شناسنامه به روایت دست؛ گفتوگویی با هوشنگ چالنگی
خلاصه
شناسنامه به روایت دست آئینهگردانی در برابر شاعری است با سری بارانخورده در صاعقه و صبح ... او که خود دیگری است در میان اهالی (شعر دیگر).معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
در حاشیۀ کتاب از زبان علی عبداللهپور دربارۀ این کتاب میخوانیم: «شناسنامه به روایت دست آئینهگردانی در برابر شاعری است با سری بارانخورده در صاعقه و صبح ... او که خود دیگری است در میان اهالی (شعر دیگر). انگیزۀ این نشستها و گفتوگوها با شاعر، دستها و دوستیهایش بود. هر نگاه منتظرش به نقطهیی نامعلوم که از پس سالهای دور ابری گریان میآمد. این میراث بهجا مانده مرا به شاعر رساند. با او زماننوردیها کردم تا آنچه را که باعث شد او چهره از شهرت و شهر برگرداند و برود و برود دریابم.
میگفت: مدتی که کارهای اعزام به سربازیاش را در تهران پیگیر بود و بهناگاه دریافت که دوستش از فرنگ برگشته، بهخاطر آنکه با او به سربازی رود ...
از صبحی برایم سخن گفت که جنازۀ دوست را در ایستگاه راهآهن بدرقه کرد و خود به پشت خانۀ آن دوست رفت تا همسفرش شود! از کابین تلفنی حرف زد که در آن شاعر مطرح دوران تماس گرفت و گفت: (برای شب شعر نمیتوانم بیایم!) ... نهییبلند به قامت عمر ادبیاش و به همان اندازه روشن که دوست دوستی کرده بود.
از سفر به هند وقتی گفت، دریافتم که بهرام اردبیلی بعد از او به آنجا رفته بود و رفته بود تا دیدههای او را ببیند که خود در دیدۀ خود فرو افتاد ... در ظهر داغ تابستانی هنگامی که شعر (در آستانه) را برایش خواندم یکباره بغضش ترکید و با چهرهیی حیران بسان کودکی معصوم پرسید: (چرا به شاملو نوبل ندادهاند!)
چنین خصوصیاتیست که میتوان او را (آیت صمیمیت) خواند.
هوشنگ چالنگی در بیستونه مرداد تبدار هزار و سیصد و نوزده در مسجد سلیمان دیده به جهان گشود. در دوران جوانی که همراه با فعالیتهای جدی ادبی ایشان بود کنار دو تن از متفاوتنویسان و نامآوران پهنۀ شعر معاصر، شاملو و بیژن الهی کارهایی را چاپ و منتشر کرد؛ دو مزغل و منظر متفاوت در فرم و محتوای شعری.
این همکاری و مورد تأیید قرار گرفتن از دینامیزم خارقالعادهیی در شخصیت او و شعرش خبر میدهد.
برای بررسی دقیقتر بهفضای دهۀ چهل شعر معاصر باید رفت، تا جایگاه و ارزش ادبی ایشان بر مخاطبین و اهل شعر آشکار گردد. در دهۀ چهل که مظهر بالندگی هنر معاصر است، جریانهای مرسوم و مخاطبپذیر شعر، شاعرانی را اپوزیسیون خود میپنداشت. ندیدن منتقدین، سرکوبی شد که این اپوزسیون تکثیر نشود. هر چند که منش و اعتقاد این شاعران بر مبنای فلسفیشان دیده نشدن بود. خوانش دقیق از متون کلاسیک و تلاقی آن با آموزههای نیما و تطبیق آن با شاعران برجستۀ جهان نوعی شعر را به وجود آورد که شاعران و منتقدین دهۀ چهل آن را هذیانی یا خام میپنداشتند. حال بعد از حدود نیم قرن استقبال از آن شعر فزونی یافته است. در جریانشناسی شعر معاصر هیچ جریانی بهاندازۀ اهالی (شعر دیگر) و پس از آن (شعر حجم) در پس زدن معنا پیش گام نبودهاند. اهالی شعر دیگر با بعید کردن تصاویر یا قرارگرفتن در یک (آن شهودی) از چیزی بعید نوشتند. اگر جملۀ آدرنو را بپذیریم که: (زیباشناسی تاریخ پنهان رنج است) این سطر ریلکه قابل فهم میشود که: (زیبایی هیچ چیز نیست/ مگر آغاز خوفی).
آنوقت میتوان با اهالی شعر دیگر و هوشنگ چالنگی همگام شد. شاعری که شعرش سویۀ اساطیری دارد و از مسجد سلیمان گذشته و اقلیمش را در خود مستحیل میکند و افقهای تازهای در شعر پیش رویمان میگشاید».
در این کتاب بعد از آوردن ده گفتگوی انجامشده با چالنگی، سپس تکههایی از دفتر خاطرات او و برخی از اشعارش آورده شده است. برخی آراء و نظرات دربارۀ شاعر و اشعار تقدیمی به چالنگی از سوی دوستان او و تصاویر پایانبخش کتاب هستند.
فهرست مطالب کتاب:
بر حاشیۀ چاپ کتاب
روز یکم
روز دوم
روز سوم
روز چهارم
روز پنجم
روز ششم
روز هفتم
روزهشتم
روز نهم/ «نیما» داستانی نه تازه
روز دهم/ در باب اسطوره
تکههایی از دفتر خاطرات در عکس فوری
صدای شاعر
برخی آراء و نظرات دربارۀ شاعر
تقدیمیها
گالری
فهرست نام کسان
پربازدید ها بیشتر ...
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
منابع مشابه بیشتر ...
مروارید ادب ایران
سمانه سنگچولیشهابالدین عبدالله مروارید ملقب به بیانی کرمانی، تنها شاعری است که در قرن نهم هجری به سرودن رباعی شه
نظری یافت نشد.