زیستجهان ملاصدرا
خلاصه
دلمشغولی نگارنده در این اثر فقط سرککشیدن به عمارت پرشکوه فلسفۀ صدرایی و سخنگفتن از یکسری اصطلاحات سنتی رایج و توجه به ظاهر بنای آن نیست، بلکه با توجه به امکانات درونی آن، دلشوره تحقق آن امکانات برای انسان امروز را دارد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
تفکر فلسفی ملاصدرا، تفکری انضمامی و ناظر به زندگی است؛ هزارتوی زندگیای که چشمۀ ایمان در آن میجوشد. حکمت حقیقی به روایت ملاصدرا، در ارتباط با خدا و دین تعریف میشود. زیرا فلسفه شناخت وجود است و خدا، در ارتباط با خدا و دین تعریف می شود. زیرا فلسفه شناخت وجود است و خدا، فرشتگان، رسولان و کتب آسمانی، اصل موجوداتاند. از این منظر میتوان دریافت که چرا ملاصدرا اثر بزرگ فلسفی خویش، اسفار اربعه را یکسره در باب الهیات میداند. زندگی ایمانی ملاصدرا که از شاهراه ولایت امامان معصوم (ع) میگذرد ثبات و ایستایی را نمیشناسد و سراسر تحول و پویایی است. به تعبیری: استعارۀ «فلسفه سفر است» بر نگرش فلسفی ملاصدرا حاکم است و دقیقاً همین حاکمیت فلسفۀ ملاصدرا را جوهراً از فلسفههای پیش از او متمایز کرده است و ملاصدرا با این نگرش توانسته فلسفه اسلامی را از ورشکستگی و بحران رهایی بخشد. ملاصدرا با سیر در دالان بیکران وجود، همۀ امور را از چشم وجود یافته و با وجود تفسیر میکند. در شبکۀ معرفتی او نیز، وجود در همهجا ساری و آغاز و انجام همۀ امور به وجود است. وجود نزد ملاصدرا بنیان تمامی امور و محبوب است. همچنین، وجود با حضور خویش در عالم، اوصاف وجودیای چون عشق، اراده، میل، محبت، علم را به همه جا میبرد. در این فضا هر شی برخوردار از هستی، از اوصاف آن بهرهمند است. بنابراین، بجز وجوب ذاتی که خصیصۀ وجود الهی است هر صفتی در هر مرتبۀ هستی یافت شد، اصل آن صفت البته با تفاوت در شدت و ضعف در دیگر مراتب یافت خواهد شد. اگر مرتبهای از هستی، شعور و آگاهی داشت دیگر مراتب نیز از نعمت آگاهی متنعماند.
دلمشغولی نگارنده در این اثر فقط سرککشیدن به عمارت پرشکوه فلسفۀ صدرایی و سخنگفتن از یکسری اصطلاحات سنتی رایج و توجه به ظاهر بنای آن نیست، بلکه با توجه به امکانات درونی آن، دلشوره تحقق آن امکانات برای انسان امروز را دارد. بنابراین دغدغۀ نویسنده در این کتاب طرح پارهای مسائل به شیوۀ سنتی نیست؛ کاری که به کرات از سوی معاصران انجام شده یا در دست انجام است.
ملاصدرا در این اثر، ابژهای نیست که نگارنده درصدد روایت آن باشد، بلکه نگارنده با ملاصدرا زندگی میکند و فراخور استعداد و نوع وجودیاش از امکان شبکۀ معرفتی صدرایی در گشودگی به هستی بهره میبرد.
در بخش نخست این اثر به بررسی نظریههای گوناگون دربارۀ تعین معرفتی حکمت متعالیۀ صدرایی پرداخته شده است. و در مقام تخریب، هیچ یک از آنها را به طور کامل گویای تعین معرفتی فلسفۀ ملاصدرا نمییابد و در مقام تأسیس، فلسفۀ ملاصدرا را به عنوان دیسپلین و رشتۀ علمی با هویتی هندسی و ماهیتی شبکهای بیان کرده است؛ شبکهای از هیافت، مبادی و مبانی، مسائل، روش و اهداف. در این بخش سعی شده حضور این مختصات، البته با تأکید بر رهیافت و نگرش وجودی، در مواجهۀ ملاصدرا با فیلسوفان پیش از او نشان داده شود.
گفتنی است در شیوۀ سنتی فلسفهنگاری، کتاب فلسفی مشتمل بر ابواب و فصولی است که برخی از آنها به عنوان مقدمات و مبانیاند و برخی دیگر، مسائل محوری و پاره ای فروعات و حواشی. در شیوۀ ابوابی، در بسیاری موارد مقدمه، پیکره و مؤخرۀ بحث، گسیخته از هم ذکر میشوند؛ به نحوی که متعلم در نمییابد که چه ارتباطی میان آنها وجود دارد. افزون بر آن، این امکان وجود دارد که یک مسئلۀ حاشیهای در صدر قرار گیرد یا مسئلهای اساسی از گردونۀ مباحث خارج شود. اما در نگاه سیستمی، مقدمه، پیکره و مؤخرۀ بحث یکجا آورده میشود و در هر مسئلهای رهیافت بنیادین یک فلسفه نشان داده میشود؛ به عنوان مثال، در حکمت متعالیه، ضروری است نگرش وجودی که رهیافت بنیادین مسائل در مقام ثبوت است، در مقام اثبات و تدوین نیز رخ بنماید. نگارنده در این اثر سعی کرده با حضور جمعی رهیافت و دیگر مختصات و اصول صدرایی در یک مسئله به تحلیل آن بپردازد.
در مبحث انسانشناسی با مفهومسازی، تحلیلها و تبیینهای نوین ـ که از نوآوریهای نگارنده است ـ درصدد توسعۀ برونداد شبکۀ معرفتی وجودی صدرایی برآمده است.
نظریۀ اخلاقی ملاصدرا با انسانشناسی او ارتباط وثیقی دارد؛ با این توضیح که تشکیک خاص صدرایی و اشتداد و تضعیف برآمده از نگرش وجودی، انسانهای متقاوتی را در حکمت متعالیه تعریف میکند. طرح تفاوت تفاضلی انسان، یکی انسان و دیگری انسانتر و آن یکی انسانترین، البته امری نیست که مختص حکمت متعالیه باشد. تشکیک انوار شیخ اشراق نیز امکان طرح انسان تشکیکی را فراهم میکند، اما کثرتی که در مدلهای انواع انسان و تنوعی که در تبیین آنها در شبکۀ معرفتی وجودی ملاصدرا وجود دارد، از اختصاصات حکمت متعالیه است. بنابراین، هر انسان به روایت ملاصدرا نه فقط نوع منحصر به فرد، که انواع متفاوت از آغاز تا انجام زندگی دنیویاش است. پس، در طرح حکمت متعالیه هر انسانی مرتبهای از هستی را به خود اختصاص میدهد و باید همۀ امور، حالات و مقامات انسان در نسبت به آن مرتبه تحلیل و تفسیر شود.
در این فضا، طبیعی است که سعادت انسان با طبعی فرودست با سعادت انسان با وجودی برتر متفاوت خواهد بود. شقاوت انسانهای متفاوت نیز متفاوت است. و در حکمت متعالیه این امکان وجود دارد که سعادت یک انسان، شقاوت برای انسان دیگری به شمار رود. نگارنده درصدد آن نیست که از اخلاق موقعیت فیلسوفان اگزیستانس و نفی هر گونه قوانین اخلاقی مطلق و انکار هر گونه نشانۀ تضمین شده در این دنیا سخن بگوید، بلکه طرح اخلاقی متنوع اما مندرج در جنسی واحد برای انواع انسانی که هر یک نوع منحصر به فرد هستند، دلمشغولی نویسنده است. بنابراین، ضروری است که در ترسیم نظریۀ اخلاقی صدرایی به دگردیسی مسائل اخلاقی در پرتو نگرش وجودی صدرایی توجه داشت که امهات و اصول آن را در مبحث انسانشناسی مطرح شده و نتایج و فروعات اخلاقی آن، کتاب مستقلی میطلبد.
تحلیل وجودی آیات و تفسیر آنها بر پایۀ علم الاسمای عرفانی از خصیصۀ محوری تفسیر ملاصدرا است. از نظر ملاصدرا همانوطر که قرآن درجات دارد، انسان نیزمقاماتی دارد و هر انسان به فراخور مقامش، همافق با درجهای از قرآن میگردد. به دیگر سخن: فهم متن گشوده به باطن هستی، نیازمند گشودگی به هستی است. برخی که در مقام خلقاند با ظاهر قرآن و آنانی که در مقام امرند به باطن قرآن دسترسی دارند. و این همه با حضور جدی و فراگیر وجود در محور متن تفسیری و مفسر معنا مییابد. بنابراین نگارنده در مبحث تفسیر نیز در جستجوی نگرش وجوید ملاصدرا است؛ نگرش وجودیای که دلشورۀ اساسی ملاصدرا در مسائل بوده و او همه چیز را در پرتو وجود و از چشم وجود مینگرد.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
فصل اول:هویت و اصالت فلسفۀ ملاصدرا
فصل دوم: انسان ملاصدرا؛ مؤلفهها و زیستنوعها
فصل سوم: ملاصدرا و تساوی حقوق بشر
فصل چهارم: تفسیر در نگرش وجودی ملاصدرا
پربازدید ها بیشتر ...
خط و نوشتار
اندرو رابینسونخط، هنر تثبیت ذهنیات است. خط را میتوان بزرگترین اختراع بشر دانست. به کمک این اختراع، تاریخ تمدن بش
بازخوانی انتقادی سیاستگذاریهای آموزشی در ایران معاصر
سیدجواد میری، مهرنوش خرمینژادضروری است که فهم ما از جایگاه آموزش و پرورش به صورت بنیادی و از منظر ارزشگذاری اجتماعی تغییر کند؛ ز
نظری یافت نشد.