رماننویسی در وقت اضافه (دو جلد)
خلاصه
این کتاب در سه بخش و سیوهشت فصل به آموزش داستاننویسی پرداخته است. در پایان نیز ضمن پیوستی بخشی از رمانهای خواندنی ایران و جهان معرفی شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
کتابهای آموزش داستاننویسی به زبان فارسی، ضمن اینکه التقاطی از نقد داستان و آموزش داستاناند، اصطلاحات را بهدرستی تبیین نمیکنند؛ چنانکه گاه هنرجویان و بهویژه داستاننویسان نمیتوانند تفاوتهای برخی از اصطلاحات یا مفهوم واقعی آنها را درک کنند؛ مثلاً تفاوت طرح و ساختار رمان چیست؟ یا مواد تشکیلدهندۀ یک صحنه چیست؟ یا روایت در صحنه دقیقاً شامل چه چیزهایی میشود؟ افزون بر اینکه در بیست سال اخیر بسیاری از واژگان و مباحث نو در داستاننویسی به کتابهای جدید در زبان انگلیسی راه یافته که نشانی و ردی از هیچ یک از آنها در کتابهای موجود به زبان فارسی وجود ندارد. برای مثال در کمتر کتابی بحث ساختاربندی، الگوهای طرح یا الگوهای شخصیت در رمان را میتوان یافت؛ الگوها و ساختارهایی که به هنرجو کمک میکند ضمن طراحی ساختار و تقویت شخصیتهای رمانشان، به شیوهای ملموس و با مثالهایی روشن هر بار بدانند که برای حل مشکلات بنیادی رمانهایشان چه باید بکنند. این کتاب در سه بخش و سیوهشت فصل به آموزش داستاننویسی پرداخته است. در پایان نیز ضمن پیوستی بخشی از رمانهای خواندنی ایران و جهان معرفی شده است.
در فصل اول این کتاب، تاریخ مختصری از شکلهای مختلف داستان تا پیش از رمان و جایگاه کنونی رمان در برابر قدرت و نفوذ رسانههای دیگر آمده است. سپس به موضوع رماننویس در ایران به چه دلایلی باید رمان بنویسد پرداخته شده است. فصل دوم بررسی کوتاهی است دربارۀ اینکه آیا برای رماننویسی باید ذاتاً داستاننویس بود، یا میتوان مهارتهای رماننویسی را یاد گرفت. اگر رماننویسی آموختنی است چگونه میتوان آن را آموخت؟ داستاننویسی چه مزایا و معایبی دارند؟ آیا داستاننویسی فرمولهایی جادویی دارد؟ فصل سوم به ویژگیهای رماننویس میپردازد. ضمن بررسی شغل مناسب یک رماننویس، بررسی کوتاهی میکند دربارۀ اینکه آیا رماننویس باید ادیب باشد یا داستانگو و آیا همۀ ما استعداد داستانگویی داریم یا خیر. سپس توضیح میدهد که رماننویس تا ایمان به خود نداشته باشد و دارای ارادهای قوی، سختکوشی، پوستی کلفت، جسارت، استقلال رأی و شامهای حساس نباشد و نیز رمانخوان حرفهای نباشد، رماننویس نخواهد شد. پایان این فصل به رماننویسی به منزلۀ کاری فردی و جمعی میپردازد و روشهایی برای نوشتن رمانهای مشترک پیشنهاد میکند. موضوع فصل چهارم تنظیم وقت برای نوشتن رمان است، با اینکه ظاهراً ساده به نظر میرسد، در وضعیت کنونی یکی از مشکلات اساسی هر رماننویسی است. متأسفانه رماننویسی بدون این مدیریت از محالات است. برای موفقیت در کار رماننویسی، رماننویس در همان ابتدا باید خیلی از مسائل را بررسی کند. در فصل پنجم به ابزارهای نگارش پرداخته شده است. شاید ابزارهای رماننویسی در ابتدا مهم به نظر نرسند، ولی رماننویس برای نوشتن اثرش به ابزارهای خاصی نیاز دارد. در این فصل ابزارهای پیشرفتۀ کسب اطلاعات نیز بررسی و همچنین توضیح داده میشود که چرا داشتن دفتر یادداشت برای رماننویس ضروری است. در فصل ششم، خشکطبعی، علل آن و راههای برونرفت از آن بررسی شده است. موضوع فصل هفتم طرح است؛ طرح در تعریفی کلی، به معنای مواد لازم برای رمان است. با این حال طرح نه تنها دربارۀ حوادث مورد نیاز رمان است، بلکه به رابطۀ قوی این حوادث با هم، طرز چیدمان و عناصر ایجاد کشش و گیرایی داستان نیز میپردازد. در این فصل، طرز استفاده از شیوههای مختلف بهکارگیری زمان در داستان نیز بررسی شده است. نویسندههایی که میخواهند رمانشان را طراحی کنند همیشه دنبال ساختار مناسبی میگردند که همۀ مشکلات آنها در هنگام نوشتن رمان را حل کند. فصل هشتم به این موضوع اختصاص داده شده است. در فصل نه، سه ساختار دیگر برای رماننویسی پیشنهاد شده است. این ساختارها را پژوهشگران، با بررسی اجزای صدها رمان، استخراج کردهاند و به اجرای یک طرح خوب رسیدهاند. نویسنده در فصل دهم با 21 روش ساده، به شما گفته که چگونه میتوان به جای اینکه منتظر سوژه باشید، سراغ سوژهها برویم و آنها را شکار کنیم. برخی از این روشها در دستان خود شماست، ولی برخی به کمی تحقیق و مطالعه نیاز دارد. در فصل یازده با کمک نمونههایی از خط طرح اصلی دو رمان واقعی، یاد میگیریم که چگونه خط طرح اصلی رمانمان را بنویسیم. به علاوه میآموزیم که چرا بهتر است قبل از نوشتن کل رمان، سوژۀ اصلی یا خط طرح اصلی آن را بنویسیم. در آخر فصل نیز معیارهای ارزیابی اولیۀ سوژه و ارزیابی سوژۀ تکخطی دوازده رمان آمده است.
در فصل دوازدهم به گروههایی که به طرحنویسی قبل از نوشتن رمان معتقدند، راههایی برای بهبود رماننویسیشان پیشنهاد شده است و هم به آنها که معتقدند قبل از نوشتن رمان نباید طرح آن را نوشت. موضوع فصل سیزدهم، ابزاری کمکی برای بازپروری سوژه است. فصل چهاردهم قالبهای اصلی رمان را مورد بررسی قرار میدهد. فصل پانزده سه شکل اصلی رماننویسی را مطرح میکند. قالبهای داستانی در طول سالها دارای شکل و اجزای مشخصی شدهاند. این قالبها که میتوان آنها را به سه دستۀ مهم رمانهای ادبی، عمومی و قالبدار (پلیسی، عاشقانه و غیره) تقسیم کرد، شیوههای نگارشی مشخصی پیدا کردهاند. در فصل شانزدهم تا نوزدهم غیر از شاخههای اصلی (رمانهای ادبی و عمومی)، به تفصیل به مهمترین قالبهای رمانها، از جمله پلیسی، عاشقانه، پرحادثه، علمی، فانتزی، طنزآمیز و تاریخی پرداخته شده است.
نویسنده در فصل بیستم با مثال نشان داده چگونه میتوان با تغییر اجزای یک سوژه، خط طرحهای گوناگون نوشت. هر خط اصلی ارتباط خاصی با خطهای فرعی دارد. در برخی از رمانها این ارتباط سست است که در این صورت، رمان ساختاری اپیزودیک پیدا میکند. در فصل بیستویکم با مثال نشان داده میشود که چگونه میشود خطهایی فرعی به هر خط داستانی اصلی افزود و با این کار، داستان را پیچیدهتر، عمیقتر، طولانیتر و به زندگی نزدیکتر کرد. در فصل بیستودوم، طبق نظریۀ ارسطو و معتقدان به پیشطرحنویسی، نشان داده شده که چگونه میتوان هر خط طرح را به شروع، میانه و پایان تقسیم کرد و اجزای هر قسمت و ویژگیهای آن چیست. در این فصل، یاد میگیریم چگونه شروع، میانه و پایان رمان را به بهترین و جذابترین شکل بنویسیم و چگونه اشتباهات معمول رماننویسها در هنگام گسترش هر بخش را تکرار نکنیم.
در فصل بیستوسوم، با طرز تقسیمبندی رمان به بخش، فصل و صحنه و مسائل هر یک از این اجزا آشنا میشویم. فصلهای بیستوچهارم تا بیستوهشتم در این فصلها، ما با انواع شخصیتها (شخصیت اصلی، فرعی و سیاهیلشکر) و ویژگیها و میزان به کارگیری هر یک از آنها در رمان آشنا میشویم. فصلهای بیستوششم و بیستوهفتم به شیوههای یک رماننویس برای خاص کردن شخصیتهایش میپردازد. فصل بیستوهشتم به بحث مهم تغییر شخصیتها در رمان میپردازد و به این سؤالها پاسخ می دهد: آیا شخصیتهای اصلی باید در طول رمان تغییر کنند؟ تغییر شخصیت یعنی چه و این تغییر باید چگونه باشد تا خوانندهها آن را باور کنند؟ چگونه باید تغییر شخصیت را برای خودمان در طول رمان ترسیم کنیم؟
در فصلهای بیستونهم تا سیویکم میآموزیم که برای داستانگویی سه شیوۀ اصلی بیشتر وجود ندارد («او»، «من» و «تو»)؛ با این حال این شیوهها خود انواع شیوههای داستانگویی را به وجود آوردهاند که هر یک محدودیتها و مزایایی دارند. در فصل یستونهم، بیشتر به زوایه دید «او»، دانای کل و نوع تازهتر آن دانای کل نو و زاویه دید عینی یا سینمایی میپردازد. فصل سیام مروری است بر زاویه دید صمیمی «من» و محدودیتها و مزایای آن. در این فصل میآموزیم که چگونه با استفاده از چند «من» راوی یا با به کارگیری شخصیت فرعی در جایگاه «من» راوی، محدودیتهای زاویه دید «من» را دور بزنیم. سرانجام میآموزیم که استفاده از «من» راوی غیرقابل اعتماد یا «من» راوی به شکل تکگویی نمایشی و درونی چه سودهایی برای داستانگویی دارد و چه محدودیتهایی برای نویسنده ایجاد میکند. فصل سیویکم به زوایه دید نسبتاً نو، یعنی «تو» میپردازد. در ادامه این فصل مسائل گوناگون ترکیب زاویه دیدهای از یک نوع یا همگون و زاویهدیدهای از انواع مختلف یا ناهمگون را در داستان بررسی میکند. در قسمت آخر نیز شما با نحوۀ خاص کردنِ روایت هر شخصیت آشنا میشوید و یاد میگیرید که در هر صحنه و حتی در هر پاراگراف باید از چه سطحی از زوایهدید استفاده کنید. در فصل سیودوم میآموزیم که همانطور که ما در زندگی حرف میزنیم، شخصیتهای داستان ما هم باید حرف بزنند تا داستان ما به زندگی شبیه و جذاب شود. در فصل سیوسوم یاد میگیریم که از همۀ امکانات مهمی که گفتوگو در اختیار ما میگذارد استفاده کنیم؛ امکاناتی چون تنظیم سرعت داستان، ترکیب آن با حادثه و روایت برای ایجاد تعادل. در ضمن یاد میگیریم که چگونه برای جذابکردن گفتگو از شیوههای عادی گفتوگو نویسی دور شویم و از انواع شیوههای آن استفاده کنیم. در پایان فصل هم خواهید دید که چگونه میتوان گفتوگونویسی را تقویت کرد، چطور میتوان گفتگوها را ارزیابی کرد و شکل درست روی کاغذآوردن گفتگوها چگونه است. در فصل سیوچهارم خواننده میآموزد چگونه از توصیف برای شخصیتپردازی، پیشبرد طرح داستان، کمکردن سرعت داستان، انتقال و نشاندادن محل، زمان وقوع و فضای حسی رمان استفاده کند. در پایان میآموزد توصیفها را چگونه بنویسد و چگونه ننویسد. زبان داستانگویی در زمانهای دور شعر بوده، اما این زبان اکنون نثر است. زبان داستان میتواند کاملاً ساده و علمی یا کاملاً ادبی باشد. در ضمن میتوان از زبان کوچهبازاری و کاملاً نزدیک به زبان گفتار مردم یا زبانی آهنگین و پر از آرایههای ادبی و دور از زبان گفتار مردم یا از زبانی بین این دو برای تعریف داستان استفاده کرد. سبک چیست؟ چگونه میتوان سبک مناسب یک رمان را پیدا کرد؟ چه عناصری سبک داستان ما را تغییر میدهند؟ آیا میتوان همۀ رمانها را به یک سبک نوشت؟ اینها مسائلی است که در فصل سیوپنجم دربارۀ آنها بحث شده است. در پایان این فصل نیز به برخی افسانهها دربارۀ سبک پرداخته شده است. مضمون (درونمایه یا پیام) همان حرف معناداری است که نویسنده میخواهد با اثرش بگوید. در فصل سیوششم میبینیم که هر یک از این رویکردها چه سودها و چه ضررهایی برای رماننویسها دارند. سپس درمییابیم که چه شیوههایی برای بیان مضمون رمان وجود دارد. در بخش دوم این فصل با نامگذاری، اهمیت، انواع شیوههای نامگذاری و ویژگیهای نامهای خوب رمانها آشنا میشویم. در فصل سیوهفتم با نگارش خود رمان آشنا میشویم. برخی از رماننویسان اثر خود را با وسواس مینویسند، طوری که پس از نگارش کامل، دیگر لازم نیست آن را دوباره از اول تا آخر بازنویسی کنند. گروهی دیگر رمان را با اطناب و گشادهدستی مینویسند یا برخی از صحنهها و اجزای صحنهها را که در مورد چگونگی نوشتن آنها تردید دارند جا میاندازند تا بعد از نوشتن پیشنویس کامل رمان دوباره برگردند و بازنویسی کنند. گروهی هم هستند که سعی میکنند از مزایای هر دو شیوه بهره ببرند. شاید همۀ نویسندهها دربارۀ لزوم بازنویسی رمان وحدت نظر داشته باشند، اما مسلماً در اینکه چه وقت باید رمان را بازنویسی کرد، تا چه اندازه و بازنویسی یعنی چه، اختلاف نظر دارند. در فصل سیوهشتم نویسنده دلایل هر دو گروه برای بهکارگیری هر یک از این شیوهها را آورده است اما انتخاب شیوۀ مناسب را به عهدۀ خود رماننویسها گذاشته است. در پایان این فصل نکاتی را که باید ضمن بازنویسی وارسی شود، به شکل فهرستی از سؤالهای مربوط به هر عنصر رمان، ذکر شده است.
فهرست مطالب جلد اول:
مقدمه
نمایدور
بخش اول: پیش از نگارش
فصل اول: چرا رمان مینویسیم؟
فصل دوم: آیا بعضیها رماننویس به دنیا میآیند؟
فصل سوم: رماننویس چگونه آدمی است؟
فصل چهارم: مدیریت زمان و نظم آهنین
فصل پنجم: ابزارهای نگارش
بخش دوم: هنگام نگارش
فصل ششم: تحقیق و خشکطبعی
فصل هفتم: این طرح که میگویی، یعنی چه؟
فصل هشتم: ساختار رمان: ارسطو و دیگران
فصل نهم: تقسیمبندی رمان با اجزای یک طرح خوب
فصل دهم: چگونه برای ران خودمان، سوژه پیدا کنیم؟
فصل یازدهم: نوشتن سوژۀ تکخطی و ارزیابی الیۀ آن
فصل دوازدهم: طرح نهایی رمان خود را بنویسیم یا ننویسیم؟
فصل سیزدهم: الگوهای طرحک ابزاری کمکی برای بازپروری سوژه
فصل چهاردهم: قالبهای اصلی رمان: ابزار کمکی دیگر برای بازپروری
فصل پانزدهم: سه شکل اصلی رماننویسی: رمانهای ادبی و عمومی
فصل شانزدهم: سه شکل اصلی رماننویسی: رمانهای قالبدار
فصل هفدهم: رمانهای قالبدار (2)
فصل هجدهم: رمانهای قالبدار(3)
فصل نوزدهم: رمانهای قالبدار(4)
فهرست مطالب جلد دوم:
فصل بیستم: هر سوژه چند طرح داستانی دارد؟
فصل بیستویکم: پیچیده کردن خط طرح رمان
فصل بیستودوم: تقسیمات رمان: بخشهای اصلی
فصل بیستوسوم: فصلها و صحنههای رمان
فصل بیستوچهارم: بازیگران رمان (1)
فصل بیستوپنجم: بازیگران رمان (2)
فصل بیستوششم: بازیگران رمان (3)
فصل بیستوهفتم: بازیگران رمان (4)
فصل بیستوهشتم: بازیگران رمان (5)
فصل بیستونهم: رمان را چه کسی تعریف کند؟ (1)
فصل سیام: رمان را چه کسی تعریف کند؟ (2)
فصل سیویکم: رمان را چه کسی تعریف کند (3)
فصل سیودوم: گفتوگو: شخصیتها چگونه حرف بزنند؟
فصل سیوسوم: بایدها و نبایدهای گفتوگو
فصل سیوچهارم: توصیف
فصل سیوپنجم: زبان و سبک
فصل سیوششم: خردهریزهای رماننویسی: مضمون و نامگذاری رمان
فصل سیوهفتم: نگارش رمان
بخش سوم: پس از نگارش
فصل سیوهشتم: بازنویسی رمان
پیوست
واژهنامه
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
زبان شناسی و رمان (ویراست سوم)
راجر فاولررویکرد نویسنده در این کتاب درمجموع ساختارنگرانه است؛ هرچند خود ادعا میکند که الگویی التقاطی یا آمیز
کلاس درس نویسندگی خلاق
مارگارت اتووداین کتاب بر مبحث رمان تمرکز دارد. افزون بر این با انجام تکالیف و تحقیقهایی که در هر درس به مخاطب ار
دیگر آثار نویسنده
طنزپردازی به زبان ساده؛ علل خنده و فنون و تمرینهایی برای طنزنویسی
محسن سلیمانیتألیف این کتاب در واقع پاسخی است به نیازی بسیار اساسی در جامعه ما و آن تبیین طنز به روش علمی است. مخ
نظری یافت نشد.