نقد زیباییشناختی و نقد اخلاقی: تحلیل نسبتهای ممکن
خلاصه
چنانکه از عنوان این کتاب مشخص است موضوع اصلی این کتاب نسبتِ میان نقدِ زیباییشناختی و نقد اخلاقی است.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
چنانکه از عنوان این کتاب مشخص است موضوع اصلی این کتاب نسبتِ میان نقدِ زیباییشناختی و نقد اخلاقی است. اما پرداختن به نسبتِ میان این دو شیوۀ نقد از منظرهایِ مختلفی صورت میتوان پذیرفت که یکی از آنها عبارت از این است که معیارهای داوری در این دو نقد را بررسیم. بر این قرار، در این تحقیق تلاش شده است از رهگذر بررسیِ نسبتهای ممکن میانِ ارزشهای زیباشناختی و ارزشهایِ اخلاقی، در مقام معیار داوری در باب دو قلمرو هنر و اخلاق به تحلیل نسبتِ میان نقدِ زیباییشناختی و نقد اخلاقی دست یافت. به عبارت دیگر، نخستین کاری که در آن تلاش شده، عرضۀ تقسیمبندیای است که در آن همۀ شقوق ممکن به نسبت میان این دو دسته ارزش، در مقام معیار داوری در باب آن دو قلمرو قابل اندراج باشند. یکی از مهمترین لوازم این ادعا این است که بتوان نشان داد همۀ دیدگاههای مطرح در این باب (که در ادبیات فلسفۀ هنر عمدتاً در ذیل بحث «نقد اخلاقی» طرح میشوند) در دل این تقسیمبندی جای میگیرند ـ افزون بر دیدگاههایی که تا امروز در تاریخ فلسفه مدافعی نداشتهاند و عجالتاً هم به نظر نمیرسد که هیچگاه داشته باشند، اما به هر روی ممکناند. پس به جایابی دیدگاههای مطرح در نسبت میان نقد زیباشناختی و نقد اخلاقی هنر، در این چارچوب نیز تلاش شده است.
اگر بپذیریم که از سویی اخلاق از مهمترین منابع هنجارگذار در حسات بشر است ـ اگر نگوییم مهمترین ـ و سروکارش با عمیقترین لایههای درون آدمی است و از دیگرسو، هنر قدرت آن را دارد که تأثیرات شگفتی بر آدمی بگذارد از جمله بر اخلاقیات او، لاجرم تصدیق خواهیم کرد که پرداختن به ارتباط احتمالی میان این دو قلمرو و نسبتهایی که میان ارزشهای اخلاقی و زیباییشناختی برقرار میتواند بود، از این لحاظ ضرورت دارد. حال از جمله مهمترین مسائل در این مبحث درازدامن مسئلۀ نقد اخلاقیِ هنر است؛ اینکه آیا چنین نقدی اساساً وجهی دارد یا خیر؛ و اگر موجه است، ارتباطی به نقدِ زیباییشناختی میتوان داشت یا خیر.
از منظری عملگرایانهتر برای آنکه بتوانیم بر خیرهایی که هنر میتواند به طریقی برساند بیفزاییم و از شروری که چهبسا بتواند بدانها دامن بزند جلو بگیریم، باید پیش از آن نشان دهیم که میتوان از منظر اخلاق و با تکیه بر ارزشهای اخلاقی به نقد هنر پرداخت و چنین نتایجی گرفت. از سوی دیگر برای آنکه بتوانیم از مطلوبیت هنر در زیباتر کردن زندگی (یا دستکم کاستن از زشتی آن) دفاع کنیم و به هنر مجال بالیدن بدهیم، باید پیش از آن به نسبت ارزشهای زیباییشناختی و نقد برآمده از آن با قلمرو هنر بپردازیم و سهم و نقش این ارزشها را در مقام ارزیابی روشن سازیم. به بیان دیگر پرداختن به نسبتهای ممکن میان نقد زیباییشناختی و نقد اخلاقی و آنگاه اتخاذ موضع در این میان یعنی دفاع از یکی از رویکردهای ممکن به این نسبت، مقدمۀ ضروری هر گونه نظرورزی و اشتغال عملی در این دو حوزه است.
مطالب این کتاب در چهار فصل و به این ترتیب بیان شده است: در فصل اول تلاش شده مراد از نقد زیباییشناختی و نقد اخلاقی بیان شود و به طور خلاصه گفته شده مراد از نقد زیباییشناختی نقدی است که به طرز ساخت اثر میپردازد و مراد از نقد اخلاقی نقدی است که از محاسن/ معایب اخلاقی اثر سخن میگوید.
در فصل دوم به بحث از امکان نقد اخلاقی هنر پرداخته شده؛ چراکه این مسئله به نوعی موضع کل داعیهدارن در نسبت میان نقد زیباییشناختی و نقد اخلاقی را روشن میسازد. همچنین تمامی اشکالات طرح شده از سوی مخالفان امکان چنین نقدی را (که بالغ بر نه اشکال میشدند) یک به یک پاسخ داده شده است.
در فصل سوم به طرح تقسیمبندیای پرداخته شده که تمامی رویکردهای ممکن به نسبت میان ارزشهای زیباییشناختی و ارزشهای اخلاقی در مقام معیار داوری و نقد دو ساحت هنر و اخلاق را دربر میگیرد و تلاش شده نشان داده شود همۀ دیدگاههای مطرح در این باب، از جمله موافقان و مخالفان نقد اخلاقی در این تقسیمبندی جای میگیرند. به این ترتیب روشن است که چهار رویکرد عمده در این عرصه با یکدیگر رقابت میکنند: «اصالتِ زیباییشناسی»، «اصالتِ اخلاق»، «خودآیینیگرایی» (با رویکرد استقلال) و «کثرتگراییی ارزشی». پس کار دیگری که در این کتاب انجام شده این است که نقدهای وارد بر رویکردهای اول و دوم و چهارم بیان شده تا زمینه فراهم شود برای دفاع از سومین رویکرد.
در فصل چهارم نخست به دفاع از رویکرد خودآیینی گرایی در معنای عام آن پرداخته شده و آنگاه در دل این رویکرد عمده به دفاع از رهیافت خودآیینیگرایی خاص/ پیچیده همت شده است. که جان کلامش این است: بالمآل ارزشهای زیباییشناختی معیار داوری در قلمرو هنراند، و ارزشهای اخلاقی معیار داوری در قلمرو اخلاق. یعنی، محاسن/ معایب اخلاقی اثر هنری ربط مستقیمی با محاسن/ معایب زیباییشناختی آن ندارند، چنانکه مثلاً حسنِ اخلاقی به مزیت زیباییشناختی بینجامد و بالعکس عیب اخلاقی به نقص زیباییشناختی؛ بلکه با فرض پذیرش نسبتهای گهگاهیای در این میان، باید تصدیق کرد که این نسبتها چنان پیچیدهاند که به هیچ حکم کلی اخلاقگرایانهای مجال نمیدهند.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
1. مراد از نقد زیباییشناختی و نقدِ اخلاقیِ هنر
2. دفاع از امکانِ نقدِ اخلاقیِ هنر
3. حصرِ دیدگاههای موتفقان و مخالفانِ نقدِ اخلاقی در چهار رویکرد
4. دفاع از خودآیینی گرایی خاصّ/ پیچیده
نتیجهگیری
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
آیین های ایل شاهسون بغدادی
یعقوبعلی دارابیدر این کتاب ضمن معرفی ایل شاهسون بغدادی در گذر تاریخ، آیینهای دینی و آداب و رسوم اجتماعی این ایل بر
منابع مشابه بیشتر ...
عرفان پولس رسول: بسترهای یهودی و هلنیستی
حمیرا ارسنجانیدر این کتاب، بهویژه با توجه به نگاه غالب و عمومی مسیحیت به پولس بهمثابۀ یک متکلم یا الهیدان و نه
تاریخ تشیع در ایران به روایت فرهنگ مادی (دفتر اول)
گروهی از نویسندگان به کوشش محمدحسین افراخته، حمیدرضا آذرینیادر این کتاب با اصل قراردادن فرهنگ مادی شیعه در ایران پیشاصفوی، تلاش بر آن است که پیشینۀ تاریخی ایران
نظری یافت نشد.