محتشمالسلطنه؛ زندگینامه سیاسی حسن اسفندیاری (جلد اول)
خلاصه
محتشمالسلطنه معلم اخلاقی بود که تدریس نمیکرد، سیاستمداری که سیاست را در اخلاق خلاصه میکرد. فیلسوفی که وارد دنیای سیاست شد، اما پایبند سنت ماند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
حسن اسفندیاری ملقب به محتشمالسلطنه روز چهارشنبه 18 ذیحجه 1283در روز عید غدیر در تهران متولد شد. جدّش میرزا عبدالله نوری منشی مخصوص عباس میرزا نایبالسلطنه بود و پدرش میرزامحمدخان رئیس ملقب به صدیقالملک در دورۀ سلطنت فتحعلی شاه قاجار از سال 1239 قمری وارد خدمات دولتی شد. میرزا حسن تحصیلات مقدماتی را نزد میرزا لطفعلی خان صدرالافاضل و سید احمد ادیب پیشاوری آموخت و سپس وارد دارالفنون شد و مدتی نیز در مدارس دینی به آموختن مقدمات عربی، ادبیات فارسی و دورهای از فقه و اصول و حدیث پرداخت.
محتشمالسلطنه در 20 سالگی با نصرت خانم مهرالدوله از خانوادۀ خواجه نوری ازدواج کرد. این زن چند سالی جوانتر از وی بود، اما اطلاع زیادی از این خانم وجود ندارد، فقظ عکس کوچکی که چندان مشخص نیست از وی وجود دارد؛ اما بیشک او همسری لایق برای محتشمالسلطنه بود و احتمالاً از همان محسنات اخلاقی برخوردار بود. مهرالدوله و محتشمالسلطنه صاحب هشت فرزند شدند، شش پسر به نامهای مهدی نصیرالسلطنه، فتحالله منظمالسلطنه، سرتیپ عباسقلی، حسین علی، غلام حسین و یحیی که در جوانی از مرض سل در اروپا درگذشت و دو دختر داشتند یکی افسرالدوله و فرحالدوله بود.
اسفندیاری در سال 1302ق وارد خدمت وزارت امور خارجه شد. از سال 1303ق تا 1307ق با سمت نایب سفارت در برلن مشغول خدمت شد و در این دوران زبان آلمانی را فرا گرفت. وی در سال 1307ق هنگام مراجعت به تهران به مناسبت ایام حج به مکه معظمه و از آنجا برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفت. پس از مراجعت به تهران در سال 1307ق به ریاست اداره دول غیرهمجوار و اداره ملل متنوعه منصوب گردید. در این سمت بود که در سال 1310ق به لقب «محتشمالسلطنه» ملقب گردید و اندکی بعد به عنوان جنرال قونسول مأمور بمبئی شد. در سال 1315ق پس از مراجعت از بمبئی، معاونت وزارت امور خارجه به او محوّل شد و نیز عنوان «مترجمی حضور همایون»، در دربار مظفرالدینشاه به وی اعطا گردید. در سفر سوم مظفرالدینشاه به اروپا به عنوان نماینده وزارت خارجه از ملتزمین رکاب بود.
پس از صدور فرمان مشروطه برای تنظیم نظامنامه انتخابات دعوت شد و در این کار با صنیعالدوله، مخبرالسلطنه، مشیرالملک و مؤتمنالملک همکاری کرد. بعد از افتتاح مجلس شورای ملی به سمت معاون ریاست وزرا برگزیده شد و نخستین هیئت وزیران حکومت پارلمانی از طرف مشیرالدوله به مجلس معرفی کرد. در کابینه میرزا علیاصغر خان اتابک اعظم، محتشمالسلطنه به کفالت وزارت داخله برگزیده شد. وی در اواخر کابینه اتابک در سال 1286 برای رفع اختلاف مرزی ایران و عثمانی به ریاست هیئتی عازم ارومیه شد و پس از چندی از طرف محمدعلیشاه فرمان حکومت ارومیه به نام وی صادر شد. محتشمالسلطنه از سال 1287 تا 1305 هشت بار، (با ترمیم کابینهها یازده بار) به مقام وزارت رسید. در سال 1298، وثوقالدوله (ریاست وزرا) قرارداد 1919 را با دولت انگلستان منعقد کرد. رجال پاکاندیش من جمله محتشمالسلطنه این قرارداد را استعماری و ناقض استقلال سیاسی ایران دانستند و به مخالفت با آن پرداختند. وثوقالدوله برای سرکوب مخالفان محتشمالسلطنه اسفندیاری، صادق مستشارالدوله، اسماعیل ممتازالدوله، مرتضی ممتازالملک و حاج معینالتجار بوشهری را به کاشان تبعید کرد.
میرزاحسنخان محتشمالسلطنه را آخوند اعیان میگفتند، چون شخصی متدین بود و اعتقاد داشت راه حل همۀ مشکلات کشور از طریق اسلام است. چنانچه یکبار نوشت: «دوستی وطن و هموطنان از ایمان است». او هموطنانش را دعوت میکرد تا «انصاف پاک و وجدان تابناک یک ایرانی برای حقیقتشناسی و ترقی امروز و تعالی فردا حکم میکند». محتشمالسلطنه بسیار درستکار بود و به جزء اسلام به هیچ ایدئولوژی دیگر اعتقاد نداشت، او به میانهروی و مدارا در همه کار معتقد بود و آن را مدام توصیه میکرد. چهبسا سر خدمت طولانیش در دو رژیم قاجار و پهلوی به علت خصیصۀ مدارا و بیطرفیش بود، زیرا که آهسته قدم برمیداشت و گردوخاک به پا نمیکرد، زد و بند و حیلهای نیز در کارش نبود.
یکی دیگر از علل واضح به فراموشی سپردن بسیاری از رجال سیاسی از جمله محتشمالسلطنه عدم وجود اسناد و مدارک خصوصی است که زندگینامهنویسی را سخت میکند و مانع کار مورخ است. اسناد شخصی حاکی از احساسات، عواطف، سلیقه، دوستی، دشمنیهاست که فرد از آن طریق شناخته میشود. ولی متأسفانه خانوادهها یا ارزش مدارک را ندانسته و آنها را نگه نداشتند یا بنا به ملاحظات زمانه اسناد را از بین بردهاند که البته در جامعهای که در چشم بر هم زدنی زیرورو میشود، تعجبآور و دور از ذهن نیست. نباید فراموش کرد که محتشمالسلطنه در دوران بسیار بحرانی میزیست. قیام علیه تنباکو، ترور ناصرالدینشاه، سلطنت مظفرالدینشاه و انقلاب مشروطه، براندازی مجلس شورای ملی توسط محمدعلیشاه و اعدام بعضی از مشروطهخواهان، سالهای هرجومرج و جنگ جهانی اول، قحطی، کودتا و سپس تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی از جمله وقایقی بودند که دورۀ زندگی محتشمالسلطنه و همۀ معاصرین او را شکل و معنا میبخشید.
محتشمالسلطنه معلم اخلاقی بود که تدریس نمیکرد، سیاستمداری که سیاست را در اخلاق خلاصه میکرد. فیلسوفی که وارد دنیای سیاست شد، اما پایبند سنت ماند. او عقایدی مدرن داشت و دمکراتی بود که با دیکتاتور کنار آمد. در واقع محتشمالسلطنه را میتوان جزو رجال ایدهآلیستی دانست که هیچ انتظاری نداشت. فقط به قدرت مذهب برای تعالی اخلاق معتقد بود، اما میدانست که به راحتی عملی نخواهد شد. او در کتاب «علل بدبختی ما و علاج آن» یک بار نوشت: «ملتمس بنده آن است که برادران عزیز من هم بدون هیچ شائبهای عرایض بنده را ولو ... بعضی موافق نباشند، خود را محکوم حقیقت قرار داده، به عینالرضا بنگرند و کاری کنند که انصاف پاک و وجدان تابناک یک ایرانی برای حقیقتشناسی و ترقی امروز و تعالی فردا حکم میکند».
پدر محتشمالسلطنه میرزامحمد صدیقالملک از 266 ق که میرزاسعیدخان مؤتمنالملک به وزارت خارجه منصوب شد، او را به سمت منشیگری وزارت خارجه استخدام کرد. محتشمالسلطنه در دوران قاجار چندین بار پست وزارت و نمایندگی ایران در خارج از کشور و یا نمایندۀ ایران در کمسیون سرحدی با عثمانی را داشت. شخصاً او هم تجربۀ عملی و اجرایی داشت و هم در ادب و فرهنگی ایران و اسلام متفکری با معلومات عمیق بود. محتشمالسلطنه شعر هم میسرود و در کتاب اخلاق محتشمی ابیات بسیار در اثبات گفتارش نوشته بود. همچنین او در سرودههایش از آیات و حکایت قرآنی، احادیث و شعر بطور مفصل بهره گرفته است.
نکتهای که محتشم را متمایز از سایر سیاستمداران معاصر میکرد، این بود که اسلام را راه حل معضلات کشور میدید. از نظر او مشکلات یک کل به هم تنیدهای بود که راه چارۀ عملی داشت. او بر مبنای تفکر تجربی خود نتیجهگیر میکرد، اما راه علاج پیشنهادیاش محافظهکارانه و غیرعملی به نظر میرسید. او اسلام را تنها راهگشای مصائب کشور میدید و مکرر میگفت که اگر اسلام را از دست بدهیم، همه چیز را از جمله استقلال لفظی خود را هم از دست خواهیم داد. از نظر او آزادی پیش مردمان بیدیانت سم بود.
در 15 اسفند 1323 ش روزنامه خبر، بستریشدن حسن اسفندیاری را در بیمارستان رضا نور داد و روز بعد وی زندگی را به درود گفت.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
فصل اول: عقاید و افکار محتشمالسلطنه در آثارش
فصل دوم: خانواده، جوانی، مأموریت آلمان و هند
فصل سوم: انقلاب مشروطه، ریاست کمیسیون سرحدی ایران و عثمانی
فصل چهارم: مجلس دوم، وزارت عدلیه، وزارت خارجه
فصل پنجم: جنگ جهانی اول
فصل ششم: دوران بعد از جنگ، از کودتا تا تغییر سلطنت
فصل هفتم: محتشمالسلطنه در آغاز سلطنت رضاشاه
فصل هشتم: شرایط جامعه در دوران سلطنت رضاشاه
فصل نهم: اسفندیاری وکیل مجلس و رئیس مجلس
فصل دهم: پایان سخن، پایان عمر
فصل یازدهم: مخارج خانواده و زندگی خصوصی
یادداشتها
تصاویر
فهرست اعلام
پربازدید ها بیشتر ...
گزارشهایی دربارۀ مختصر عملیاتی در جنوب ایران: رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان 1918 م/ 1336 هـ.ق
سر پرسی سایکس، کلنل ای.اف. اورتون و دیگرانآنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گزارشهای فرماندهان بریتانیایی رشتهعملیاتی است که در بهار و تاب
ماهنامۀ خبری، آموزشی و اطلاعرسانی «جهان کتاب»، سال بیستودوم، فروردین و اردیبهشت 1396، شماره 1و 2
جمعی از نویسندگان به مدیرمسئولی طلیعه خادمیانشمارۀ اول و دوم ماهنامۀ جهان کتاب (پیاپی 335 و 336) ویژۀ فروردین و اردیبهشت 1396 منتشر شده است.
منابع مشابه
محتشمالسلطنه؛ منتخبی از اسناد حکومت ارومیه حسن اسفندیاری (جلد سوم)
منصوره اتحادیه، رقیه آقابالازادهاسناد ارائهشده در این کتاب شامل مکاتبات حاکم ارومی و نیز کارگذار مهال خارجه آذربایجان و ارومی و رئی
محتشمالسلطنه؛ آثار و افکار حسن اسفندیاری (جلد دوم)
به کوشش منصوره اتحادیه (نظاممافی)این کتاب شامل دو کتاب از تألیفات میرزاحسنخان محتشمالسلطنه اسفندیاری است: کتاب کوچک «علل بدبختی ما
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
زنی در پشت دوربین عکاسی؛ منتخبی از عکسهای عزتالملوک فرمانفرمائیان (پیرنیا) (جلد دوم)
منصوره اتحادیه (نظاممافی) فیروز فیروز، محمدرضا طهماسبپورعکسهای این کتاب توسط عزتالملوک فرمانفرمائیان که همه او را عزی خانم خطاب میکردند، گرفته شدهاند. ع
محتشمالسلطنه؛ آثار و افکار حسن اسفندیاری (جلد دوم)
به کوشش منصوره اتحادیه (نظاممافی)این کتاب شامل دو کتاب از تألیفات میرزاحسنخان محتشمالسلطنه اسفندیاری است: کتاب کوچک «علل بدبختی ما
نظری یافت نشد.