زایش تراژدی و چند نوشته دیگر
خلاصه
زایش تراژدی متوجه دو مسئله نسبتاً متفاوت است: از یکسو تلاشی است برای پاسخ گفتن به چند پرسش دربارۀ فرهنگ و جامعه و دومین مجموعه مسائلی که زایش تراژدی با آنها دست و پنجه نرم میکند از سنت الاهیات فلسفی غرب نتیجه میشوند.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
زایش تراژدی متوجه دو مسئله نسبتاً متفاوت است: از یکسو تلاشی است برای پاسخ گفتن به چند پرسش دربارۀ فرهنگ و جامعه: فرهنگ انسانی چیست؟ چرا تشریک در فرهنگ برای ما مهم است؟ آیا همۀ فرهنگهای انسانی اساساً از یک نوعاند یا از جهات مهمی فرق میکنند؟ فرهنگ انسانی تحت چه شرایطی خواهد بالید و تحت چه شرایطی «منحط» خواهد شد و زوال خواهد یافت یا حتی خواهد «مرد»؟ نیچه فکر میکند بالاترین صورت فرهنگیای که ما میشناسیم فرهنگ یونان باستان است و کاملترین صورت فرهنگ تراژدی آتنی قرن پنجم است، اما گذر زمان باعث میشود شناخت ما از این فرهنگ در بهترین حالت ناقص و غیرمستقیم باشد. تراژدی آتنی نمایشی عمومی بود که در آن شعر و موسیقی و رقص اجزای اصلی بودند، اما سنت موسیقی و رقص باستانی کاملاً از دست رفته و لذا ما نمیتوانیم تراژدی (آتنی) را آنطور که باستانیان آن را میشناختند بشناسیم. حیاتیترین شکل معاصر فرهنگ، موسیقی ـ درام واگنری است که چیزی است که ما کاملاً و مستقیماً به آن دسترسی داریم، لذا منطقی است که با نگاه کردن به نشأت گرفتن و بالیدن و زوال تراژدی آتنی در پرتو تجربهمان از موسیقی ـ درام واگنری به مطالعۀ مسائل کلی مربوط به ماهیت فرهنگ بپردازیم. از این حیث زایش تراژدی مداخلهای خاص در بحثی است که طی قرن نوزدهم جریان داشت و میگفت جامعۀ مدرن و فرهنگ مدرن باید چه شکلی به خود بگیرند. در کل، زایش تراژدی میپرسد: ما چطور میتوانیم بیماریهای جامعه «مدرن» را درمان کنیم؟ پاسخ نیچه این است: با ایجاد یک «فرهنگ تراژیک» جدید بر محور نمونهای آرمانی از مکتب واگنری.
دومین مجموعه مسائلی که زایش تراژدی با آنها دست و پنجه نرم میکند از سنت الاهیات فلسفی غرب نتیجه میشوند. دومین پرسش بنیادی این است: «آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟» پاسخ نیچه این است: «نه (اما در فرهنگ تراژیک میتوانیم بیاموزیم که آگاهی از بیارزشی زندگی را تاب بیاوریم». واضح است که این دو مسئله عمیقاً با هم ارتباط دارند.
بحث در متن این کتاب به سه بخش تقسیم میشود. بخش اول (بخشهای 1 تا 10) وصف خاستگاه تراژدی در یونان باستان بهمثابۀ پیامد کشاکش میان دو نیرو، اصل یا رانه است. نیچه هر یک از این اصل را به تقلید از یکی از خدایان یونان باستان (آپولون، دیونوسوس) نامگذاری میکند که میتوان گفت به نحوی مخصوصاً مؤکد و ناب نمایندۀ خیالی رانۀ مورد بحث است. «آپولون» تجسم رانۀ معطوف به تمایز و تجرد و فردیت و ترسیم و احترام گذاشتن به مرزها و حدود است؛ او اصل اخلاقی اعتدال و خودداری را میآموزاند. هنرمند آپولونی با به نمایش درآوردن تصاویری جذاب از اشخاص و چیزها و رویدادهای منفرد به ستایش شعر حماسی یونانی (بهویژه شعر هومر) است. طرف دیگر این کشاکش بر سر روح یونان باستان دینوسوس است. دیونوسوسی رانۀ معطوف به تخطی از حدود، نابودی مرزها، استهلاک فردیت و افراط است. نابترین تجلی هنری امر دیونوسوسی اشکال شبهمیگسارانۀ موسیقی بهویژه آواز و رقص دستهجمعی است.
هر چند این دو محرک از حیثی مخالف یکدیگرند، ولی عموماً در هر روح انسانی و نهاد و اثر هنری و الخ با هم وجود دارند. دقیقاً تنش بین این دو است که مخصوصاً خلاق است. وظیفۀ کتاب این است که رابطۀ مولدی بین آنها برقرار کند. این، به عنوان مثال، زمانی اتفاق میافتد که آواز و رقص دیونوسوسی دستۀ همسرایان با کلام و بازی محدودتر و منظمتر بازیگران منفرد روی صحنه همراه شود، مثل تراژدی آتنی، ترکیب آپولون و دیونوسوس در تراژدی (که نیچه ادعا میکند عنصر دیونوسوسی موسیقی در آن برتری دارد) بخشی از دفاع جمعی در برابر بدبینی و نومیدی است که سرنوشت هستیشناختی طبیعی انسانهاست.
تراژدی ما را تسلی میدهد و ترغیبمان میکند به زیستن ادامه دهیم، اما ترکیبی که تراژدی نمایندۀ آن است ترکیبی شکننده است و بخش دوم متن نیچه (بخشهای 11 تا 15) وصف چگونگی از بین رفتن از توازن با از راه رسیدن نیرو، اصل، یا رانۀ جدیدی است که نیچه آن را به سقراط نسبت میدهد. سقراط سعی نمیکند با نابود کردن مرزها (دیونوسوس) یا مباهات به پرورش عاشقانۀ نمود فردی (آپولون) به تسلای متافیزیکی دست یابد؛ برعکس، زندگی او وقف رقم زدن تعمیمهای انتزاعی و رسیدن به شناخت نظری میشود و او سخت باور دارد که استفاده از عقل به خوشبختی انسانی رهنمون خواهد شد. عقلگرایی سقراطی توازن ظریفی را که تراژدی به آن وابسته است برهم می زند و مردم را تشویق میکند که بکوشند از شناخت برای به دست گرفتن عنان تقدیرشان استفاده کنند، نه اینکه در مواجهه با ناخشنودی ناگریز زندگی انسانی به حکمت پناه ببرند. «فرهنگ مدرن» با تداوم مستقیم از این سقراطگرایی سر برمیآورد.
بخش سوم و پایانی کتاب (بخشهای 16 تا 25) وصف بحران مدرنی (یعنی اواخر قرن نوزدهم) است که حدود فرهنگ سقراطی و بهای گزافی که پرداخته شده باید تشخیص داده شود. نیچه بر این باور است که تاریخ دارد جهتاش را معکوس میکند و ما را از شرایط سقراطی به شرایطی باز میگرداند که در آن تراژدی بار دیگر ممکن خواهد بود (بخش 19). عمده شاهد این ادعا پیشرفتهای اخیر (از 1870 به بعد) در فلسفه و موسیقی است. شوپنهاور و کانت حدود عقلگرایی را نشان میدهند و موسیقی، بهویژه موسیقی بتهوون، امر دیونوسوسی را باز کشف کرده است. موسیقی ـ درامهای واگنر تلاشی ابتداییاند برای عقد قدرت دیونوسوسی ارکستر سمفونی مدرن با کلام و بازی حماسی آپولونی (به سود فلسفۀ بدبینانهای که از شوپنهاور نشأت گرفته). سقراط در پایان زندگیاش درمییابد که کاملاً از چیزی غافل شده و سعی میکند «موسیقی تصنیف کند». آرمان شخصی که میتواند هنر و شناخت را در قالب صورتهای فرهنگیای که بار دیگر زندگیهایمان را قابل تحمل میسازند تجمیع کند.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
وقایعنگار زندگی نیچه
برای مطالعۀ بیشتر
تلاشی برای انتقاد از خود
زایش تراژدی از روح موسیقی
جهانبینی دیونوسوسی
دربارۀ حقیقت و دروغگویی به معنایی نااخلاقی
واژهنامۀ فارسی ـ انگلیسی
واژهنامۀ انگلیسی ـ فارسی
نمایه
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
منابع مشابه بیشتر ...
مروارید ادب ایران
سمانه سنگچولیشهابالدین عبدالله مروارید ملقب به بیانی کرمانی، تنها شاعری است که در قرن نهم هجری به سرودن رباعی شه
السیرة الفلسفیة و پارهایی از دو اثر دیگر (به همراه مدخل ابوبکر رازی از دانشنامه فلسفۀ استنفورد به قلم پیتر آدامسون)
ابوبکر محمد بن زکریای رازیترجمۀ «السیرة الفلسفیة» نخستین بار در سال 1315 منتشر شد و پس از آن تا کنون چند نوبت انتشار یافته است
دیگر آثار نویسنده
تأملات نابهنگام
فریدریش نیچهبیشک این چهار «تأمل نابهنگام» که در فاصلۀ سالهای 1873 تا 1876 منتشر شدهاند، منفرداً و جمعاً در زم
نظری یافت نشد.