نام خلیج فارس در منابع و متون دوره اسلامی (تفاسیر، معاجم، متون ادبی، تاریخی و جغرافیای تاریخی)
خلاصه
این کتاب نام و حدود خلیج فارس را در طول تاریخ در معاجم، تفاسیر، متون کهن تاریخی، جغرافیایی تاریخی و ادبی مورد بررسی قرار داده است. البته تلاش نویسندگان این کتاب بیشتر متمرکز بر منابع عربی بوده تا از طریق این منابع پاسخ علمی به تلاشهای غیرعلمی برخی از سردمداران دول غربی داده شود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
خلیج فارس در طول تاریخ دارای اهمیت استراژیکی، نظامی، تجاری و تمدنسازی بوده است. این اهمیت از زمان ورود استعمار به این منطقه و سپس کشف ماده بسیار ذیقیمتی به نام نفت در یک قرن اخیر دوچندان شده است. مادهای که منافع اقتصادی بسیاری برای هشت کشور مسلمان حوزه این خلیج داشته است، همینامر سبب توجه فراوان قدرتهای بزرگ به این منطقه شده است.
دریای جنوبی ایران از دوران باستان و زمان هخامنشیان نزد ایرانیان به دریای پارس و نزد یونانیان به خلیج فارس (سینوس پرسیکوس) معروف بوده است. در دوره اسلامی عناوینی مانند «بحر فارس»، «البحر الفارسی»، «خلیج فارس»، «الخلیج الفارسی» ناظر به همین دو عنوان است. البته مقصود از خلیج فارس مطرح شده در متون، محدوده امروزی این خلیج یعنی از مصب اروندرود تا شبه جزیره مسندم نیست، بلکه مقصود از هر دو عنوان خلیج فارس و دریای فارس ابهای جنوبی سرزمین ایران بود و تنها تعداد انگشتشماری از منابع خلیج فارس و دریای عمان را از هم جدا مینمایند. در پنج قرن نخست اسلامی برخی از منابع حدود این دریا را ازسویی تا چین و از سویی تا جنوب یمن و دریای سرخ گسترش میدادند؛ اما بهتدریج تا قرن هشتم حدود شرقی این دریا و سپس حدود جنوبیاش محدود شد.
افزون بر چهار نام مشهور گفته شده، تنها در هفت منبع، نامهای دیگری برای دریای جنوبی ایران به کار رفته است؛ از جمله در «حدود العالم من المشرق الی مغرب» نام «خلیج عراق» و در «الاعلاق النفیسۀ» و «عجائب الأقالیم السبعۀ الی نهایۀ العماره» «بحر بصره» و در «معجم البلدان» عنوان «زراه کامسیر» و در «رحلۀ ابن خلدون» و «خریدۀ العجائب و فریدۀ الغرائب» عنوان «البحر الاخضر» و در «احسن التقاسیم فی معرفۀ الاقالیم» عنوان «بحر فارسی و تیز و مکران» و در «خریدۀ العجائب و فریدۀ الغرائب» عنوان «بحر کرمان و مکران و ابله» به کار رفته است که البته در این هفت منبع نیز این عناوین در کنار عناوین مشهور دریای فارس یا خلیج فارس آمده است.
به هر صورت نام دریای فارس یا خلیج فارس مورد استعمال همگان بود، حتی وقتی اعراب مسلمان وارد این منطقه شدند نیز این نام را تغییر ندادند و همه حکومتها و دولتها از جمله کشورهای عربی در طول تاریخ نیز آن را به نام فارسی شناختند. اما انگلیسیها در ادامه روند خصمانه در دهه 1930 به واسطه چارلز بلگریو نخستین بار اصطلاح جعلی «خلیج عربی» را به کار بردند و سپس در طی دهه پنجاه و شصت میلادی بر پایه رشد ناسیونالیسم عربی در جهان عرب، عبدالکریم قاسم در عراق و جمال عبدالناصر در مصر به طور گسترده آن را تبلغ نمودند.
باتوجه به تلاشهای استعماری ـ عربی بهخصوص در نیمه قرن بیستم در جهت جعل نام وهویت این دریا، پژوهش در این عرصه دارای اهمیت بسزایی میباشد. این کتاب نام و حدود خلیج فارس را در طول تاریخ در معاجم، تفاسیر، متون کهن تاریخی، جغرافیایی تاریخی و ادبی مورد بررسی قرار داده است. البته تلاش نویسندگان این کتاب بیشتر متمرکز بر منابع عربی بوده تا از طریق این منابع پاسخ علمی به تلاشهای غیرعلمی برخی از سردمداران دول غربی داده شود.
گستردگی نام خلیج فارس در منابع و متون مختلف شکی در صحت نام این خلیج پارسی ندارد و فتنهانگیزی سیاسی غیرعلمی برخی از دول عربی نیز واقعیت را تغییر نمیدهد.
معاجم و فرهنگ لغتهای عربی در کنار تفاسیر قرآنی گنجینههای ارزشمند علمی و ادبی مسلمانان در طول حیات جهان اسلام میباشد. معاجم شرح مبادلات زبانی گذشتگان و تفاسیر منبع ارزشمندی برای اعتقادات میباشند. وجود و گستردگی نام خلیج فارس در این منابع نهتنها قابل بیاعتنایی نیست، بلکه بیاعتنایی به آن بیتوجهی به هویت فرهنگی ملل مسلمانی است که برای رشد کنونی خود نیازمند الگوی مناسب پیشرفت بر پایه سنت غنی و فرهنگ کهن گذشته خود میباشد.
این کتاب برگرفته از طرحهای پژوهشی انجام شده در دانشگاه زنجان با عناوین «نام خلیج فارس در معاجم و تفاسیر کهن عربی» و «پراکندگی نام خلیج فارس در منابع عربی، تاریخی، جغرافیایی و ادبی قرن سوم تا دهم هجری قمری» میباشد. در این کتاب هم تفاسیرشیعی و هم تفاسیر اهل سنت مورد بررسی قرار گرفتهاند. گستردگی نام خلیج فارس در این تفاسیر و نیز در عمده معاجم نیز قابل مشاهده است. ذکر گستره این نام در این منابع در کنار متون تاریخی و جغرافیایی و ادبی تا بهحدی گسترده است که جعل آن امکانپذیر نمیباشد. این کتاب در چهار فصل گردآوری شده است.
در فصل اول کتاب نام خلیج فارس در تفاسیر بررسی شده است. در تفاسیر بر کلمه «البحرین» به کار رفتهشده در آیات «...لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ» و «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ» تأکید بیشتر شده و در بیان مقصود خداوند از این دو دریا نظرات گوناگونی در تفاسیر اهل سنت و شیعی وارد شده است. به نظر میرسد که بسیاری از این تفاسیر چون تفسیر «البحر المدید» ابن عجبیه و تفسیر «البحر العلوم» نصر بن محمد و ... مقصود پروردگار از دو دریا را یکی دریای پارس و دیگری دریای روم میدانند. مقصود هر چه باشد، کاربرد گسترده دریای پارس را در مقدسترین متون مسلمانان و در هویت بخشترین اسناد فرهنگی تاریخی مسلمانان و اعراب بیان میکند.
در کارنامه تاریخی هر کشوری اسنادی وجود دارد که بیانگر هویت فرهنگی و تاریخی ساکنان آن سرزمین است. میان این اسناد برخی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و همانند گنجینهای گرانبها با آنها رفتار میشود تا از گزند حوادث مصون بماند. یکی از این گنجینهها فرهنگ لغتهای کهن است که توسط زبانشناسان نخستین تکوین یافته است. در فصل دوم این کتاب خلیج فارس در متون ادبی و فرهنگ لغتهای عربی مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل سوم خلیج فارس در منابع جغرافیایی مورد بررسی قرار گرفته شده است. از جمله منابعی که در این بخش از آنها یاد شده میتوان اشاره کرد به: البلدان، معجم البلدان، رحلة السیرافی، رسائل اخوان الصفا، المسالک واللمالک و .... .
طبری در کتاب خود نام «بحر فارس» را در دو مبحث بیان میکند. او در بیان پادشاهی اردشیر ساسانی و کشورگشاییهایش در حوزۀ خلیج فارس از سلطانی به نام ابتنبود در آنجا و کشته شدنش توسط اردشیر سخن میگوید. در فصل چهارم این کتاب به خلیج فارس در منابع تاریخی پرداخته شده است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
فصل اول: نام خلیج فارسی در تفاسیر قرآن کریم
فصل دوم: خلیج فارس در متون ادبی و فرهنگی لغتهای عربی
فصل سوم: خلیج فارسی در منابع جغرافیایی
فصل چهارم: خلیج فارس در منابع تاریخی
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قصۀ ما به خر رسید: خر و خرپژوهی در شعر فارسی
غلامعلی گرایی، زهراسادات حسینیخرپژوهی در شعر طنز فارسی یکی از زمینههای طنز بوده که باید بهجد مورد تحقیق و پژوهش قرار میگرفت. نو
منابع مشابه بیشتر ...
دورود، سیلاخور، اشترانکوه و دریاچۀ گهر در جغرافیای تاریخی بروجرد
عزتالله فولادوند دورودیاین کتاب بیشتر مربوط میشود به چگونگی ایجاد شهر نوخاستۀ درود که پیدایش آن همزمان است با سال آغاز سا
نگاهی به جغرافیای تاریخی
اشرفالسادات باقریبه نظر میرسد جغرافیای تاریخی هم از نظر پژوهشی و هم از نظر سیستم آموزشی نارساست و در رسیدن به اهداف
نظری یافت نشد.