۳۲۹۸
۷۱۰
پروانه و آتش؛ سیر تحولات یک تمثیل عرفانی در ادبیات ایران از حلاج تا حافظ

پروانه و آتش؛ سیر تحولات یک تمثیل عرفانی در ادبیات ایران از حلاج تا حافظ

پدیدآور: نصرالله پورجوادی ناشر: فرهنگ معاصرتاریخ چاپ: ۱۳۹۶مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۱۵۰۰شابک: 1ـ137ـ105ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۲۲۴+۱۰

خلاصه

در این کتاب ابتدا نویسنده داستان پروانه و آتش را به عنوان تمثیلی اخلاقی مورد بحث قرار داده است و پس از آن به شرح دو نگاه عرفانی و عشقی به تمثیل پروانه و آتش در آثار صوفیه پرداخته است.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

حدیث پروانه و آتش در زبان پارسی مَثَلی است معروف و معنای آن نیز کم و بیش معلوم. اشعار فراوانی در این زبان هست که در آنها پروانه نماد عاشقی است که با دیدن روشنایی چراغ یا شمع از دور، به سوی آن پرواز می‌کند و دیوانه‌وار خود را به آتش می‌زند. رفتن پروانه به سوی آتش و حتی سوختن آن امری است طبیعی؛ ولیکن برداشت عارفانه و شاعرانه‌ای که در فرهنگ ایران و ادبیات عرفانی از آن شده امری است تاریخی. شاید هیچ قوم و ملت دیگری چنین برداشت شاعرانه‌ای از پرواز پروانه به سوی شمع یا چراغ و سوختن و خاکسترشدن او در آتش نداشته باشند، مگر اینکه خود تحت تأثیر فرهنگ شعر پارسی، بخصوص شعر صوفیانه آن قرار گرفته باشد، مانند شاعران اردوزبان یا ترک.

نگاه عاشقانه به داستان پروانه و سوختن او در آتش اگر تا قرن دوم صرفاً به عنوان تمثیلی عشقی در میان مسلمانان به صورت تمثیلی عرفانی هم در نظر گرفته می‌شد، از قرن سوم به بعد در نتیجۀ پدیدآمدن نگاه عشقی میان مسلمانان به صورت تمثیلی عرفانی هم در نظر گرفته شد. اگر در نگاه اخلاقی پروانه نماد انسان دنیاپرست و طماع و ابله در نظر گرفته می‌شد، در نگاه عرفانی این حشرۀ ضعیف نماد عاشقی است که برای رسیدن به معشوق (آتش) پرواز می‌کند و وقتی به او رسید و او را دید، جان خود را فدای او می‌کند.

در این کتاب ابتدا نویسنده داستان پروانه و آتش را به عنوان تمثیلی اخلاقی مورد بحث قرار داده است و پس از آن به شرح دو نگاه عرفانی و عشقی به تمثیل پروانه و آتش در آثار صوفیه پرداخته است. باب اول کتاب با تمثیل اخلاقی با قرآن و حدیث آغاز می‌شود سپس در باب دوم استفاده‌ای که دو تن از صوفیان قدیم از این داستان کرده‌اند (یکی ابوطالب مکی و دیگر ابوحامد محمد غزالی) شرح داده می‌شود. نظر عرفانی حلاّج به این داستان که آغاز مطرح شدن تمثیل عرفانی است، موضوع باب سوم است. با این نظر است که داستان پروانه به صورت یک تمثیل عرفانی درمی‌آید و شاعران مذهب نوحلاجی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مهم‌ترین نویسندۀ نوحلاّجی احمد غزالی است که برداشت حلاج را که برداشتی عرفانی بود تبدیل به برداشتی «عشقی» می‌کند. پروانه در این برداشت می‌خواهد به وصال برسد، به توحید و یگانگی برسد. احمد غزالی میان دو مرحله تمییز می‌دهد، یکی مرحلۀ «وصال» و دیگر «حقیقت وصال». پروانه وقتی به دور آتش طواف می‌کند به مشاهده می‌رسد و طرب می‌کند. ولی چون در آتش می‌سوزد و خاکستر می‌شود به «حقیقت وصال» می‌رسد. غزالی این مطلب را در کتاب سوانح بیان کرده است، ولی در آثار دیگر او نیز داستان پروانه و آتش از دید عرفانی مطرح شده است.

در باب چهارم به بررسی آثار احمد غزالی، و آثار دیگری که به نام احمد غزالی به چاپ رسیده ولی محققاً از او نیست مانند «بحرالحقیقه» که به عربی نوشته شده و تفسیر سورۀ یوسف است پرداخته شده است.

در باب پنجم بر گزارش‌های آثار مختلف، از جمله گزارش کتاب «جامع‌الستین» به قلم احمد طوسی پرداخته شده است.

باب ششم دربارۀ گزارش‌های دو کتاب صوفیانه به پارسی است، یکی کشف‌الاسرار رشیدالدین میبدی و دیگر روح‌الارواح شهاب‌الدین سمعانی. در باب هفتم گزارشی زبان حالی از داستان پروانه و آتش که در کتاب «روضۀ‌الفریقین» آمده، شرح داده شده است.

در باب هشتم دربارۀ استفاده‌ای که عین‌القضات همدانی از این داستان کرده است تا از معانی پاره‌ای از آیات قرآن پرده بردارد بحث شده است. برداشت حلاج هم البته با قرآن مرتبط است. معراج پیامبر موضوعی است قرآنی. اما عین‌القضات سعی می‌کند آیاتی را براساس این داستان تفسیر یا تاویل کند. عین‌القضات اگر چه خراسانی نبود، ولی تصوف او از جهاتی متأثر از تصوف نوحلاجی خراسانی بود. اما روزبهان بقلی شیرازی، که سخنش دربارۀ پروانه و آتش موضوع باب نهم است، نه خراسانی است و نه متأثر از مذهب نوحلاجی خراسان. او متأثر از حلاج است و خود بنیانگذار مذهب نوحلاجی شیراز یا پارس به شمار می‌آید.

باب دهم دربارۀ تأثیرگذارترین شاعر نوحلاجی خراسان یعنی فرید‌الدین عطار نشاپوری است. عطار هم در مثنوی‌های خود، به‌خصوص در منطق‌الطیر و هم در دیوان خود به داستان پروانه و آتش از دید نوحلاجی نگاه کرده است.

اشعار مولانا که تا حدود زیادی تحت تأثیر عطار بوده است در باب یازدهم بررسی شده است. البته، مولانا در فیه مافیه به داستان پروانه و آتش اشاره کرده است.

در باب دوازدهم نویسنده آثار منثور و منظوم صوفی و نوحلاجی نجم‌الدین رازی معروف به دایه را مورد بررسی قرار داده است. نجم‌الدین با وجود اینکه تحت تأثیر حلاج بوده است ولی مقلّد و تکرارکنندۀ صرف نبوده است. او در واقع از دید نوحلاجی به داستان سوختن پروانه در آتش نگاه کرده است.

کسی که مستقیماًُ تحت تأثیر مذهب نوحلاجی خراسان بوده است شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی است که موضوع باب سیزدهم این کتاب است. وی با وجود شیرازی بودن از روزبهان الهام نگرفته است. سعدی در واقع ناشر آراء عرفانی و مضامین شاعرانۀ عطار نشاپوری در پارس است و بعد از او، شاعران دیگر تحت تأثیر او بوده‌اند. مثلاً نزاری قهستانی با وجود اینکه با عطار آشنا بوده، ولی به دلیل ناآشنایی او، یا کم‌آشنائیش با سعدی، مضامینی چون مضمون پروانه و سوختن او در آتش عشق را کمتر مورد استفاده قرار داده است.

علاءالدله سمنانی که نظرش در باب چهاردهم مطرح شده است نویسنده‌ای‌ است که از این تمثیل به گونه‌ای خاص در نثر استفاده کرده است. عماد فقیه کرمانی که اشعارش در باب پانزدهم بررسی شده تمثیل پروانه و آتش را به عنوان داستانی فرعی در داخل مثنوی خود به نام «محبت‌نامه» آورده است. یکی از ابتکارات او این است که وی معشوق را نه آتش و روشنایی آتش بلکه خود شمع و جسم آن در نظر می‌گیرد و به مدح و ثنای قد و بالای شمع می‌پردازد. ستایش کردن از قد و بالای شمع در واقع ما را از چارچوب تمثیل خارج می‌سازد. مهم‌ترین چیز در این داستان آتش است، چه از حیث نورانیت آن و چه گرمی و سوزندگی آن. قد و بالای یک تکه موم چیزی نیست که پروانه یا هر کس دیگر بخواهد به آن دل ببندد.

داخل کردن داستان پروانه و آتش به عنوان یک حکایت فرعی به یک مثنوی بلند کاری است که با عطار آغاز شده است. سعدی هم از عطار تقلید کرده است. از سعدی به بعد شاعران دیگر وقتی داستانی دربارۀ پروانه و آتش یا پروانه و شمع وارد مثنوی خود می‌کنند، مانند عماد فقیه کرمانی و سلمان ساوجی، در واقع از سعدی و عطار تبعیت می‌کنند. داستان عماد فقیه و برداشت او از داستان پروانه و شمع داستان حلاج و احمد غزالی نیست. او سعی کرده است ابتکاری به خرج دهد، ولی ابتکار او چندان ارزشی ندارد. عماد فقیه با ابیات سست و داستان ضعیفی که خلق کرده است در واقع قدم‌های اولیه انحطاط را برداشته است. همان طور که زبان عرفان محیی‌الدین از قرن هشتم به بعد به دوران انحطاط قدم می‌گذارد، زبان تصوف نوحلاجی نیز در شعر سقوط می‌کند و یکی از نخستین نشانه‌های این سقوط را نیز در اشعار عماد فقیه می‌توان ملاحظه کرد.

سلمان ساوجی که داستان کوتاهی دربارۀ شمع و عاشقی او در مثنوی «جمشید و خورشید» آورده است شاعری است به مراتب بهتر از عماد فقیه، ولی باز هم داستان ابتکاری او دربارۀ عاشقی شمع که در باب شانزدهم مطرح شده است از لاظ معنی داستان قوی و دلنشینی نیست. سلمان در غزلهای خود نیز به داستان عاشقی پروانه و سوختن او در آتش اشاره کرده است، بی‌آنکه مستقیماً تحت تأثیر حلاج و احمد غزالی بوده باشد. غزلهای سلمان گاهی دست کمی از غزلهای سعدی و حافظ ندارد، حتی نشانه‌هایی هم هست از این که حافظ ممکن است از سلمان متأثر بوده باشد، یا به عکس، سلمان از حافظ متأثر باشد. ولی مضمون پروانه و آتش مضمونی است که در ابیات بیشتری از دیوان حافظ دیده می‌شود.

حافظ چنان که در باب هفدهم نشان داده می‌شود، بارها از مضمون پروانه و آتش یا شمع استفاده کرده است، هر چند که مضامینی که به کار برده اغلب تکراری است.

داستان پروانه و آتش و برداشت عرفانی و عاشقانه از آن در ادبیات پارسی بعد از حافظ نیز مشاهده می‌شود و حتی باید گفت که این برداشت عاشقانه دامنۀ وسیع‌تری پیدا می‌کند و مضامین دیگری به مضامین قبلی اضافه می‌شود.   

فهرست مطالب کتاب:

پیش‌گفتار

مقدمه

1. کتاب و سنت

2. ابوطالب مکی و ابوحامد غزالی: برداشت اخلاقی

3. حلاج: از اخلاق به عرفان

4. احمد غزالی: آتش عشق

5. در اشعار قدیم پارسی

6. «کشف‌الاسرار: و «روح‌الارواح»

7. داستانی زبان حالی در «روضۀ‌الفریقین»

8. عین‌القضات همدانی

9. روزبهان بقلی شیرازی

10. فریدالدین عطار

11. در آثار جلال‌الدین رومی

12. نجم‌الدین دایه

13. در اشعار سعدی

14. علاء‌الدولۀ سمنانی

15. در مثنوی عماد فقیه کرمانی

16. سلمان ساوجی

17. حافظ

کتابنامه

فهرست آیات و احادیث و جملات عربی

نمایه

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ایران در آینۀ شعر روس

ایران در آینۀ شعر روس

میخاییل سینلنیکوف

این کتاب برگرفته از کتاب «ایران و درون‌مایه‌های ایرانی در شعر شاعران روس» اثر میخاییل سینلنیکوف شاعر

منابع مشابه بیشتر ...

آفاق عرفان در سپهر ایران: گفتگوی حامد زارع با نصرالله پورجوادی

آفاق عرفان در سپهر ایران: گفتگوی حامد زارع با نصرالله پورجوادی

به کوشش حامد زارع

زادۀ خیابان مولوی در تهران، امروز در الهیه مسکن گزیده و در خلوت خود، سفرهای جذاب و گاه خیره‌کننده‌ای

از مانویت به تصوف

از مانویت به تصوف

نصرالله پورجوادی

این کتاب دربرگیرندۀ پژوهش‌ها و مقالاتی است که نویسنده دربارۀ حکمت و عرفان ایران پیش از اسلام به‌ویژه

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

از مانویت به تصوف

از مانویت به تصوف

نصرالله پورجوادی

این کتاب دربرگیرندۀ پژوهش‌ها و مقالاتی است که نویسنده دربارۀ حکمت و عرفان ایران پیش از اسلام به‌ویژه