رشد و اعتلای خویش میدید، ترک و او را به مصیبتی دردناک دچار میکند. از آنسو خودش چون ماری را رها میکند، به عذاب وجدان سختی گرفتار میشود؛ اما از رجوع به نامزدش خودداری میکند تا اینکه تحت شرایط پیشبینینشده و غیردلخواهی با ماری روبرو میشود و ماجرا سیر تازهای به خود میگیرد. کِلاویگو نخستین نمایشنامۀ منتشره از گوته است که تقریبا مثل سایر آثار او آینهای به دست خواننده میدهد تا سیمای گوته، تردیدها، بحرانها و نیز قابلیتها و شگفتیهای او در پردازش این بحرانها و آفرینش فرصتهای جدید را در آن ببیند.
اِستلا نیز نمایشنامهای عاشقانه است که موضوع مرد متزلزل و مردد رکن اصلی آن به شمار میرود. فرناندو اشرافزادهای سرگشته و ماجراجو است که همسر و دختر خود را ترک میکند تا بخت خود را با استلای جوان بیازماید. اما معشوقۀ خود استلا را نیز از ترس دلبستگی، مدتی رها میکند و پس از چند سال دوباره به سراغ او میرود. فرناندو در این گیرودار ناگهان و به طور غیرمترقبه با همسر و دخترش که در این بین بزرگ شده و پدر خود را نمیشناسد، روبرو میشود. او به ورطۀ تردید و بلاتکلیفی جانکاهی فرو میغلتد و تنها دغدغهاش رهایی از مخمصۀ موجود است. استلای وفادار به فرناندو، سرشار از شوق و غرق در شادی دیدار مجدد با فرناندو، در بهتی ویرانگر، با این واقعیت تلخ مواجه میشود و دیدار دو دلداده به مسیری دیگر کشیده میشود.
«بانوان نیکسرشت، المثنای زنان بدسرشت» یک دیالوگ جمعی در فضای روشنفکرانۀ روزنامهنگاری است که شرکتکنندگان در آن به مباحث زیباییشناسی، هنرهای تجسمی و کاریکاتور روی میآورند. خصلت بارز گونهای ترسیم همواره احترام برانگیز زنان و باور به تواناییها و خلاقیت آنهاست، آن هم در زمانی که زنان در خودر اروپا هنوز به جایگاه شایستۀ خود دست نیافته بودند و پیشداوریهای منفی زیادی دربارهشان وجود داشت. گوته در چنین زمانهای، ضمن کنایهای مؤدبانه و ظریف به دستهای از زنان، پیدایش نسل جدید و فراگیری از زنان را نوید میدهد که در قابلیتهای خویش از مردان پیشی خواهند گرفت. «چون اگر زن، بر اثر تلاش، سایر نقاط قوت خویش را ارتقا بخشد، موجودی پا به عرصۀ وجود خواهد گذاشت که روزگار کاملتر از آن را به خود ندیده است».
«پاریس نو» قصهای سرشار از آلام و دردها، و نیز آرزوها و تخیلات گوتۀ جوان است که در خردسالی شاهد جنگ و خونریزی در سرزمین آباواجدادی خود بود. او با صحنهآرایی این جنگ و تحریر آن، در اصل یک واقعۀ دردناک دوران خردسالی خویش را پردازش میکند. گوته در اکثر آثارش بیزاری و نفرت خود از جنگ و خونریزی و تلاطمهای سیاسی و اجتماعی را ابراز کرده است. او که به قصهگویی عشق میورزید و توسط مادر خوش ذوق خود با قصههای شرقی و به خصوص با قصههای هزارویک شب آشنایی داشت، قصه و افسانه را گریزگاهی میدانست که در شرایط بحرانی، پناهی امن و فضایی آرامبخش برای انسان فراهم میکند.
«ملوزین نو» یکی از شاهکارهای قصهسرایی گوته است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ملوزین شاهدختی است که برای بقای قوم خود در جستوجوی یک همسر اصل و نسبدار است و در این رهگذر با چهرۀ مرد قصه آشنا میشود. مرد شیفتۀ ملوزین میشود ودر سفری طولانی وی را همراهی میکند. پادشاه با آغوش باز او را به دامادی خود میپذیرد و فرمان تدارک ازدواج شاهدخت و تازهداماد را صادر میکند، شاهداماد اما فرار را بر قرار ترجیح میدهد و قصه با سرانجامی شگفت به پایان میرسد. سرگذشت چهرۀ مرد قصه با مقطعی از زندگی شخص گوته تشابهات زیادی دارد؛ به همین خاطر، مفسرانی چند بر این نظرند که گوته در اینجا، فرجام ناکام رابطۀ خود با لیلی شونمان اشرافزاده را به قلم درآورده و در قالب نگارش این قصه در واقع یک رابطۀ حقیقی را پردازش کرده است. رابطهای که ضمن داشتن جذابیتهای فراوان برای گوته، دچار تنگناهای شدید برای وی نیز بود، تا بدان حد که سرانجام بهرغم تردیدهای فراوان از آن رابطه گریخت.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت مترجم
کِلاویگو
اِستلا
بانوان نیکسرشت، المثنای زنان بدسرشت
پاریس نو
ملوزین نو
پربازدید ها بیشتر ...

دیوان علامه شهید سیداسماعیل بلخی
سیداسماعیل بلخیشعر بلخی اخلاق است. شعر استقامت و عدالتخواهی است. سخن نغزی است که مشکلات و رنج و تعب مردمش را میکا

با راویان سرزمین زخم و عشق؛ تحلیل و تلخیص ده رمان ادبیات معاصر کرد
رضا کریممجاوررمان در فرهنگ معاصر کردی نقش پررنگی دارد. بسیاری رمان کردی را از بهترین معرفهای این فرهنگ میدانند.
منابع مشابه بیشتر ...

شعر و شهود: هفتاد اثر تغزلی آلمانی با شعرهایی از گوته، هلدرلین و ...
گردآوری و ترجمه: محمود حدادیدر این کتاب ترجمۀ هفتاد شعر از شاعران آلمانیزبان از قرن هفدهم تا امروز آمده است؛ گزیدهای اشاید برا

ادبیات و انقلاب: نویسندگان روس، آلمان و از آسیا تا آمریکا
یورگن رولهیورگن روله یکی از چند نویسنده و روشنفکری است که نخست مسحور جادوی کمونیسم بوده و سپس از واقعیت استالی
نظری یافت نشد.