درآمدی بر ادبیاتشناسی؛ راهنمای اصول آموزش و پژوهش در ادبیات فارسی
خلاصه
این کتاب تلاشی است برای بازاندیشی در ساختار و مبانی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی که از منظر تاریخی، معرفتی، اجتماعی و حرفهای به دانش ادبیاتشناسی در دانشگاه نگریسته و کوشیده تا در بازنگری به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از سه راهکار زیر بهره بجوید؛ «به درونمرزهای خود برگردد و هویت و حدود خود را تقویت نماید، به رشتۀ قویتری نزدیک شود و به آن بپیوندد، قلمرو موضوع خود را نوتر و گستردهتر کند».معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
این روزها توجه به دانش کاربردی، تردیدهایی دربارۀ کارآیی دانشهای تاریخ، ادبیات، فلسفه و مانند آن روی میز برنامهریزان دانشگاهی و مدیران نهادهای آموزشی عالی نهاده است. باور رایج آن است که در فرایند تجاریسازی علم، این دانشها دستاوردی برای دانشگاه و جامعه به ارمغان نمیآورند. در این میان پرسش از نقش اجتماعی و کارآیی دانش ادبیات، جدیتر از همیشه بر سر زبانهاست. برخی از جامعهشناسان علم که به انطباق دانش با واقعیت عینی و اجتماعی مینگرند و شناخت را منحصر به تجربۀ عینی و حسی میپندارند چنان میانگارند که مطالعات ادبی، کاری است تفننی و ذوقی که آن را در ترازوی علم و فناورسی نوین چندان وزنی نیست. ایشان بخش عمدۀ پژوهشهای ادبی مانند ویراست متون کهن، شرح و تفسیر، مقایسه و تطبیق متون ادبی و پژوهش در تاریخ ادبیات و زندگینامهنویسی و ... را از جنس خدمات پژوهشی میانگارند که شاید به کار پژوهشگران دیگر رشتههای علوم انسانی بیاید.
این کتاب تلاشی است برای بازاندیشی در ساختار و مبانی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی که از منظر تاریخی، معرفتی، اجتماعی و حرفهای به دانش ادبیاتشناسی در دانشگاه نگریسته و کوشیده تا در بازنگری به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از سه راهکار زیر بهره بجوید؛ «به درونمرزهای خود برگردد و هویت و حدود خود را تقویت نماید، به رشتۀ قویتری نزدیک شود و به آن بپیوندد، قلمرو موضوع خود را نوتر و گستردهتر کند».
این کتاب در شش فصل گردآوری شده است. فصلهای 1و2 از چشمانداز تاریخی، برآمدن ادبیات فارسی در دانشگاه و روند تاریخی شکلگیری نهاد مستقر ادبی در ایران را به بحث میگذارد و سیر تطور آن را تا به امروز بررسی میکند. بسیاری از تلقیهای جاافتاده و متصلب دربارۀ ادبیات، متن، شرح، تفسیر، شناخت و کارکرد این مفاهیم، در دوران آغازین شکلگیری همین نهاد رقم خورده و تا به امروز پا برجاست. فصل دوم مبانی نظری و روششناختی رشتۀ ادبیات فارسی را به نقد گرفته است و برخی کاستیها را نشان داده است. این کاستیها از منظر نگرشهای انتقادی نوین مطرح است. بخش عمدۀ مطالب این دو فصل طی دو شمارۀ مجلۀ بخارا (شمارههای 93 و 120) منتشر شده است.
فصل سوم میکوشد تا ادبیات و ارزشهایش را بر مبنای نگرشی همسو با مقتضیات روزگار ما بازتعریف کند. چیستی ادبیات از منظرهای مختلف، ارزش ادبیات، فعالیتهای چهارگانۀ «آفرینش، خوانش، آموزش، پژوهش» که در گفتمانهای ادبی صورت میگیرد و نسبت دانشگاه با این کنشهای چهارگانه، موضوع اصلی این فصل است. این فصل تلاش دارد تا هویت و مرزهای ادبیاتشناسی را به مثابه یک رشتۀ دانشگاهی تبیین کند. برای این کار حدود و ثغور دو مأموریت این رشته یعنی آموزش و پژوهش را مشخص کرده است.
فصل چهارم از پژوهش ادبی، قلمروها و شاخههای آن بحث می کند و با طراحی الگویی با سه اصل نظامبخش (شامل کانون شناخت، هنجار، حرکت) روشی برای دستیابی به یک معرفت منسجم دربارۀ موضوعات و مفاهیم ادبی پیشنهاد کرده است. در پایان فصل از ماهیت ذوق ادبی و نسبت آن با پژوهش ادبی سخن رفته است.
فصل پنجم اختصاص به فرایندهای حرفهای در پژوهش ادبی دارد. نُه کار ویژۀ تخصصی که در مجموعۀ تحقیقات ادبی انجام میگیرد با عنوان کار حرفهای محققان ادبی، معرفی شده و برای هر تخصص، کانون شناخت، کار ویژه، مأموریت و مواضع کاربری دستاوردها تعیین شده است.
در فصل پایانی از راهکار گسترش قلمروهای موضوعی رشته بهره جسته و با طرح مطالعات میانرشتهای آن را به رشتههای دیگر نزدیک ساخته است. این فصل شکل بهرهبری از دستاورد پژوهشهای ادبی را در سه حوزه: 1. خود رشتۀ تخصصی 2. دانشهای دیگر علوم انسانی 3. فرهنگ عمومی تبیین کرده و نسبت میان نتایج ادبیاتشناسی با آن سه قلمرو را نشان میدهد.
هدف این کتاب، بیش از آنکه تحصُل ساختاری برای رشتۀ ادبیات فارسی باشد، برانگیختن اذهان صاحبنظران به تأمل دربارۀ هویت، نقش و بقای این رشته است. ممکن است بگویند اکنون که نگاهها همه معطوف به مطالعات میانرشتهای در جوامع دانشگاهی است این پافشاری بر تحدید کار حرفهای در یک رشته، وجهی ندارد؛ اما میدانیم که رشتۀ ادبیات فارسی با آنکه به طور سنتی با بیشتر قلمروهای علوم قدیم، تداخل و تساهم داشته اما تاکنون دامنۀ کار تخصصی خود را به دقت تعریف و تحدید نکرده است. این کتاب نخستین گام برای تبیین حدود و ماهیت دانش ادبیاتشناسی است. مقدمۀ کار میانرشتهای آگاهی از حدود دانش و روشهای هر رشته است. هم متخصص ادبیاتشناس باید درک روشنی از تخصص خویش داشته باشد، هم پژوهشگری که از رشتۀ دیگری برای همکاری میانرشتهای به جانب ادبیات میآید نیازمند آگاهی از فرایندها و روشهای مطالعات ادبی و زوایا و خبایای دانش ادبیاتشناسی است.
فهرست مطالب کتاب:
سپاسگزاری
سخن پژوهشگاه
پیشگفتار
1. صد سال ادبیاتشناسی در ایران
2. رشتۀ ادبیات فارسی در ترازوی نقد
3. از علم الادب به سوی ادبیاتشناسی
4. پژوهش در ادبیات
5. فرایندهای حرفهای در پژوهش ادبی
6. کاربران دستاورد پژوهشهای ادبی
انسجام سخن
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
افسانه و نیمای جوان
ایلیاکیان احمدیمنظومۀ بلند، استثنایی و تأثیرگذار «افسانه» شعری که نیمای جوان در سال 1301 و در 25 سالگی میسراید، پی
تاریخ مطبوعات استان همدان (1324 ق ـ 1397 ش)
مجید فروتناز ویژگیهای بارز این کتاب، تلاش برای دسترسی به بخشی از اسناد و سوابق دولتی و اصل نشریات یا آرشیو اس
نظری یافت نشد.