ری بِرَدبری؛ آخرین مصاحبه و گفتگوهای دیگر
خلاصه
در این کتاب که آخرین مصاحبۀ ری بردبری را نیز شامل میشود و توسط زندگینامهنوس او صورت گرفته است، با هوشمندی و خوشخلقی از بردبری در مقام یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر آمریکا، دربارۀ ادبیات، سفرهای فضایی و میراث بردبری سؤال شده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
در این کتاب که آخرین مصاحبۀ ری بردبری را نیز شامل میشود و توسط زندگینامهنوس او صورت گرفته است، با هوشمندی و خوشخلقی از بردبری در مقام یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر آمریکا، دربارۀ ادبیات، سفرهای فضایی و میراث بردبری سؤال شده است.
گفتگوهای جمعآوری شده در این کتاب نویسندهای را به تصویر میکشد که به قول خودش در «بخشهای آخر زندگی»اش بود (در زمان اولین مصاحبۀ این کتاب بردبری هشتادونه ساله بود) و باز این مصاحبهها نویسندۀ بزرگی را به تصویر میکشد که در پایان دوران زندگی خود بود: مردی متفکر، شاکر، فرزانه و همچون همیشه جسور. در زمان این گفتگوها بردبری از نظر جسمانی بسیار ضعیف و شکننده بود، اما در عین حال بسیار سرسخت بود و همچنان کنترل ذهن قدرتمندش را در دست داشت. ذهنی که شاهکارهایی خلاقانه همچون «وقایعنگاری مریخ»، «فارنهایت 451» و «موجودی اهریمنی به این سو میآید» را پدید آورد.
چهار مصاحبه این کتاب را سَم وِلِر انجام داده است. در انتخاب سؤالات این گفتگوها سعی کرده از پرسیدن سؤالات تکراری خودداری کند. در عین حال سعی کرده گفتگوهایی را ترتیب دهد که به کشف ایدهها، فلسفهها، جزئیات و داستانهای جدید منجر شوند.
دو سال آخر عمر ری بردبری سالهایی پرچالش بود. او بیشتر اوقات در خانه و در بسترش میماند. در معدود دفعاتی هم که از خانه خارج شد، به مناسبتهایی خاص یا برای سخنرانی در برابر حضار بود. دو گفتگوی زنده مربوط به همین دوران در این کتاب آورده شده است.
نویسنده در مورد این دو سال چنین میگوید: طی دو سال آخر بیشتر ساعاتی را که با هم گذراندیم در خانه محبوس بودیم و من تمام مدت کنار تخت ری بردبری در خانهاش واقع در شویوت هیلز کالفرنیا مینشستم. بردبری که نوامبر 1958 به این خانه نقل مکان کرده بود، در همین خانه چهار دخترش را بزرگ کرد؛ جشنهای سالانۀ هالووینش را برگزار کرد؛ از موسیقیدانها، نویسندگان و شخصیتهای بزرگ پذیرایی کرد و با همسرش مارگریت مگکلور بردبری پنجاهوشش سال زندگی مشترک کرد. همسرش مگی در سال 2003 درگذشت و بردبری تا آخرین روزهای زندگیاش با پرستار خانگیاش در همین خانه ماند. هر گاه که قصد داشتم به دیدن او بروم، بردبری از من میخواست غذایی برای او ببرم. همبرگر، غذاهای هندی و ساندویچهای مختلف غذاهای مورد علاقۀ او بودند. گاهی هم لیوانی نوشیدنی با هم میخوردیم. بردبری دوست داشت مهمانانش برایش کتاب بخوانند و البته ما صحبت هم می کردیم. او دیگر آن ری بردبریای که اولین بار در سال 2000 دیده بودم، نبود. روزهای آخر عمرش بود و این تکستارۀ درخشان آسمان کمکم نور و شوق درخشیدنش را از دست میداد. هر بار که به دیدن او میرفتم بیم این را داشتم که دیدارمان آخرین دیدار باشد».
در بخشی از این گفتگوها بردبری در جواب به سؤالی که آیا نوشتهای دارد که دوستش نداشته باشد، میگوید: «خیلی از داستانهای اولیهام را دوست ندارم، آنهایی را که موقعی نوشته بودم که داشتم نوشتن را یاد میگرفتم. زیاد از آنها خوشم نمیآید. داستانهای مجموعۀ «آیندۀ فانتزی» ناپختهاند. آن موقع تازه داشتم یاد میگرفتم. چند تا از داستانهای زرد اولیهام را هم دوست ندارم. همانهایی که در هیچ مجموعهای چاپشان نکردهاند. موقعی که «کارناوال تاریک» را با نام «سرزمین اکتبر» بازنویسی میکردم، بعضی از داستانهایی را که دوست نداشتم، بیرون کشیدم. بیشتر داستانهای پلیسی اولیۀ من افتضاح بودند. اکثرشان تقلیدی از کارهای نویسندگان دیگر بودند. میدانی، آن موقع نوشتن از درون من نمیآمد. بیشتر آن داستانهای مزخرف سالها پیش در مجموعهای احمقانه با عنوان «خاطرۀ قتل» چاپ شده بودند. البته محض حفظ تاریخ فکر کنم بد نشد آنها را در آن مجموعه جمع کردم، اما اصلاً داستانهای خوبی نیستند. داستانهای کسالتآوریاند». (ص 85ـ86)
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
سلاحها، رباتها و موشکهای رِی؛ تأثیر ری بردبری بر آینده
معمار انار و مقالات دیگر
دمایی که در آن کتابها میسوزند
آخرین مصاحبه
پربازدید ها بیشتر ...
ایل بختیاری در دورۀ قاجار
آرش خازنیموضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب
قصۀ ما به خر رسید: خر و خرپژوهی در شعر فارسی
غلامعلی گرایی، زهراسادات حسینیخرپژوهی در شعر طنز فارسی یکی از زمینههای طنز بوده که باید بهجد مورد تحقیق و پژوهش قرار میگرفت. نو
نظری یافت نشد.