اینجا کسی است پنهان مانند قند در نی؛ تأثیر مثنوی مولانا بر منظومههای عرفانی پس از خود (ربابنامه، دفتر هفتم مثنوی، اسرارالشهود و طاقدیس)
خلاصه
تقلید از آثار مولوی کمی پس از درگذشت او آغاز شده و نخستین مقلّد مثنوی، سلطان ولد فرزند ارشد مولوی بوده است. از آن روز تاکنون شاعران بسیاری کوشش نمودهاند به گونهای از شیوۀ او پیروی نمایند. این دنبالهروی تا روزگار ما همچنان ادامه دارد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
جلالالدین مولوی (604 ـ 672) از خوشنامترین شاعران پارسیگوی است. شخصیت شگفت او هماره مورد توجّه شاعران، ادیبان و عارفان بوده است. آثار او نیز از این قاعده مستثنی نیستند؛ ولی در میان آثار او، مثنوی معنوی به گونهای خاص در کانون دید صاحبدلان روزگاران مختلف بوده است. مثنوی بیشتر از راه شرحنویسی یا تقلید از شکل و محتوای آن منظور نظر شاعران و عارفان روزگاران مختلف بوده است.
تقلید از آثار مولوی کمی پس از درگذشت او آغاز شده و نخستین مقلّد مثنوی، سلطان ولد فرزند ارشد مولوی بوده است. از آن روز تاکنون شاعران بسیاری کوشش نمودهاند به گونهای از شیوۀ او پیروی نمایند. این دنبالهروی تا روزگار ما همچنان ادامه دارد. از آنجایی که در سالهای اخیر در زمینههای گوناگون به مولوی و آثار او توجه شده و کتابها و مقالههای فراوانی نیز نگاشته شده است، یکی از کارهای بایسته در این راه توجه به پیروان و مقلّدان مولوی است. مقنوی مولوی اثری سترگ در عرفان ایران ـ اسلامی است که افزون بر شناخت جوانب گوناگون خود این اثر، شایسته است به آثاری هم که در عرض آن و به تقلید از آن پدید آمدهاند توجه شود تا میزان تأثیر و ابعاد گوناگون این منظومۀ فاخر در جهان پارسی زبان بهتر و بیشتر روشن شود.
بدین منظور برای بررسی میزان تأثیر او بر دیگر شاعران، در این کتاب چهار مثنوی برای مطالعه برگزیده شده است. در واقع آثاری در گسترهای تاریخی حدود هفت قرن پس از درگذشت مولوی در نظر گرفته شده است: از قرن هفتم تا سیزدهم هجری. نخستین مثنوی، ربابنامه، اثر طبع سلطانولد است. این مثنوی از چند جهت دارای ارزش و اعتبار است. نخست آنکه سلطان ولد فرزند مولوی است و اثر او نیز تقلیدی از مثنوی است، پس مطالعۀ اینکه این اثر تا چه میزان توانسته است به راز و رمزهای مثنوی دست پیدا کند، حائز ارزش است. اهمیت دیگر این مثنوی در آن است که نخستین تقلید از مثنوی مولوی محسوب میشود.
مثنوی دوم، دفتر هفتم است. این اثر از شاعری گمنام است که اگر تاریخ کتابت آن را در نظر بگیریم، در قرن نهم سروده شده است. به دلیل آنکه این اثر از قرنها پیش، اثر طبع مولوی دانسته شده و در پارهای از نسخههای مثنوی نیز آمده است، برای مطالعه برگزیده شد. مطالعۀ این مثنوی نشان میدهد، سرایندۀ آن تا چه مایه به مثنوی مولوی آشنا بوده و توانسته است از ساخت و صورت آن بهره ببرد.
سومین مثنوی، اسرار الشهود، سرودۀ شمسالدین محمد لاهیجی، شارح مشهور گلشن راز است. از آنجایی که لاهیجی در شرح گلشن راز، بیش از ششصد بیت از مثنوی را تضمین نموده و برای ادای مقصود خود به کار برده است، نشان از شناخت او نسبت به این اثر سترگ عرفانی زبان پارسی است. این اثر در قرن دهم سروده شده است. لاهیجی منتخبی از مثنوی مولوی نیر تدارک دیده بود.
چهارمین و آخرین مثنوی، طاقدیس سرودۀ ملّا احمد نراقی است. این اثر که در قرن سیزدهم هجری و در ده هزار بیت سروده شده، یکی از جالبترین و در عین حال موفقترین مثنویها در تقلید از مثنوی مولوی است. مطالعۀ این اثر، شناخت دقیق نراقی را نسبت به مثنوی مولوی به خوبی نشان میدهد.
این رساله در چهار فصل تدوین یافته است. نخستین فصل آن تأثیرات آیات در مثنوی و چگونگی استفاده این سرایندگان از شیوۀ مولوی است. این فصل خود به دو بخش تقسیم میشود. بخش نخست آن آیات مشترک میان مثنوی مولوی و این مثنویهاست و اشتراکات و اختلافات برداشت آنها از آیات تحلیل شده است. بخش دوم کاربرد هنری آیات در این مثنویها را نشان میدهد. و اینکه کدام یک از این سرایندگان در استفادۀ هنری از آیات قرآن کریم، موفّقتر بودهاند، مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل دوم داستان و داستانپردازی در این مثنویهاست. اینکه مولوی به داستانپردازی علاقه داشته، نکتهای است که مطالعۀ جایجای مثنوی به دست میآید. در این فصل داستانهای مشترک و غیرمشترک مثنوی و این مثنویها به دقت نشان داده شده است و پارهای از داستانهای مشترک مثنوی با این مثنویها از نظر عناصر داستانی بررسی شده است تا میزان قدرت داستانپردازی هر یک از آنها روشن شود. عناصر مهم داستان مانند پیرنگ، شخصیت و شخصیتپردازی، گفتگو و ... در داستانهای تمام این مثنویها بررسی شده و قدرت و ضعف هر یک از سرایندگان نیز نشان داده شده است.
فصل سوم از دید علم روایتشناسی به مثنوی و دیکر مثنویها نگریسته و سه عامل مهم در روایت یعنی راوی، روایتشنو و کانونیشدگی را به تفصیل بررسی کرده است. اینکه راوی خود به چند سطح تقسیم میشود و کدام سطح در داستانهای این منظومهها دیده میشود مطلبی است که به تفصیل در این آمده است. وجود روایتشنو هم در روایت نکتۀ قابل توجهی است. اینکه کدام یک از سرایندگان روایتشنوهایی داشتهاند و چگونه آنان را در سیر روایت قرار دادهاند نکتۀ دیگر در این فصل است. کانونیشدگی که جانشین شایستهای است برای «زاویۀ دید» بخش پایانی فصل سوم است. اینکه کدام یک از داستانها یا منظومهها از این دیدگاه، توان پهلو زدن با آثار داستانی نوین را دارند، نکتهای است که در این بخش آمده است.
فصل چهارم و آخرین فصل، به عامل تداعی در مثنوی و دیگر مثنویها پرداخته است. اینکه چه عواملی سبب نقل یک داستان میشود، نکتۀ جالب و قابل تأملی است که در تمام مثنویها بررسی شده است. تداعی از راههایی گوناگونی چون تشابه، تضاد و تجاور پدید میآید که بررسی این عوامل در مثنوی و دیگر مثنویها، یکی دیگر از دلایل قدرت داستانپردازی سرایندهای است که بتواند بیشترین و بهترین بهره را از آنها ببرد.
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
اویسنا: مابعدالطبیعۀ ابنسینا در غرب قرونوسطا (مجموعه مقالات)
گروهی از نویسندگاناین کتاب ترجمۀ مقالاتی دربارۀ بازتاب آرای اندیشمندان مسلمان به طور مشخص ابنسینا در غرب لاتینی است.
هنر و فرهنگ فراگیر و جهانی تخت جمشید
علیاصغر سلحشورآنچه تخت جمشید را از دیگر پایتختهای هخامنشی جدا میکند، شکلگیری و توسعۀ هنر درباری و سلطنتی هخامنش