پدیدارشناسی تجربۀ زیباییشناختی
خلاصه
پدیدارشناسی یکی از روشهای تحلیل، تفسیر و تببین هنر و آثار هنری است. این روش ابتدا بهمثابۀ رویکرد یا روش عام فلسفی و عمدتاً با آثار هوسرل ظهور یافت و پس از آن، روشهای پدیدارشناختی به تدریج در مطالعات هنری به کار گرفته شد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
پدیدارشناسی یکی از روشهای تحلیل، تفسیر و تببین هنر و آثار هنری است. این روش ابتدا بهمثابۀ رویکرد یا روش عام فلسفی و عمدتاً با آثار هوسرل ظهور یافت و پس از آن، روشهای پدیدارشناختی به تدریج در مطالعات هنری به کار گرفته شد؛ به این ترتیب، شاکلۀ پدیدارشناسی هنر شکل گرفت. پدیدارشناسی در قلمرو هنر در سه ساحت مطرح شده است: نخست، «پدیدارشناسی هنرها» است که به بررسی این امر میپردازد که چگونه هنرها در طول تاریخ پدیدار میشوند. در این زمینه بیش از همه میتوان از هگل یاد کرد. دوم، «پدیدارشناسی هنری» است. در اینجا اولویت هنر بر پیدارشناسی در میان است. این وجه از پدیدارشناسی، روش پدیدارشناسی را کاشف حقیقت نمیداند؛ بلکه مبین آن میشمارد. سوم، «پدیدارشناسی هنر» که مدعی کشف حقیقت است. مقام پدیدارشناس هنر در بهترین حالت، مقام گشایش و بازآموزی نگریستن به جهان است. آنچه در این کتاب بحث میشود، پدیدارشناسی در وجه سوم است. هدف پدیدارشناس هنر به بررسی و تحلیل تکتک آثار هنرمندان، بلکه به وجهی کلی و عام، نگریستن به هنر و روش هنری هنرمند و آن چیزی است که هنر او مکشوف میکند.
میکل دوفرن از مهمترین شخصیتهای پدیدارشناسی کلاسیک هنر است. کتاب مفصل او با عنوان «پدیدارشناسی تجربۀ زیباییشناختی» در حوزۀ زیباییشناسی تحولی بنیادین ایجاد کرد؛ این تحول با کتاب «در باب شعر» گسترش و تکامل یافت. این کتاب در سال 1953م منتشر شد. این سالها همزمان بود با ظهور کتاب هستی و نیستی سارتر (1943)، حرکت سریع کتاب ایجاد ارزشها اثر ریموند پولینز (1944)، پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی (1945)، مرئی و نامرئی (1948)، آزادی و طبیعت پل ریکور (1950) و راز وجود اثر مارسل (1951). این فهرست مهمی از دستاوردهای دورانی کوتاه است که در وضعیت سخت اشغال آلمان شروع شده است. ایجاد چنین مجموعه شاهکارهایی باعث شد فرانسه مرکز جدیدی برای جنبش پدیدارشناسی شود. با مرگ هوسرل، پایهگذار جنبش، در 1938م. و با جدایی هیدگر از این جنبش در سراسر جنگ آلمان، این دهه را میتوان نه فقط بهعنوان تثبیت پدیدارشناسی فرانسه، بلکه بهمثابۀ دورۀ طلایی بررسی کرد. رسالۀ دوفرن که در سوربون عرضه شده است، نهتنها ویژگی دوران طلایی در فلسفۀ فرانسوی را مورد بررسی قرار میدهد؛ بلکه کوششهای چهارساله در حوزۀ خاص پدیدارشناسی زیباییشناختی را هم واکاوی میکند. البته طی این سالها فعالیت پدیدارشناسی در حوزۀ هنر آزمایشی بوده و پدیدارشناسی چندان معطوف به هنر نبوده است. هوسرل نیز نگاه پدیدارشناسی به هنر را مدنظر قرار نمیدهد. از اینرو مهمترین هدف دوفرن استفاده از تقلیل پدیدارشناسی، اظهارات و زبان هوسرل به عنوان طرح کلی برای ویژگی مرکزی تجربۀ زیباییشناختی است. او سعی میکند نشان دهد پدیدارشناسی روشی مناسب برای درک تجربۀ زیباییشناختی است.
بیتردید دوفرن از آثار موریتس گایگر و تأکید وی بر تجربۀ لذت زیباییشناختی در روانشناسی پدیدارشناختی و رومن اینگاردن و تأکید او بر نقش افعال التفاتی در شکلگیری اثر هنری آگاهی کافی داشته و آثار سارتر و مرلوپونتی را به خوبی خوانده بوده است.
آنچه مایۀ جدایی دوفرن از هوسرل میشود، مخالفتش با ایدئالیسم پدیدارشناختی است که حق مطلب را دربارۀ ذات ادراک و ادراک ما از دیگران ادا نمیکند. دوفرن با آرای هیدگر در موضوعاتی که با مباحث زیباییشناختی ربط دارند و به خصوص در تفسیر نهایی او از اهمیت هستیشناختی تجربۀ زیباییشناختی به عنوان نوعی انکشاف هستی، همداستان است. این به آن معنا نیست که دوفرن موضع فلسفی هیدگر را سراسر میپذیرد. او بیآنکه صراحتاً به پدیدارشناسی هرمنوتیکی هیدگر اشاره کند، میکوشد آن مقدار از آن را جذب کند که با کار توصیفیتر خودش سازگار است. در مورد تأثیر دوفرن از سارتر و مرلوپونتی باید گفت او نهتنها هستیشناسی کلی سارتر را نمیپذیرد، بلکه به غفلت وی از ادراک به سبب خیال و عواطف نیز اعتراض میکند و این غفلت را باعث و بانی سوء تفسیر سارتر از تجربۀ زیباییشناختی میداند.
به طور خلاصه، کتاب مهم دوفرن با عنوان «پدیدارشناسی تجربۀ زیباییشناختی» از دو موضوع اصلی تشکیل شده است: نخست، ابژۀ زیباییشناختی را مورد بحث و تحلیل پدیدارشناختی قرار میدهد؛ دوم، نظریهای دربارۀ تجربۀ زیباییشناختی بیان میکند. به اعتقاد دوفرن، تجربۀ زیباییشناختی آنچه به وسیلۀ حواس ادراک میشود، خودش را به شکل یک تجربۀ زیسته عرضه میکند.
همچنین، دوفرن در باب امکان علم زیباییشناسی محض بحث کرده است؛ ایدهای که کانت در نقد تجربۀ زیباییشناختی از آن سخن میگوید. کانت میکوشد تا از طریق نقد قوۀ حکم، اصول حاکم بر صدور حکم در حوزۀ زیباییشناسی را استخراج کند و در این راه سعی میکند به ریشههای متقدم حکم زیباییشناختی رجوع کند. اما دوفرن کوشیده است تا دستاورد کانت را بسط دهد. به همین منظور، از «ماتقدم عاطفی» آغز میکند که ایدۀ اصلی آن متعلق به کانت است؛ آنگاه میکوشد برای این ماتقدم وجوهی قائل شود و بدین منظور، از یک سو آن را به حضور و بازنمود نسب میدهد و از سوی دیگر برای آن دو وجه عالمی جهانشناختی و وجودی قائل می شود.
به طور کلی مباحث دوفرن در زیباییشناسی بر تقابلی استوار است که او میان ابژۀ زیباییشناختی و تجربۀ زیباییشناختی قائل میشود؛ به همین دلیل بخش اول کتابش به ابژۀ زیباییشناختی و بخش دوم به تجربۀ زیباییشناختی اختصاص یافته است. دوفرن بر آن است که تقابل آن دو از نوع تضایف است و نمیتوان یکی را از دیگری جدا کرد. از نظر او، تجربۀ زیباییشناختی به زیبایی قوام میدهد و هر چند در ذهنیت مشترک انسانها ابژۀ زیباییشناختی مستقل تلقی میشود، این آگاهی است که به آن قوام و شکل میدهد؛ به همین علت، دوفرن هرگونه نسبیتانگاری را در حوزۀ زیباییشناسی طرد میکند. در مجموع دوفرن در پی آن است که اولاً محتوای تجربۀ هنری را بررسی کند و ثانیاً به توصیف ارتباط پدیدارهای هنری با یکدیگر بپردازد تا از این طریق به روابط درونی و ذاتی آنها پی ببرد و در نهایت به کشف یک ماهیت و ذات وحدانی در ورای پدیدارهای هنری برای هنر نائل شود.
بنابراین از دیدگاه دوفرن، تجربۀ زیباییشناختی سه اصل اساسی دارد: 1. ابژۀ زیباییشناختی؛ 2. ادراک زیباییشناختی؛ 3. وحدت سوژه و ابر. در این کتاب به این سه مسئله پرداخته میشود. نویسنده به طور کلی در صدد پاسخ دادن به این پرسش هاست:
1. از نظر دوفرن، تجربۀ زیباییشناختی چه ویژگیهایی دارد؟
2. در نظر دوفرن، نسبت خیال زیباییشناختی با تجربۀ زیباییشناختی چگونه است؟
3. آیا از نظر دوفرن زیباییشناسی علم است؟
بر این اساس، کتب به سه فصل تقسیم شده است: فصل اول دربارۀ «پدیدارشناسی ابژۀ زیباییشناختی» بحث میکند. در این فصل ویژگیها و جایگاه ابژۀ زیباییشناختی در میان ابژههای دیگر و جهان ابژۀ زیباییشناختی به تفصیل بازگو شده است. عنوان فصل دوم «پدیدارشناسی ادراک زیباییشناختی» است. دوفرن مراحل ادراک را به سه مرحلۀ «حضور»، «بازنمود و خیال» و «تأمل و احساس» تقسیم میکند. در این فصل، آرای مرلوپونتی، سارتر، کانت و هیدگر و در خلال آن اندیشههای دوفرن مطرح شده است. فصل سوم به «تأسیس علم زیباییشناسی» اختصاص دارد. در این فصل بیان میشود که دوفرن از ماتقدم کانت استفاده میکند و میکوشد فهرستی از مقولات عاطفی تعیین کند. هر چند موفق نمیشود، به زیباییشناسی به عنوان علم یقین دارد. همچنین در این فصل نشان داده میشود که دوفرن متأثر از هیدگر، از پیدارشناسی به هستیشناسی میرود و سعی میکند از طریق احساس و جنبۀ استعلایی ماتقدم بر دوگانگی سوژه و ابژه غلبه کند. لازم به ذکر است که در هر سه فصل بیشتر به گفتههای خود دوفرن استناد شده است و هرجا لازم بوده شرح و به مثالهای بومی اشاره شده است.
از دلایلی که مترجم میکل دوفرن و رویکرد پدیدارشناسی به هنر را انتخاب کرده، این است که یکی از مفاهیم کلیدی فلسفۀ هنر که پدیدارشناسان ناگزیرند به آن توجه کنند، بحش دربارۀ ادراک هنری و تجربۀ زیباییشناختی است. در این زمینه، فیلسوفان و پژوهشگران غربی تحقیقات بسیاری انجام داده و کتابها و مقالات زیادی نوشتهاند. به هر حال، این مسئله در کشور ما موضوعی ناشناخته است و نویسنده تا آنجا که تحقیق و بررسی کرده تاکنون در قالب پژوهشی مبسوط، محققان به تجربۀ زیباییشناختی با رویکرد پدیدارشناسی از منظر میکل دوفرن نپرداختهاند و اگر نامی از دوفرن برده شده، در قالب نوشتهها و مقالات پراکندهای بوده که البته در این کتاب به آنها نیز اشاره شده است.
این کتاب نشان میدهد که دوفرن برخلاف سایر متفکران و فیلسوفان پدیدارشناس، جزء معدود کسانی است که از این منظر با هنر مواجه شده و به تجزیه و تحلیل آثار هنری از دیدگاه پدیدارشناسی کلاسیک پرداخته است. همچنین تحلیلهای دوفرن از آنجا که عمدتاً معطوف به هنر است، میتواند در فلسۀ هنر برای محققان و دانشجویان دستاوردهایی داشته باشد.
همچنین با وجود گذشت سالها از وضع واژۀ زیباییشناسی، سؤالات بسیاری در این زمینه همچنان بیپاسخ مانده یا پاسخ قطعی به آنها داده نشده است؛ از جمله ماهیت و ساختار تجربۀ زیباییشناختی و مسائل عمدهای نظیر وضع سوژه، ابژه و ادراک حسی زیباییشناسی. در این کتاب به این مسائل پرداخته شده است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه دبیر مجموعه
مقدمه
فصل اول: پدیدارشناسی ابژۀ زیباییشناختی
فصل دوم: پدیدارشناسی ادراک زیباییشناختی
فصل سوم: پایهگذاری علم زیباییشناسی
مؤخره
فهرست منابع
پربازدید ها بیشتر ...
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
منابع مشابه بیشتر ...
زیبایی شناسی (دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد 5)
گروهی از نویسندگاناین کتاب دربرگیرندۀ چهارده مدخل از دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد است که به زیباییشناسی و مسائل آن اختصاص
از بدن تا هنر: پدیدارشناسی زیباییشناختی مرلوپونتی
ندا محجلدر این کتاب مسئلۀ بدن در پدیدارشناسی مرلوپونتی به عنوان فیلسوف بدن و تحلیل این موضوع در زیباییشنای
نظری یافت نشد.