
به صحنه بردن فلسفه؛ فصل مشترکهای تئاتر، اجرا و فلسفه
خلاصه
قاعدۀ اصلی این کتاب پرداختن مستمر به فلسفه و نظریۀ اجرا است. هدف این است که از طریق پرداختن به مطالعات موردی مربوط به جنبشهای فلسفی و مکاتب فکری بحثهایی را پیش بکشد که اهمیت انتقادی دارند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این کتاب بهگونهای تدارک دیده شده که علاوه بر جالب و برانگیزاننده بودن برای کارشناسان این حوزه برای افراد غیرمتخصص که شاید با فلسفۀ تئاتر و اجرا آشنا نباشند نیز مفید باشد. هر فصل از چشمانداز فلسفی خاصی به موضوعات و پرسشهای بنیادین مربوط به تئاتر و اجرای زنده توجه میکند. نویسندگان مقالات این کتاب، پژوهشگران حوزۀ اجرا و فلاسفهاند و یک مقاله هم با مشارکت نمایندگانی از این دو حوزه نگاشته شده است. این مقالات گسترۀ وسیعی از رویکردهای فلسفی از فلسفۀ تحلیلی تا پدیدارشناسی و از واسازی تا رئالیسم انتقادی را در برمیگیرد. هیچ ایدئولوژی خاصی در این کتاب غالب نیست و هیچ انحصار و تعصب فکریای هم موضوعات انتخابی را به سمت و سوی خاصی نبرده است.
مقصود این کتاب بررسی موضوعات کلیدی تئاتر و اجرا از چشمانداز فلسفه است. اما وقتی میگوییم رویکرد «فلسفی» به تئاتر و اجرای زنده منظورمان دقیقاً چیست؟ برای شروع میتوانیم تحلیل فلسفی را هم از نقد و هم از مانیفست چشمانداز آینده کاملاً متمایز کنیم. نقد، متون دراماتیک یا اجراهای خاص، افراد و گروهها، یا دورهها و جنبشها را تفسیر و بررسی میکند. مانیفست هم بیانیهای است در باب اینکه دستاندرکاران مربوطه چطور باید به آفرینش متون و اجراها بپردازند. تحلیل فلسفی ممکن است پیشفرضهایی را که نقدها و مانیفستها ایجاد کردهاند بررسی کند. اما مهمتر از آن، بحثهای جدیدی ـ و رویکردهای جدیدی ـ را در باب ماهیت تئاتر و اجرا طرح میکند.
این کتاب مشتمل بر پانزده مقاله است که مباحث فلسفی عمیق و اصیلی در باب موضوعات مرتبط به تئاتر و اجرا مطرح میکنند. مسلماً مقالهنویسان در ایجاد از آرای نظریهپردازان پیشین بهره بردهاند. اما در نهایت بحثهای آنها مستقل است. اغلب این آثار خِرد معمول را به چالش میکشند. در واقع، مطابق با جانمایۀ ارزشمند و قدیمی بحثهای فلسفی، برخی نویسندگان این کتاب دیدگاههایی را مطرح میکنند که با دیدگاه دیگر نویسندگان کتاب مغایر است.
فصلهای مختلف این کتاب به کونهای نقسیمبندی شده که در سه بخش اصلی تشکیل شدهاند: 1. تاریخ و روش؛ 2. حضور؛ 3. دریافت. این بخشها روابط مهم بین فصلها را برجسته میکنند. فصلهای هر بخش هنگامی که در باب موضوعات اصلی بحث میکنند، گاه نتیجۀ یگدیگرند و هر گاه که راهحلهای متفاوت برای مشکلات مشابه مطرح میکنند، در تضاد با یکدیگرند.
بخش اول: سه مقالۀ آغاز کتاب فصل مشترک تاریخ مطالعات تئاتر و اجرا با تاریخ فلسفه را بررسی میکنند. جولیا واکر در «تلاقی شکاف متن/ اجرا و تقابل تحلیل/ قارهای» ریشههای تاریخی شقاق میان گروهی که تئاتر را به عنوان ادبیات تلقی میکردند و آنهایی که تئاتر را اجرا میدانند بررسی میکند و به این نکتۀ جالب اشاره میکند که این شقاق تقریباً در همان زمان و در شرایط فکری مشابهی میان فلسفۀ تحلیلی و قارهای نیز مطرح شد. واکر با دقت زیاد با یافتن نکات مهم مشابه، رابطۀ میان این دو را بررسی میکند. مقالۀ مارتین پوکنر به گرایش روزافزون فلاسفه به قلمدادکردن اجرای تئاتری بهمثابۀ استعارهای میپردازد که گسترۀ وسیعی از پدیدهها را شرح میدهد. او این روند فلسفی را «چرخش تئاتری» مینامد و این جنبش را با رشد مطالعات اجرا مرتبط میداند. به اعتقاد پوکنر لازم است هم فلاسفه و هم مدافعان مطالعات اجرا برای مشخصکردن محدودیتهای استعارۀ تئاتر تلاش بیشتری بکنند. این بخش با مقالۀ توبین نلهاوس خاتمه مییابد. هدف بلندپروازانۀ او این است که با درنظرگرفتن روشها و بینش رئالیسم انتقادی و علومشناختی بهمنزلۀ نقطۀ عزیمت کار خود، مبنای نظری جدیدی برای مطالعۀ تاریخ تئاتر ایجاد کند.
بخش دوم: شش نویسندۀ بخش دو به اهمیت و معنای «حضور» در بافتار اجرای زنده اشاره میکنند. فیلیپ آسلندر در طول دهۀ گذشته کتب و مقالات بحثبرانگیزی نوشته است که باوری که مقدس پنداشته میشد، یعنی مقولات مربوط به زنده بودن را به چالش میکشد. او معتقد است که اجراهای رسانهای شدۀ موجود در فیلم، ویدئو و رسانههای دیجیتال کموبیش همۀ آنچه را که پیشتر کیفیت منحصربهفرد اجرای زنده پنداشته میشد نشان میدهند. آسلندر در مقالهاش بحث خود در باب جایگاه ممتاز اجراگرِ زنده را پی میگیرد و معتقد است روباتها نیز میتوانند عیناً همانند انسانها «اجرا» کنند. نوئل کرول به این شکانگاری هستیشناختی آسلندر پاسخ میدهد. کرول نکات ایدئولوژیک و زیباییشناختی آسلندر در باب اهمیت مفهوم زنده بودن را میپذیرد. او در این زمینه با آسلندر موافق است که نظریهپردازانی چون پگی فلان که معتقدند عامل حضور تئاتری بهخودی خود پیامدهای سیاسی دارد در بحث خود اغراق میکنند. آنچه کرول با آن مخالف است این است که آسلندر معنای هستیشناختی این بحث را نفی میکند. کرول معتقد است که تفاوت هستیشناختی کاملی میان اجرای زنده و رسانههای عمومی وجود دارد. او این تفاوت میان اجرای زنده و اجرای باواسطه را بر مبنای نقشی که عامل تفسیر در اجرا ایفا میکند مطرح میسازد و آن را در تقابل با فرآیند تماماً مکانیکی نمایش رسانهای قرار میدهد. بخش مربوط به سوزان جَگِر نیز از هستیشناسی شاخص اجرای زنده علیه چالش آسلندر و چالشهای برخاسته از نظریه پساساختارگرایی دفاع میکند. جَگر نیز همانند کرول برداشتی مثبت از حضور تئاتری ارائه میدهد. اریکسون که نظریهپرداز اجراست و گرایش ظریفی به سنت تحلیل دارد نیز مطلب مهمی در باب بحث حضور طرح میکند. دغدغۀ اصلی اریکسون برخلاف کرول و جَگر، که بر مباحث هستیشناختی تمرکز میکنند، اهمیت اخلاقی حضور انسانی است. اریکسون با دقت قابلملاحظهای مفهوم عاملیت انسانی و ارتباط همدلانه میان انسانها را بررسی میکند. رابرت کریس و جان لوتربی مفهوم آرمانیشدۀ اجرا را که حضور و خودانگیختگی را در مقابل تکنیک و تکرار قرار میدهد، به چالش میکشند. آنها با طرح کردن شباهتهای نزدیک میان کارکردهای متفاوت «تکنیک» در زمینههایی چون تحقیق علمی و اجرا، برداشتی پدیدارشناختی از «تکنیک» را مطرح میکنند. بحث آنها این است که آنهایی که تکنیک را به منزلۀ تهدیدی برای خلاقیت و آزادی تلقی میکنند اساساً گستردگی و نفوذ آن را دستکم میگیرند. همانند دیگر مقالات این بخش، مقالۀ آلیس راینر نیز مفهوم حضور را واکاوی میکند. اما در تقابل با نویسندگان دیگر تمرکز راینر بر حضور انسانی و حتی حضور نیمهانسانی روباتهای اجراگر نیست، بلکه به حضور اشیای بیجان ـ ابزار صحنه ـ در اجرای زنده میپردازد.
شش مقالۀ بخش سوم، با تأکیدهای مختلف، رابطه میان تماشاگر و رخداد اجرایی را مورد بررسی قرار میدهند و به طور خاص به این امر میپردازند که تماشاگر چگونه اجرای تئاتری را دریافت و درک میکند. نخستین فصل این بخش نوشتۀ دیوید سالتز است که گذاری از بحثهای پیرامون حضور در بخش دوم به تحلیل مقولۀ دریافت است. به عقیدۀ سالتز این دو مقوله به شکلی تنگاتنگ به هم مرتبطاند. دغدغۀ اصلی او وجه هستیشناختی اجرا است: این واقعیت که تماشاگران در تئاتر با انسانها و اشیای واقعی مواجهاند. جیمزهمیلتون ـ یکی از معدود فلاسفۀ سنت تحلیلی که در طول سالیان متمادی توجه بسیاری به پدیدۀ تئاتر داشته است ـ نیز رویکردی غیرنشانهشناختی به مقولۀ دریافت تئاتری دارد. او در «ادراک نمایشها» معتقد است که تماشاگر اجرای تئاتری را نه از طریق ساخت تصویری از نمایش بهمثابۀ کلیتی واحد و سپس تحلیل هر عنصر واحد در دل آن کلیت، بلکه از طریق درگیر شدن با آنچه لحظهبهلحظه آشکار میشود ادراک میکند. همیلتون نظریۀ دریافت تئاتری را با نظریۀ «تسلسلگرای» دریافت موسیقایی لوینسون ربط میدهد. او با پی گرفتن آرای لوینسون فرض میگیرد که لذت ناشی از گوش فرادادن به موسیقی از ادراک اینکه چگونه هر قطعه موسیقی برمبنای قطعۀ پیش از آن تولید شده نشئت میگیرد، و نه براساس ادراک ساختار اثر بهعنوان کلیتی واحد. بنس نانی نیز همانند همیلتون دلمشغول این است که چگونه مخاطب بر مبنایی لحظهبهلحظه از رویداد اجرایی معنا میسازد. همانند راینر، تمرکز اصلی نانی بر ادراک اشیای روی صحنه است، هر چند که نانی و رواینر به مسائل مختلفی میپردازند. و از روششناسی متفاوتی استفاده میکنند. فصل مربوط به نانی «ادراک، کنش و همذاتپنداری در تئاتر» چنین استدلال میکند که ادراک تماشاگر از رخداد اجرا، ادراکی کنشمحور است و نه ادراکی منفصل. فصل مربوط به مایک سل به جای استفاده از فلسفه برای توضیح اجرا، شیوه را دگرگون میکند و معتقد است که اجرا را میتوان به عنوان نقدی فلسفی خواند. او به طور خاص، جنبش هنر سیاه در دهۀ 1960 را بررسی میکند و آن را نه حرکتی ریشهای برای دست یافتن به خودمختاری و عزت فرهنگی بلکه بیانی تمرکزیافته میبیند که سعی در نقد مفهومی دارد که دریدا آن را کلاممحوری مینامد.
بخش مربوط به دریافت با مقالهای پیشتر منتشر نشده از مایکل کویین فقید به پایان میرسد که دوران کاری او در جایگاه نظریهپرداز به شکلی تراژیک با مرگ او در 1994 پایان پذیرفت. کویین با بنا کردن نظریات خود بر مبنای قرارداد تئاتری، همانند دیگر نویسندگان این بخش سعی در تعریف شرایطی دارد که ادراک تئاتری را ممکن میسازد. او در تحلیل خود از آرای فلاسفۀ تحلیلیای چون دیوید لوییس و دانلد دیویدسون بهره میبرد. بحث کویین و بهویژه گرایش او به «اصل حسننیت» دیویدسون چالشی زیرکانه و پیچیده با شکانگاری پساساختارگرایانه به حقیقت را پی میریزد.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت مترجم
مقدمه/ دیوید کرانسر، دیوید زد، سالتز
بخش یک: تاریخ و روش
1. تلاقی شکاف متن/ اجرا و تقابل تحلیلی/ قارهای؛ جولیا ای. واکر
2. کنت برک: تئاتر، فلسفه و محدودههای اجرا؛ مارتین پوکنر
3. رئالیسم انتقادی و راهبردهای اجرا؛ توبین نلهاوس
بخش دو: حضور
4. رقص انسانوارهها: تأملاتی در باب اجرای روباتی؛ فیلیپ آسلندر
5. فلسفه و درام: اجرا، تفسیر و نیتمندی؛ نوئل کرون
6. جسمیت و حضور: بازنگری هستیشناختی حضور؛ سوزان ام. جگر
7. حضور؛ جان اریکسون
8. تکنیک؛ رابرت کریس، جان لوتربی
9. نمایش ابژهها، تقدیم چیزها؛ آلیس راینر
بخش سه: دریافت
10. خیالگذاری و خیالبرداری: نقش خیال در اجرای تئاتری؛ دیوید زد. سالتز
11. ادراک نمایشها؛ جیمز آر. همیلتون
12. ادراک، کنش و همذاتپنداری در تئاتر؛ بنس نانی
13. همدلی و تئاتر؛ دیوید کراسنر
14. صدای سیاهبودن: جنبش هنر سیاه و کلام محوری؛ مایک سل
15. حیث تئاتری، قرارداد و اصل حسن نیت؛ مایکل ال.کویین
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...

دانشنامۀ جنگ و صلح (دو جلد)؛ جلد اول: کلیات؛ جلد دوم: فیلسوفان و جنگ
جمعی از نویسندگانبیتردید در طول تاریخ برای همۀ جوامع کوچک و بزرگ معضلی بزرگتر از جنگ و دغدغهای بالاتر از صلح وجود

داستانسرایی فارسی در شبه قاره در دورۀ تیموریان
طاهره صدیقیزبان و ادبیات فارسی که در شبه قاره تاریخی هزارساله دارد، آثار گرانبهایی از داستانهای منظوم فارسی ر
منابع مشابه بیشتر ...

نامۀ سروشیار: یادنامۀ استاد جمشید مظاهری (سروشیار) ـ دو جلد
گروهی از نویسندگان به خواستاری و اهتمام علیاکبر احمدی دارانی، گلپر نصریاین کتاب دربرگیرندۀ 72 مقالۀ ادبی و علمی است که به قلم برخی از مشهورترین استادان و محققان معاصر به ی

نقش خیال: مجموعه مقالات ادبی و تاریخی
اکبر نحویاین کتاب دربرگیرندۀ بیست مقاله است که برگزینی از مقالات نویسنده است که سابقاً در مجلات ایران منتشر ش
نظری یافت نشد.