۲۱۸۴
۹۶۲
شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)

شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)

پدیدآور: مهدی آذرسینا ناشر: سروشتاریخ چاپ: ۱۳۹۶مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 4ـ1203ـ12ـ964ـ978 تعداد صفحات: ۳۷۶

خلاصه

در این کتاب، به همۀ عوامل تأثیرگذار در تکوین موسیقی باکلام اعم از علمی و فنی و اجتماعی پرداخته شده است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

اهمیت موسیقی توأم با کلام به حدی است که بعضی‌ها موسیقی را فقط با کلام می‌شناسند و در شنیدن موسیقی از لحظۀ اول در انتظار شعر هستند. با شعری که خوانده می‌شود، تأثیر می‌پذیرند و با همین تأثیر دربارۀ موسیقی قضاوت می‌کنند. عده‌ای از طرف‌داران اصالت شعر و آواز تا می‌توانند موسیقی را به آواز و شعر محدود می‌کنند و در مقابل، موسیقی‌دانانی که اغلب جوان‌ترند، به صورت خام و تقلیدی سعی دارند به موسیقی استقلال بخشند و در این گیرودار نه‌تنها هیج نتیجه‌گیری درستی صورت نمی‌گیرد، بلکه آشفتگی بیشتری هم نصیب موسیقی باکلام و آواز می‌شود و چون در هر حال بیشتر مردم از طیف طرف‌داران آواز هستند، اوضاع پیچیده‌تر می‌شود.

در ساختن موسیقی‌های باکلام و در تلفیق شعر با موسیقی کارهای عجیب و غریبی صورت می‌گیرد. شعرهای قدسی حافظ و مولوی با موسیقی‌های پیش‌پا افتادۀ بی‌ارزش ترکیب می‌شود. راهیانی تازه‌کار از موسیقی، ابتدا بر اثر ناتوانی از درک موسیقی ایرانی و تلفیق دیگرانی که یا مغرض هستند یا خود راه به‌جایی نبرده‌اند، دم از بن‌بست این موسیقی می‌زنند و بعد به نام نو‌گرایی و نجات موسیقی ایرانی از بن‌بست، به بیراهه می‌روند و به زعم خود ابتکاراتی عرضه می‌کنند. از تبعات دیگر، محدودشدن موسیقی به موسیقی توأم با کلام، اعتبارگرفتن بیش از حد خواننده و ناچیز شمردن شأن و ارزش کار نوازنده و آهنگ‌ساز است که باز هم ضایعات این طرز تلقی دامن مخاطبان موسیقی را می‌گیرد و به ذوق و اندیشۀ مردم لطمه می‌زند. با ارائۀ تلفیقی خوب از شعر و شنوندۀ عامی از نظر موسیقی، درک معنی شعر و دریافت تعابیر خیال‌انگیز ترکیب واژه‌ها، برای شنونده اتفاق می‌افتد. شنوندۀ عامی از نظر موسیقی، توان تجربه و تحلیل جمله‌بندی‌های موسیقی را ندارد و شگردهای ناگفتنی خنیاگر را در پیچ و خم شعر احساس نمی‌کند. اگرچه در شنیدن موسیقی ضرورتی برای چنین شناختی نیست، نتیجه این می‌شود که همۀ تأثیری را که گرفته است، از شعر بداند و چون شعر به ظاهر از طریق خواننده به او می‌رسد، همه چیز را از منظر تبحر و توانایی خواننده می‌بیند. تا اینجای کار هم ایرادی ندارد و اما زمانی که خواننده از این اقبال عمومی بهره‌برداری نادرستی می‌کند و می‌خواهد تمام جوانب عرضۀ موسیقی را به دست بگیرد، کار خراب می‌شود.

نتیجه دیگر ادامۀ این روال نابجا این است که خواننده برای اعمال مراتب فرماندهی خود ناچار می‌شود مدام از نوازندگان خام و کم‌تجربه و جویای نام استفاه کند و به محض مشاهدۀ هرگونه ادعایی از طرف گروه برای شریک‌شدن نسبی مادی و معنوی در حاصل کار، گروه خام دیگری را انتخاب می‌کند و ادامۀ این مسیر ناسالم و غیرمنطقی عرضۀ موسیقی‌های باارزش را آشفته می‌کند و این باز لطمه‌ای است به مخاطبان هنر.

آهنگ‌ساز عوامل مختلفی را برای خلق اثری موسیقایی به کار می‌گیرد، مانند زمینه‌های مختلف شناخت موسیقی، شکل، هماهنگی، سازبندی و ... که استفاده از کلام هم یکی از این زمینه‌هاست. استفاده از پیوند شعر و موسیقی برای شعر هم مفید است و همان‌گونه که گفته شد، تاریخ هنر در گذشته‌های دور و نزدیک اهمیت این پیوند را تأکید می‌کند. شاعران و سخن‌سرایان گرایش زیادی دارند که شعرشان را از طریق موسیقی به گوش مشتاقان برسانند. آنها خوب می‌دانند که وقتی شعر با موسیقی مناسبی تلفیق شود، همچون شاخۀ گلی است که در بستری از برگ‌های لطیف تزیین‌شده نشسته باشد و خوب می‌دانند که با این پیوند شعرشان جلوه‌ای تمام خواهد داشت و در دل و جان مردم خواهد نشست.

از این‌رو، با پذیرفتن ارزش و اهمیت موسیقی با کلام و گرایش مردم به شنیدن این نوع موسیقی، بی‌آنکه نفی و انکاری در کار باشد یا نوعی از موسیقی بر دیگری ترجیح داده شود، بحث از چگونگی موسیقی باکلام آغاز شده است.

در این کتاب، به همۀ عوامل تأثیرگذار در تکوین موسیقی باکلام اعم از علمی و فنی و اجتماعی پرداخته شده است. مطالبی از این دست: رمز درست خواندن شعر از نظر وزن در چیست؟ بحرها و رکن‌ها و افاعیل و اتانین، چه نقشی در ساخته‌شدن وزن ایفا می‌کنند؟ کلام در موسیقی با چه اصولی می‌نشیند؟ و در نهایت، مناسبت و تلفیق و ترصیع و ... گوشه‌هایی از عرصۀ این سخن خواهد بود.

شعر کلاسیک ما (شعری که از شعرای معروف فارسی‌زبان برجای مانده است و برمبنای قالب‌های عروضی است و تا شعر نیمایی ادامه دارد) بر تمام موسیقی ایران تأثیر گذاشته است، هم تأثیر غرمستقیم بر ریتم و شکل موسیقی اصیل و دستگاهی ما، هم بر موسیقی‌های توأم با شعر مانند آوازها و تصنیف‌ها. به دلیل وابستگی شدید بین این نوع شعر و موسیقی باید وزن شعر را شناخت و مبانی حس کردن وزن شعر را کشف کرد تا از این طریق بتوان هم در تجزیه و تحلیل و شناخت موسیقی‌های موزون گذشته اصولی را یافت هم حدوحدود و راهی را برای استفادۀ شعر در موسیقی ارائه کرد.

به یقین با شناخت این اصول و نظم نه‌تنها به کاویدن و ارزش‌گذاری موسیقی آوازی امروز خواهیم رسید، بلکه در صورت نیاز به چگونگی گریز از ماندن در کلاف سنت اشاره خواهیم کرد و و در این مسیر به دنبال راهی برای ایجاد تحول و طرحی نو درانداختن نیز خواهیم بود.

در متن این کتاب این نکته شکافته می‌شود که شعر پدیده‌ای جدا از موسیقی نیست و اگر بتوانیم تأثیرهای معنایی شعر را از شعر جدا کنیم، دیگر عوامل سازندۀ شعر از مقولۀ موسیقی هستند. با این حال، تلاشی صورت می‌گیرد تا هنرها را از همدیگر تفکیک کنند و به آنها استقلال بخشند، اما هنرها همچنان از خصلت‌های یکدیگر بهره می‌برند و بر هم تأثیر می‌گذارند. شعر نیز که خود هنر مستقلی است، در تمام لحظه‌های خود سرشار از موسیقی است. شعر با شناخت امروز تنها شامل عواملی چون وزن و قافیه و عروض نمی‌شود، اصول و مبناهایی را دربرمی‌گیرد که در آن هر حرف نقشی بجا و تأثیرگذار دارد. به بیان دیگر این نوشته‌های موسیقایی کلام خود تعریف موسیقی است و موسیقی با همین ظرافت‌ها تکوین یافته است. به هر حال بحث این کتاب در ترکیب و تلفیق این دو پدیده است.

این کتاب در نه فصل گردآوری شده است. وزن شعر قدیم فارسی بر مبنای علم عروض تنظیم شده، اما اینکه پیش از شعر عروضی، شعر فارسی به چه صورتی بوده است، موضوع بحث نیست. در علم عروض الگوهایی از نظر ریتم و متر ارائه شده است که مجموعه‌هایی از کلام باید با آنها تطبیق داده شود تا کلام منظوم عروضی ساخته شود. با تعریفی که امروز از شعر مطرح است و به‌ظاهر بسیار صحیح و منطقی می‌آید، شعر در این حد هنوز نظم است و با ورود به عرصۀ احساس و خیال و زیبایی، شعر خواهد شد؛ اما بحث این فصل به همین نظم و دربارۀ وزن شعر است و معنی محتوا و خیال مورد بحث نیست.

بیشترین آشفتگی در حوزۀ موسیقی‌های متریک اتفاق افتاد. آوازخوانی با استفاده از کلام، به‌طور معمول مرحله‌ای از کار موسیقی بود که ارزش و اعتبار بیشتری داشت و در مقابل موسیقی توأم با کلام، هنوز دوستداران موسیقی توجه زیادی به موسیقی‌های بدون کلام نشان نمی‌دادند. در فصل دوم به «آشفتگی‌ها در موسیقی متریک» پرداخته شده است.

تعریف درست و دقیقی از ردیف که اتفاق آرای اهل موسیقی را در پی داشته باشد، نوشته نشده است. تعریف‌های زیادی برای ردیف صورت گرفته است که هر کدام ممکن است نقص‌هایی داشته باشند. ردیف مجموعه‌ای از قطعات موسیقی است که براساس چگونگی و تسلسل فواصل نغمه‌ها و نظم خاصی در کشش نغمه‌ها و با درنظرگرفتن نقش و جایگاه نغمه‌ها مدرن شده است. ردیف موسیقی ایران به عنوان الگوی اصلی موسیقی سنتی و اصیل ایران پذیرفته شده است. موضوع فصل سوم ریتم و وزن در ردیف است.

در فصل چهارم با مقدمۀ کوتاه اشاره می‌شود به اینکه: تشخیص ضرب‌ها در رنگ‌ها و ضربی‌های ردیف موسیقی دستگاهی ایران اهمیت بسیار دارد و ناآگاهی از آن، اجرای مخدوش و نادرستی را سبب خواهد شد.

تصنیف در موسیقی، در معنای کلی اصطلاحی است حاکی از فرایند «ساختن» و «نوشتن» قطعه‌های موسیقی. این اصطلاح از سده‌های هشت و نه قمری معنای خاص‌تری یافت و تا پیش از عصر قاجار به هر گونه قطعۀ ساخته شده، در مقابل بداهه‌پردازی شده چه آوازی، چه سازی، با فرم معین اطلاق می‌شد. موضوع بحث فصل پنج تعریف تصنیف و تاریخچۀ آن است.

بداهه‌پردازی عبارت است از ابداع آهنگ در حین اجرا، بدون فکر و نقشۀ قبلی، و بدیهه‌پرداز به قول فارابی، نوازنده‌ای است که بتواند آهنگ‌هایی را که از پیش در ذهنش نقش نبسته است، فی‌البداهه بسازد و بنوازد. حاصل کار بداهه‌نواز و بداهه‌خوان از نظر نگاه به ریتم باید به گونه‌ای باشد که ضمن پردازش و ارائۀ ریتم‌های بدیع و نو، نشان کاملی از هویت و اصالت را به همراه داشته باشد. موضوع فصل ششم کتاب «بداهه‌نوازی با نگاهی به مقولۀ ریتم» است.

موضوع مورد بحث در فصل هفتم این کتاب، موسیقی دستگاهی ایران است، این موسیقی با دو نمود متفاوت از هنر موسیقی ایرانی حضور داشته است؛ نمودی که عنصر فکر و اندیشه در آن دخالت داشت و به اقتضای روزگار نمی‌توانست در دسترس مردم عادی قرار بگیرد و مخصوص درباریان و اشراف بود و موسیقی‌دان‌های این جریان با استفاده از حمایت‌های طبقات مرفه جامعه، به پردازش و اعتلای موسیقی خود می‌رسیدند و در ضمن به نقش موسیقی و قدر ومنزلت موسیقی‌دان در اجتماع توجه داشتند ودر حد توان برای ارتقای خود و مقام موسیقی می‌کوشیدند و نمود دیگر نوعی موسیقی بود که میان مردم عادی رواج داشت و بنگاه‌های شادمانی و مطرب‌ها عهده‌دار آن بودند و برای این گروه، موسیقی فقط شغل بود و راهی برای امرارمعاش.

فصل هشتم نگاهی به چندوچون موسیقی و کلام در آواز‌خوانی آوازخوانان نامدار موسیقی ایران دارد؛ مانند سیداحمدخان، جلال تاج اصفهانی، حسین طاهرزاده.

تلفیق در لغت‌نامۀ دهخدا به معنی «به هم بستن سخن، گردآوری و ترتیب‌دادن کلام» آمده است. و در فرهنگ معین به معنی «به‌ هم بستن، به هم پیوستن، مرتب‌کردن»، و پژوهشگری، تلفیق شعر و موسیقی را به معنی «انتخاب و اجرای مناسب‌ترین موسیقی برای شعر، و همچنین سرودن مناسب‌ترین شعر برای موسیقی» گفته است. در فصل نهم خواهیم دید که انتخاب موسیقی مناسب برای شعر یا شعر مناسب برای موسیقی شامل جزئیاتی می‌شود که دقت‌نظر کاملی را نیازمند است تا هر صوتی از موسیقی که با هجایی از کلام تلفیق شده است، بجا ودرست در جای خود نشسته باشد.

فهرست مطالب کتاب:

سرآغاز

درآمد اول

درآمد دوم

فصل 1: دربارۀ وزن شعر

فصل 2: آشفتگی‌ها در موسیقی متریک

فصل 3: دربارۀ ریتم و وزن در ردیف

فصل 4: چگونگی مقولۀ ریتم در ضربی‌های ردیف

فصل 5: مبحث وزن در تصنیف‌ها

فصل 6: بداهه‌نوازی با نگاهی به مقولۀ ریتم

فصل 7: تلفیق شعر و موسیقی و مبحث مناسب‌خوانی

فصل 8: نگاهی به موسیقی و کلام در کار آواز‌خوانان نامدار موسیقی ایران

فصل 9: تلفیق شعر و موسیقی در موسیقی دستگاهی ایران

منابع

نمایه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

شکونتلا

شکونتلا

کالی داسه

جهانیان کالی داسه را به نام شاعر «شکونتلا» می‌شناسند. هندیان همواره خود شیفتۀ این اثر بوده‌اند؛ چه د

منابع مشابه

چون بوی تلخ خوش کندر؛ زندگی‌نامۀ فرهاد مهراد

چون بوی تلخ خوش کندر؛ زندگی‌نامۀ فرهاد مهراد

وحید کهندل

این کتاب دربرگیرندۀ زندگی‌نامۀ فرهاد مهراد خواننده و موزیسین ایرانی است و نویسنده در این اثر در پی گ

ایرج نابغۀ آواز ایران؛ مجموعه‌ای از نوشته‌ها، گفته‌ها، مصاحبه‌ها، تحلیل آثار و آوازها

ایرج نابغۀ آواز ایران؛ مجموعه‌ای از نوشته‌ها، گفته‌ها، مصاحبه‌ها، تحلیل آثار و آوازها

علی‌محمد خورشیددوست، امیراعلا عدیلی

این کتاب تلاش صادقانۀ نگارندگان آن است تا برگ زرینی بر تاریخ «موسیقی اصیل ایرانی» شود.