ده پرسش (هنوز) بیپاسخ در علم؛ راهنمایی در برهوت علم
خلاصه
این کتاب سیاهۀ جامعی از بزرگترین پرسشهای بدون پاسخ در علم نیست، بلکه نمایشی لحظهای در یک زمان معین است که بیش از پرسشهای دیگر به نظر نویسندۀ کتاب، به شکل معما رسیده است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
ببينيد ما حالا چگونه به آن سادهلوحيهاي دوره ويكتوريا ميخنديم. آنها فكر ميكردند همه چيز را ميدانند. در نظر آنها كهكشان كوچك، براي جايگرفتن چند ميليون ستاره بهخوبي سامان داده شده بود. سيارهها با ريسمان استوار نيوتن، در هوا معلق بودند و تمام كيهان مانند يك ساعت سوييسي كار ميكرد و اين پايين روي زمين، حيات در يك تالاب كوچك گرم شروع، و به دنبال آن تكامل در قلمروي نظريه سترگ آقاي داروين انجام شده بود. ماده از حدود يكصد اتم مختلف ساخته شده بود كه مانند مدل كوچكي از سيارات كار ميكردند ـ توپهاي كوچك بيليارد، با رفتار منظم ـ علم به پايان خود نزديك ميشد. و تمام چيزي كه باقي مانده بود فقط گذر از يك تقاطع ديگر و رسيدن به نقطه پايان بود. ما تقريبا در قله فهم قرار داشتيم؛ اما قله غيرواقعي از كار درآمد. مجموعهای از بصیرتهای مشعشع و دردسرآفرین اوایل قرن بیستم، تعداد زیادی آچار و ابزار را به سوی کارهای علمی پرتاب کرد که کم و بیش ما را وادار کرد دوباره با آنها شروع کنیم.
این کتاب بر ده پرسش تمرکز میکند. این کتاب سیاهۀ جامعی از بزرگترین پرسشهای بدون پاسخ در علم نیست، بلکه نمایشی لحظهای در یک زمان معین است که بیش از پرسشهای دیگر به نظر نویسندۀ کتاب، به شکل معما رسیده است. بعضی از پرسشها مانند طبیعت زمان و رمز واقعیت مشهود هستند. سؤالات دیگری شاید مسحورکنندهاند. برخی از پرسشهای بزرگ هنوز به اینجا نیامدهاند؛ سرّ شعور و خودآگاهی، فقط تا مرگ در نظر گرفته شده است.
مايكل هنلون، ژورناليست علمي، در این كتاب ميكوشد مسائلي بنيادي را كه هنوز در برابر علم جديد سپر نينداختهاند، واكاوي كند. هنلون البته دانشمند نيست، ولي به عنوان يك ژورناليست علمي، سالها نقش پلي ميان دانشمندان و افكار عمومي را در بريتانيا ايفا كرده است. او اگرچه منتقد «دانش دروغين» در روزنامهها و مجلات و ساير رسانههاي جهان مدرن است، اما ناتواني اكثر دانشمندان در انتقال يافتههايشان به افكار عمومي را مهمترين دليل ضرورت ژورناليسم علمي ميداند. هنلون در تأييد اين مدعا، ايزاك نيوتن را مثال ميزند كه «شايد بزرگترين انديشمند تاريخ» بود ولي توانايياش در برقراري ارتباط و انتقال دانشش به ديگران «آنقدر اسفناك بود كه فقط يكي، دو تا دانشجوي نخبه ميتوانستند حرفهاي او را بفهمند». هنلون قبل از پرداختن به سؤالات ستبر و بيجواب اين كتاب، نكتۀ مهم ديگري را هم ذكر ميكند و آن هم «توهم شناخت» ميان دانشمندان است. وي كتابش را با اين جمله مشهور و - اكنون- مضحك از لرد كلوين، فيزيكدان و رياضيدان انگليسي آغاز ميكند: «در فيزيك چيز جديدي براي كشف باقي نمانده است. همه آنهايي هم كه مانده، سنجشهاي دقيق و دقيقتر است». هنلون ميگويد اگرچه علم در قرن بيستم پيشرفت حيرتانگيزي داشته، ولي هيچ بعيد نيست ما نيز همانند لرد كلوين دچار توهم شناخت باشيم اما به نوعي ديگر. اگر كلوين در ابتداي قرن بيستم علم را كامل ميدانست، امروزه دانشمندان معتقدند حجم بزرگ جهان هستي از دو عنصر اسرارآميز «ماده تاريك» و «انرژي تاريك» ساخته شده است اما هيچ اطميناني در كار نيست كه ماده تاريك و انرژي تاريك، اصلا چيزهايي واقعي باشند. در غياب چنين اطميناني، علم ميتواند وقت و انرژي و بودجه زيادي را هدر بدهد و عملا انسان را گامي به پيش نبرد. با اين حال سابقه پيشرفت علم و ايمان انسان مدرن به علم، موجب ميشود كه ما به حدسهاي نامطمئن دانشمندان اطمينان كنيم و بودجه چشمگيري را به تحقيقات علمي اختصاص بدهيم. بعد از اين مقدمات، مايكل هنلون به سراغ ده سؤال بيپاسخي ميرود كه خودش ميگويد از بين دهها سؤال علمي انتخاب كرده است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
1. آیا آنها هم خودآگاهند؟
2. چرا مفهوم زمان چنین گنگ است؟
3. آیا میتوانیم همیشه زنده بمانیم؟
4. ما میخواهیم با آدمهای کندذهن چه کنیم؟
5. مادۀ تاریک چیست؟
6. آیا کیهان زنده است؟
7. آیا شما همان آدم یک دقیقۀ پیش هستید؟
8. چرا ما همه اینقدر چاقیم؟ آیا واقعا اشکالی دارد؟
9. آیا بهراستی میتوانیم مطمئن باشیم همۀ ادعاهای فراهنجار بیپایهاند؟
10. واقعیت بهراستی چیست؟
پربازدید ها بیشتر ...
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
نظری یافت نشد.