قصه قِران حبشی؛ براساس روایت ابوطاهر طرسوسی
خلاصه
قصۀ قِران حبشی از داستانهای عیارانه و پهلوی قدیمی است که به ابوطاهر طرسوسی راوی و داستانگزار قرن ششم هجری نسبت داده شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
قصۀ قِران حبشی از داستانهای عیارانه و پهلوی قدیمی است که به ابوطاهر طرسوسی راوی و داستانگزار قرن ششم هجری نسبت داده شده است. از این داستان ترجمهای نیز به ترکی در دست است که در آن از راوی به صورت «ابوطاهر موسیالطرسوسی» یا «محمد طرسوسی» یا «ابوطاهر موسی طرسوسی» به کرات نام برده شده است.
ابوطاهر طرسوسی یا طرطوسی راوی و نقالی نامآور بوده که حدود قرن ششم هجری میزیسته و همان است که دارابنامۀ چاپ مرحوم دکتر صفا را که بخش اعظم آن در واقع قصۀ اسکندر است، روایت کرده. جایگاه این ابوطاهر طرسوسی در تاریخ نقل و روایت قصههای فارسی مانند جایگاه خیام نیشابوری در تاریخ رباعیسرایی است.
اگرچه نسخههای خطی متعددی از ترجمۀ این داستان به زبان ترکی برجای مانده است، از اصل فارسی آن تاکنون بیش از یک نسخه شناسایی نشده است.
در این اثر مجموعهای از قهرمانیها و عیاریهای پهلوانی غیرایرانی در سپاه ایران دیده میشود. قِران حبشی که از سرزمین خود گریخته و به خدمت همای وزیر درآمده است، پس از اسارت همای در دست شاه چین، ایرجشاه که به خواستگاری شمسه از سوی ایرانیان جواب رد داده، تلاش میکند تا به ایرانیان در جنگهای پس از آن یاری رساند. در میان جنگها و نبردها شاهد داستانهای فرعی و شاخ و برگهای عاشقانهای هستیم که به پیکرۀ اصلی داستان افزوده شدهاند. همچنین در خلال این داستان به رسوم و عادات بسیاری اشاره شده است که عبارتند از: قِران بسیار لاغر است و این لاغری موجب رهایی او از بند میشود؛ او در یک شبانهروز چهل فرسنگ راه میرود؛ همچنین برخلاف سایر پهلوانان و عیاران در این داستان بادهگساری نمیکند؛ او معمولاً بر اسب نمینشیند؛ کارد عیارانه به وزن پنج من است. در میدان نبرد؛ سر بریده را بر نیزه کردن؛ کوس آسایش زدن؛ شیوۀ تربیت اسب برای شکار شیر: اسب را در کنار شیر سیر که تمایلی به شکار نداشت نگهداری میکردند تا اسب با آن خوگیر شود و هنگام شکار شیر هراسی نداشته باشد و ... .
چند داستان کوتاه فرعی نیز از زبان شخصیتها در خلال داستان تعریف میشود. سخن از شاهنامه در این داستان کم و ناچیز است و تنها یک بار در آغاز داستان و به بهانۀ داستان سیاوش از شاهنامۀ بزرگ یاد میکند که اگر چهبعید است اما یادآور شاهنامۀ منسوب به ابوالمؤید بلخی است. ذکر فعل جمع برای این جمله: «این قصه را به تمامی در شاهنامۀ بزرگ شرح دادهاند»، این معنی را به ذهن متبادر میکند که شاید منظور مؤلف یکی از شاهنامههایی بوده باشد که به وسیلۀ نقالان فراهم آمده بوده است. البته در برخی مواضع مانند رجزخوانیها نیز کلام راوی شبیه به شاهنامه است.
شخصیتها مانند سایر داستانهای قدیمی در این داستان نیز عموماً تیپمانند و از پیش تعیین شده هستند. با این حال طنز در رفتار برخی از آنها موجب نزدیکشدنشان به ویژگیهای شخصی و شخصیتپردازی میشود. رفتارهای گل دایه معمولاً با شوخی و گستاخی همراه است که همین امر شخصیت او را در طول داستان پرورش میدهد و پررنگتر و مهمتر میکند.
زبان روایت این متن بسیار ساده و بدون اغلاق و پیچیدهگویی و صنعتپردازی است و فقط در موراد معدودی، سجع یا گاهی تنسیق الصفات دیده میشود. آن چیزی که بین شیوههای روایت راوی چشمگیرتر و پرکاربردتر است، اطناب اوست. اطناب بیشتر در صحنههای رزم به چشم میخورد و راوی تلاش میکند با برخی تشبیهها و استعارهها و نیز مراعاتالنظیرهای قالبی و تکراری صحنههای نبرد را برای مخاطب بازسازی و توصیف کند. شیوۀ اطناب در صحنههای بزمی نیز نقل اشعار مختلف از شاعران اکثراً معروف است که حتی قرن هشتم را نیز شامل میشود. این شیوههای اطناب به نظر میرسد برای جلب نظر و نگهداشتن مخاطب کارایی داشته و راوی تلاش میکرده است تا هنر سخنوری خود را به هر ترتیبی بر او آشکار کند. اما روی دیگر این سکه، حشو و آوردن الفاظی است که به نظر میرسد برخی از آنها حاصل استنساخهای گوناگون و اهمال کاتب یا کاتبان باشد؛ تکرار در این میان از همه بیشتر است و شامل تکرار لفظ، عبارت یا مضمون میشود.
در نسخهای که براساس آن این متن فراهم آمده است، برخی ویژگیهای زبانی وجود دارد که نمیتوان به قطع و یقین آن را به گزارندۀ یا نویسندۀ اصلی نسبت داد. این تردید به چند دلیل است؛ اولین و مهمترین دلیل اینکه برای مطالعۀ این متن تنها یک نسخه وجود دارد که از نظر زمانی فاصلۀ زیادی با نویسندۀ اصلی دارد. بهعلاوه این احتمال همواره پیشرو هست که اینگونه آثار به دلیل ماهیت رواییشان دارای تحریرها و نقلهای متفاوت باشند و بنابراین نمیتوان در آن ویژگیهای زبانی مؤلف را جستجو کرد. از سوی دیگر همانطور که در طول متن میتوان ملاحظه کرد نسخۀ مورد تصحیح نسخهای مضبوط و منقّح نیست و اغلاط و افتادگیهای بسیاری در آن یافت میشود که سبب اصلی آن بیگمان کمسوادی و بیدقتی کاتب یا کاتبان نسخه است. در این نسخه برخی کلمات به صورت مشکول ضبط شدهاند که اگر چه در متن مصحح نیز حفظ شده است و همچنین برخی ویژگیهای دیگر آوایی نیز در این کتاب وجود دارد.
نسخۀ فارسی قِران حبشی در کتابخانۀ دولتی برلین و به شمارۀ MS.or.fo1.3180 نگهداری میشود. این تنها نسخۀ شناختهشدۀ این متن به زبان فارسی است که مبنای تصحیح قرار گرفته است.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت
مقدمه
معرفی شخصیتهای قصۀ قران حبشی
قصه قران حبشی
فهرستها
فهرست اشعار متن
فهرست نام کسام
فهرست نامهای جغرافیایی
فهرست لغات و ترکیبات و تعبیرات
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
ماهنامۀ خبری، آموزشی و اطلاعرسانی «جهان کتاب»، سال بیستودوم، فروردین و اردیبهشت 1396، شماره 1و 2
جمعی از نویسندگان به مدیرمسئولی طلیعه خادمیانشمارۀ اول و دوم ماهنامۀ جهان کتاب (پیاپی 335 و 336) ویژۀ فروردین و اردیبهشت 1396 منتشر شده است.
نظری یافت نشد.