هیچکاک در مقام فیلسوف
خلاصه
چگونه ميشود مؤلف فيلمهايي دربارۀ جاسوسهاي خطرناك، قاتلين رواني، زنان اغواگر، دزدهاي ناخواسته، دروغگوهاي بياخلاق، اشرافزادههاي دلواپس و مرغهاي دريايي مرگبار؛ به فلسفه ارتباطي داشته باشد؟معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
عنوان هيچكاك در مقام فيلسوف، اين استاد دلهره را به زمينهاي فلسفي سوق ميدهد كه چارچوب آن تحت تسلط فلاسفهاي از جمله دكارت، هيوم، كانت و ويتگنشتاين است. چگونه ميشود مؤلف فيلمهايي دربارۀ جاسوسهاي خطرناك، قاتلين رواني، زنان اغواگر، دزدهاي ناخواسته، دروغگوهاي بياخلاق، اشرافزادههاي دلواپس و مرغهاي دريايي مرگبار؛ به فلسفه ارتباطي داشته باشد؟ آيا اگر يك فيلم شخصيتهايي ارائه دهد كه حقايق كلي پيرامون رفتار بشري را به نمايش بگذارند، ميتواند فلسفي باشد؟ به جز با گفتارهاي فلسفي، آيا ممكن است در يك فيلم داستاني از آن نوع كه هيچكاك ميسازد، فلسفه را در كار او دنبال كرد؟
مؤلف مینویسد: « ..... با نمونههاي ديگري از آثار هيچكاك برخورد كردم. نكتهاي كه در "رواني" از قلم انداخته بودم مرا تحت تأثير قرار داد: شباهت ماريون كرين و نورمن بيتس و ديگر اينكه هر دوي آنها به يك مفهوم خويش را گم كردهاند. اين منجر به تأملاتي در باب "بيگانگان در قطار" شد: اينكه برونو آنتوني و گاي هينز چقدر شبيه به هم هستند و اينكه به نظر ميرسد برونو به خوبي ميداند كه گاي چه ميخواهد، شايد بهتر از او. سرانجام شروع به كندوكاو در اين مسئله كردم كه هيچكاك در مورد مسئله فلسفي شناخت ذهن، چه ذهن خود و چه ديگري نوعي راه حل ارائه ميدهد. وقتي به طور اتفاقي نخستين فيلم آنريكايي او، "ربكا" را در تلويزيون ديدم، رهگذر فلسفي ديگري برايم گشوده شد. آن زمان روي چارچوب منشأ ذهني كار ميكردم و همين باعث شد بتوانم به مسائل فلسفي در اثري از هيچكاك توجه كنم. فريبهايي كه در مورد قهرمان زن داستان اعمال ميشد، مرا به ياد فرضيه "شيطان اغواگر" انداخت كه رنه دكارت مطرحش كرده بود .... سپس توجه من به "سوء ظن" جلب شد كه جون فونتين در آن بازي ميكرد و نقش زني را داشت كه عزت نفس ندارد و نميتواند در برابر شوهري كه ممكن است در پي قتل او باشد، ايستادگي كند. اينگونه بود كه پروژه نگارش كتابي درباره هيچكاك در مقام فيلسوف آغاز شد. علاوه بر «رواني» و «بيگانگان در قطار»، «سايۀ يك شك»، «مارني» و «طلسمشده»، براي بررسيهاي بيشتر در مورد مسئله پيچيده شناخت ذهن به كار گرفته شد. «سرگيجه» و پرطرفدارترین فیلمش یعنی «شمال از شمال غربي» به «ربكا» و «سوء ظن» افزوده شد تا به عنوان نمايانكنندۀ جنبههاي گوناگون مسئلۀ فريب به آنها پرداخته شود. سرانجام دو فيلم «پنجرۀ عقبي» و «مردي كه زياد ميدانست» كه به اخلاقيات شناخت ربط پيدا ميكنند و فيلمي درباره امر غير قابل شناخت يعني «پرندگان»، پروندۀ اين پروژه را خواهد بست.
فصلهاي كتاب در مورد هر يك از فيلمها با خلاصهاي از داستان هر فيلم آغاز ميشود. فصل اول به اين ميپردازد كه هيچكاك واقعا يك فيلسوف است؛ پس از آن هر بخش ـ فريب، ذهن و امر پيچيدۀ شناخت ـ با شرح كوتاهي از مسائل دشوار فلسفي آغاز ميشود كه فيلمها با آنها تطبيق داده ميشود.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
1. هیچکاک در مقام فیلسوف
الف ـ فریب
2. مسأله فریب
3. فریبکاران ربکا
4. پایان سؤظن
5. سرگیجه
6. شمال ازشمال غربی
ب ـ ذهن
7. پیرامون شناخت یک ذهن
8. سایۀ یک شک
9. بیگانگان در قطار
10. روانی
11. مارنی، طلسم شده
ج ـ شناخت
12. شناخت پیچیده
13. پنجرۀ عقبی
14. مردی که زیاد میدانست
15. پرندگان
فهارس
فرهنگ نام فیلمها و کارگردانها
فرهنگ نام بازیگران
فرهنگ نام شخصیتهای فیلم
فرهنگ دیگر نامها
فهرست اسامی فیلمها
فهرست اسامی اشخاص
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
منابع مشابه
سینمای دیوید لینچ: تحلیلی بر پایۀ اندیشههای فروید، لاکان و هگل
تاد مکگواناین کتاب به نقد و بررسی فیلمهای بلند دیوید لینچ از منظر روانکاوی لاکانی میپردازد و به همة فیلمهای
نظری یافت نشد.