۱۹۲۶
۶۶۷
قلندران چهارپا؛ رد پای گربه‌ها در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما، علم

قلندران چهارپا؛ رد پای گربه‌ها در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما، علم

پدیدآور: فریده حسن‌زاده (مصطفوی) ناشر: فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیمتاریخ چاپ: ۱۳۹۷مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۱۰۰شابک: 9ـ67ـ8547ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۶۲۳

خلاصه

این کتاب رد پای گربه‌ها را در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما و علم دنبال كرده است. كتاب در واقع جستجویی است در سروده‌های شاعران، آثار نویسندگان، خلوت نقاشان، سیاست سیاستمداران، آرای شخصیت‌های مذهبی، علم پزشكی، حرفه پرستاری، هنر هفتم و خلوت دانشمندان به قصد یافتن ردپای گربه‌ها.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

این کتاب رد پای گربه‌ها را در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما و علم دنبال كرده است. كتاب در واقع جستجویی است در سروده‌های شاعران، آثار نویسندگان، خلوت نقاشان، سیاست سیاستمداران، آرای شخصیت‌های مذهبی، علم پزشكی، حرفه پرستاری، هنر هفتم و خلوت دانشمندان به قصد یافتن ردپای گربه‌ها.

در مقدمه كتاب همچنین روایت قدیمی از خلقت گربه آمده است كه می‌گوید وقتی خدا دنیا را آفرید، به هر حیوانی خصلت مثبتی عطا كرد. به فیل و خرس قدرت، به خرگوش و آهو چالاكی، به روباه زیركی، به میمون هوش، به سگ وفاداری و... گربه در انتهای صف ایستاد و چون چیزی نصیبش نشده بود، خداوند گفت من قادر مطلقم، هر چه می‌خواهی طلب كن. گربه هم گفت: «پس كمی از همه آنچه به همه حیوانات بخشیده‌ای به من مرحمت كن». و خدا را ذكاوت گربه خوش آمد و خواسته‌اش را اجابت كرد؛ اما «نقاب فروتنی را از چهره گربه بركشید و محرومش كرد برای همیشه از تظاهر به تواضع!». روایت گینس از خلقت گربه هم بدین قرار است كه خدا سگ را به مثابه همدمی هماره وفادار، برای آدم آفرید تا آدم از تنهایی درآید و چنانكه هست، مقبول و محبوب سگ باشد. اما آدمی مغرور شد و فرشتگان به اعتراض برخاستند كه آدمی دیگر خدا را بنده نیست و خدا گربه را آفرید و گربه مطیع آدم نشد. و آن‌گاه كه آدم در چشمان گربه می‌نگریست درمی‌یافت كه دیگر اشرف مخلوقات نیست و به این‌سان «آدم فروتنی آموخت و خدا خرسند گشت و آدم متعالی شد و سگ راضی گشت. گربه اما همچنان در پی راه و روش خدا بود بی‌آنكه برای كسی تره خرد كند». خلقت گربه در تاریخ بلعمی هم حكایت جالبی دارد. به روایت بلعمی، در كشتی نوح موش‌ها فراوان شدند و به جان آذوقه كشتی افتادند و با جویدن چوب‌ها، كشتی را در خطر غرق شدن قرار دادند. هم از این‌رو نوح از خدا چاره‌ای طلبید و خدا هم نوح را بفرمود: دستی بر سر شیر بكش. و نوح چنین كرد و شیر به عطسه افتاد و از دهانش گربه‌ای بیرون جهید!

نویسندۀ كتاب با نوشتاری دلنشین و پرداختی جذاب و خواندنی، رد گربه‌ها را در زندگی و نظر و اثر بسیاری از بزرگان تاریخ دنبال كرده است. مثلا موسولینی و هیتلر هر دو از گربه‌ها بیزار بودند. موسولینی در مصاحبه‌ای با روزنامه‌نگاری آمریكایی نفرت خود را از گربه‌ها بر آفتاب افكند و بر سیاهه سیئاتش افزود. هیتلر نیز مثل سگ از گربه‌ها می‌ترسید! در این کتاب آمده است: «در سال 2006 پسر موسولینی... مدعی شد كه پدرش از گربه‌ها بیزار نبود و آنها را آزار نمی‌داد و حتی آنها در خانه گربه‌ای ایرانی را نگهداری می‌كردند». اما روزنامه‌نگاری ایتالیایی در پاسخ به این ادعا نوشت: «جعل یك گربه ایرانی برای اعتبار بخشیدن به شخصیت موسولینی، ساده‌لوحانه‌ترین كار برای نادیده گرفتن خون میلیون‌ها انسان است... شعار موسولینی این بود: «باید در دستان‌مان بمب، در دهان‌مان دشنه و در قلب‌مان نفرتی ابدی نگاه داریم». چگونه می‌توان باور كرد مردی كه چنین اعتقادات ویرانگری دارد، قادر به دوست داشتن گربه‌ها باشد؟

شرح مهربانی پیامبر گرامی اسلام با گربه‌ها از بخش‌های جالب كتاب است. گربه پیامبر اسلام «معزه» نام داشت. «یك بار وقتی اذان گفته شد و حضرت محمد به سوی عبایش رفت تا آن را بپوشد و نماز بگزارد، دید معزه بر یكی از آستین‌های عبایش به خواب رفته است. پیامبر گربه را بیدار نكرد، بلكه آستین را جدا كرد و بقیه عبا را برداشت تا گربه به خواب ادامه دهد... امیر مؤمنان نیز روایت كرده است: پیامبر وضو می‌گرفت كه گربه‌ای نزد او آمد. پیامبر دانست آن حیوان تشنه است. ظرف آب را به سوی او برد و گربه از آب نوشید سپس پیامبر از همان آب وضو گرفت».

چارلی چاپلین هم جزو عاشقان گربه بود. نویسنده معتقد است «چاپلین چشم‌هایش را طوری گریم می‌كرد كه حالت نگاه گربه را تداعی كند: نافذ و مرموز؛ در عین حال بسیار معصوم. نیز حركات و حالات چاپلین همان فرزی و چابكی بی‌مانند گربه را دارد». روزی كه چاپلین درگذشت، گربه‌اش مثل اكثر اوقات بر سینه‌اش نشسته بود و هیچ‌كس نمی‌توانست او را از سینه چاپلین جدا كند. چاپلین گفته است: آنكه حیوانات را سیر می‌كند، روح خود را سیراب می‌كند.

آلبرت اینشتین یكی از شرط‌های ادامه زندگی با همسرش این بود كه وقتی مشغول كار علمی است، زنش به هیچ‌وجه نباید با او صحبت كند، در حین كار همیشه چند گربه كوچك و بزرگ در دفترش حضور داشتند و اینشتین با شور و شوق مراقب آنها بود.

این كتاب سهل و خواندنی خواننده را با نظر و كشش مثبت یا منفی 82 شخصیت برجسته تاریخ ایران و جهان نسبت به گربه‌ها آشنا می‌سازد. مثلا ناصرالدین شاه به گربه‌اش لقب ببری خان داده بود و برای او پیشكار مخصوص و مواجب ماهیانه مقرر كرده بود و وقتی درباریان و زنان حرم خواسته‌ای داشتند روی كاغذ می‌نوشتند و به گردن ببری‌خان می‌آویختند. شاه نیز عریضه‌های آویخته به گردن ببری خان را هیچ‌گاه بی‌پاسخ نمی‌گذاشت.

فهرست مطالب کتاب:

اشاره

روایت قدیمی از خلقت گربه

چرا خدا گربه آفرید؟ روایت گینس از خلقت گربه

1. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در سروده‌های شاعران

2. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در آثار نویسندگان

3. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در خلوت نقاشان

4. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در سیاست‌های سیاستمداران

5. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در نزد شخصیت‌های مذهبی

6. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در علم پزشکی و حرفۀ پرستاری

7. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در هنر هفتم

8. ردپای گربه‌ها، قلندران چهارپا در خلوت دانشمندان

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

آرش خازنی

موضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب

قفل‌های دست‌ساز آذربایجان

قفل‌های دست‌ساز آذربایجان

رحمان احمدی ملکی

از بین آثار فلزی، قفل به دلیل دارابودن نوعی رمز عملکرد و درون‌مایۀ رازگون، از اهمیت زیادی در حیطۀ تل