نامۀ تَنسَر به گُشنسپ؛ پیشگفتار تاریخی، زندگینامۀ تنسر و تاریخگذاری نامۀ او، متن، یادداشتها، واژهنامه
خلاصه
در این پژوهش با پذیرفتن دیدگاه پژوهندگانی که نامۀ تنسر را واقعی و نوشته شده در دورۀ اردشیر بابکان میدانند، کوشش شده است از لابلای پارهای آگاهیها و اشارهها در خود نامۀ تنسر که چندان دیده نشدهاند، چند نکته و نشانۀ تازه برای تاریخگذاری نامۀ تنسر به دورۀ اردشیر بابکان به دست آید.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
هنگامی که اردشیر بابکان (224 ت 240 م)، بنیانگذار شاهنشاهی ساسانیان در آروزی یکپارچهساختن سرزمین ایران با پادشاهان محلی میجنگید، دینمردی زردشتی به نام تَنسَر که همدل و پشتیبان سیاستهای اردشیر بود، در پاسخ به نامۀ گُشنَسب «شاه و شاهزادۀ طبرستانو پَذَشخوارگَر و گیلان و دیلمان و رویان و دماوند» که با نگرانی به پارهای از سیاستها و فعالیتهای پادشاه تازۀ ایران مینگریست و از فرمانبرداری او خودداری میورزید، نامهای نوشت که آکنده از آگاهیهای ارزشمند دربارۀ خیزش ساسانیان و دورۀ شهریاری اردشیر بابکان است. کهنترین نوشتۀ شناختهشدهای که در آن از تنسر و کوششهای او یاد شده است، کتاب پهلوی «دینکرد» است که در سدۀ سوم هجری به کوشش آذر فَرنبَغ فَرُّخزادان و آذرباد ایمیدان گردآوری و تدوین شده است. دینکرد تنسر را «هیربد» یا «هیربدان هیربد» دورۀ اردشیر بابکان میداند و او را با ویژگیهایی چون «راستدستور»، «پوریوتکیش پارسا»، و «سردار مینوی و پُرگفتار و راستگفتار پارسا» میستاید و گزارش میدهد که تنسر به اشارۀ اردشیر متنهای پراکندۀ مقدس اوستایی را گردآوری کرده است. گذشته از دینکرد، پارهای گزارشهای تاریخی دیگر هم به تنسر و کوشش او در همراهی با سیاستها و برنامههای دینی اردشیر بابکان پرداختهاند.
نامۀ تنسر را پژوهنده و مترجم بزرگ کتابهای پهلوی، روزبه پسر داذگُشنَسب که پس از گرویدن به دین اسلام عبدالله بن مُقفّع نام گرفت، در نیمۀ نخست سدۀ دوُم هجری قمری، از زبان پهلوی به عربی برگردانید و اگرچه متن پهلوی و نیز ترجمۀ عربی نامۀ تنسر گم شدهاند، اما بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار در آغاز سدۀ هفتم هجری در شهر خوارزم ترجمۀ عربی عبدالله بن مقفّع از متن پهلوی نامۀ تنسر را به دست آورد، و پس از ترجمۀ نامه به زبان فارسی آن را در مقدمه کتاب خود، «تاریخ طبرستان» آورد.
سالهاست که پژوهندگان تاریخ و فرهنگ دورۀ ساسانیان ترجمۀ ابن اسفندیار از متن عربی نامۀ تنسر را «نامۀ تنسر به گَشنَسب» میخوانند و همداستانند که این نامه یکی از مهمترین نوشتههای بازمانده از ادبیات پهلوی و آکنده از آگاهیهای سودمند دربارۀ سازمان اجتماعی و اداری ایران در دورۀ ساسانیان است.
پیش از همه جیمز دارمستتر پژوهنده بزرگ فرانسوی، ترجمۀ فارسی ابن اسفندیار از نامۀ تنسر را در سال 1894 م. با ترجمۀ فرانسوی آن و یادداشتهایی سودمند انتشار داد و راهگشای دیگران برای پژوهش دربارۀ نامۀ تنسر شد. دانشمند بزرگ ایرانی، مجتبی مینوی، نامۀ تنسر به گشنسب را با سودجستن از چند دستنوشتۀ کهن تاریخ طبرستان و نیز پژوهش جیمز دارمستتر، با «دیباچه»ای طولانی و «حواشی و توضیحات» بسیار سودمند، در سال 1311 هـ ش. در تهران به چاپ رساند. او در سال 1354 هـ ش. با بهرهگیری از یک دستنوشتۀ کهنتر از تاریخ طبرستان که در سال 978 هـ.ق نوشته شده بود ویرایش تازهای از کتاب خود انتشار داد.
دربارۀ تاریخگذاری نامۀ تنسر دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. پارهای از پژوهندگان باور دارند که نامۀ تنسر در خود دورۀ اردشیر بابکان نوشته شده است و آگاهیهای این نامه، کاملا بازتابدهندۀ رخدادهای دورۀ آغازین تاریخ ساسانیاناند، اما در دورۀ خسرو انوشیروان (531 ـ 579 م) و سپس در هنگام ترجمۀ نامۀ تنسر به عربی، پارهای آگاهیها و گفتارهای تازه به این نامه افزودهاند. دیگران سخت باور دارند که نامۀ تنسر در خود دورۀ خسرو انوشیروان و برای مشروعیتدادن به آیینها و قوانین و نهادهای تازهای که خود وی به وجود آورده بود ساخته و پرداختهاند تا اندیشهها و نوآوریها و تغییراتی که در این نامه دیده میشوند، پدیدهای کهن و از روزگار اردشیر بابکان شناخته شوند. از اینرو هنوز پژوهندگان دربارۀ ساختگی یا واقعیبودن نامۀ تنسر و تاریخگذاری آن همداستان نیستند و همچنان این دیدگاه که نامۀ تنسر ساخته و پرداختۀ خسرو انوشیروان است، هوادارانی دارد.
در این پژوهش با پذیرفتن دیدگاه پژوهندگانی که نامۀ تنسر را واقعی و نوشته شده در دورۀ اردشیر بابکان میدانند، کوشش شده است از لابلای پارهای آگاهیها و اشارهها در خود نامۀ تنسر که چندان دیده نشدهاند، چند نکته و نشانۀ تازه برای تاریخگذاری نامۀ تنسر به دورۀ اردشیر بابکان به دست آید. در این جستجو حتی چند تکۀ نامۀ تنسر که دیگران آنها را از افزودههای سدۀ ششم به نامۀ تنسر شناخته شده است؛ تکههایی واقعی از متن اولیۀ این نامه و بازتاب جامعۀ ایران دورۀ اردشیر بابکان شناخته شد و از اینرو اکنون پیش از پیش میتوان نامۀ تنسر به گشنسب را همچون یک نامۀ واقعی از خود دورۀ اردشیر بابکان دانست.
در فصل یکم این کتاب، به رخدادهای تاریخ پارس، از نابودی هخامنشیان تا خیزش ساسانیان یا سدههای تاریک تاریخ پارس پرداخته شده است و با گزارش فشردهای دربارۀ دورۀ شهریاری اردشیر بابکان و اندیشهها و آرمانهای او دربارۀ همزادی دین و شهریاری، کوشش شده روزنهای برای دریافت و شناخت ژرفتر نامۀ تنسر به گشنسب گشوده شود.
در فصل دوم، به زندگینامۀ خود تنسر، سرگذشت و تاریخگذاری نامۀ او و نیز چاپها و پژوهشها دربارۀ این نامه پرداخته شده است.
فصل سوم ترجمۀ فارسی ابن اسفندیار از متن نامۀ تنسر آورده شده است و در پانوشتها به ترجمۀ آیات، اشعار و عبارتهای عربی درون متن نامه پرداخته شده و نیز پارهای یادداشتها برای روشنتر شدن گفتارهایی از نامۀ تنسر آورده شده است.
فصل پایانی کتاب دربارۀ دیباچۀ عبدالله بن مقفع و بخشهای هفدهگانۀ نامۀ تنسر و دیگر گزارشهای تاریخی، استدلالهای تازهای برای تاریخگذاری نامۀ تنسر به دورۀ اردشیر بابکان آورده شده و نیز در بازخوانی پارهای از بخشهای نامۀ تنسر که آنها را از افزودههای سدۀ ششم شناختهاند، نتیجه گرفته شده که اینها تکههایی واقعی از متن اولیه نامۀ تنسر و بارتاب رخدادهای دورۀ اردشیر بابکان بودهاند و هیچگونه ارزش و اهیمت تبلیغاتی برای دورۀ خسرو انوشیروان و مشروعیت دادن به اصلاحات و نوآوریهای او ندارد.
در پایان کتاب و پیش از کتابنامه، واژهنامهای فراهم آمده است که در آن همۀ واژگان بندهای هفدهگانۀ نامۀ تنسر آمده است.
فهرست مطالب کتاب:
دیباچه
فصل یکم: پیشگفتار تاریخی
فصل دوم: زندگینامۀ تنسر و تاریخگذاری نامۀ او
فصل سوم: متن نامۀ تنسر
فصل چهارم: یادداشتها
واژهنامه
کتابنامه
پربازدید ها بیشتر ...
تاریخ مطبوعات استان همدان (1324 ق ـ 1397 ش)
مجید فروتناز ویژگیهای بارز این کتاب، تلاش برای دسترسی به بخشی از اسناد و سوابق دولتی و اصل نشریات یا آرشیو اس
افسانه و نیمای جوان
ایلیاکیان احمدیمنظومۀ بلند، استثنایی و تأثیرگذار «افسانه» شعری که نیمای جوان در سال 1301 و در 25 سالگی میسراید، پی
نظری یافت نشد.