ویلیام فاکنر
خلاصه
اين کتاب با يادداشت ناشر شروع مي شود که جايگاه فاکنر و عظمت آثارش را در ادبيات انگليسي زبان يادآور ميشود.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
اين کتاب با يادداشت ناشر شروع مي شود که جايگاه فاکنر و عظمت آثارش را در ادبيات انگليسي زبان يادآور ميشود. در این یادداشت آمده است: «فاکنر شگفتانگیز است، با بهرهگیری از پهنۀ بیکرانۀ اسطوره و کتاب مقدس تبدیل به استاد بیبدیل نثر شد. او را در کنار جیمز جویس و ویرجینیا وولف قرار دادهاند، اما بسیاری او را بالاتر میدانند. در داستانهایش راوی صادق دشواریهای آدمها در کشاکش و درگیری با خود و روزگارشان بود. برخی او را داستاننویس مأیوس و آثارش را تلخ دانستهاند؛ اما او در خطابهاش هنگام دریافت نوبل ادبی، خط بطلانی بر این نظریه کشید و گفت: "من باور دارم که انسان مشکلات را تحمل نمیکند، سرانجام پیروز میشود. انسان جاودانه است؛ زیرا روح دارد، جانی دارد که میتواند عشق بورزد، ببخشد و تحمل کند"».
به دنبال آن سالشمار زندگي و آثار فاکنر آمده است. نوشتار بعدی از توماس اينگ بحث مبسوطي درباره فاکنر و آثارش است. ويليام فاکنر و رنسانس جنوب مطلبي است از اورسلابرام که به بررسي شخصيت و آثار فاکنر مي پردازد. اين کتاب پر از تصاوير کمتر ديدهشده فاکنر در دوران مختلف زندگي است و شناخت نسبتاً جامعي از اين نويسنده و آثارش به دست ميدهد.
فاکنر همچنین نویسندهای صاحبسبک است. نویسندهای که بعضی آثارش بسیار پیچیدهاند و برای درکشان باید وقت گذاشت و به تعبیر خود فاکنر، عرقریزان روح را تجربه کرد. تأثير شمار اندکي از نويسندگان مدرن بر شکل و ماهيت ادبيات داستاني قرن بيستم عميقتر از ويليام فاکنر بوده است. جيمز جويس را معمولاً در هنر داستاننويسي با فاکنر قياس ميکنند؛ اما اين دو نويسنده عملاً فقط تشابهاتي ظاهري دارند: استفاده از تجربۀ بومي و منطقهاي به عنوان مضمون، ساختار تجربي و غيرمتعارف رمانهاي آن دو و بازي با واژهها وراي معناي سنتيشان. فاکنر به طريقي نوشت که انگار هيچکس پيش از او در ادبيات انگليسي قلم نزده بود، انگار پيش از آنکه او دست به قلم برد سنت و تجربۀ ادبي شکل نگرفته بود. او اين سنت را از نو آفريد و رمان را رها ساخت تا به واسطۀ سيلاب نيرومند، متلاطم و مقاومتناپذير زبان بتواند بهتر از گذشته در خدمت قرن بيستم قرار گيرد، زباني که راه خود را از ميان زمان و مکان و تجربه گشود تا داستانِ انسان مدرن را بگويد به نحوي که در عين تراژدي خندهدار هم باشد. فاکنر به شيوۀ خود نوشت خواه جيمز جويس، ويرجينيا وولف، جوزف کنراد و ديگران وجود داشتند يا نداشتند.
فاکنر نویسندهای است که در آثارش جنوب آمریکا را به حد یک جهان وسعت داده است. بسیاری از داستانهای او در سرزمینی خیالی به نام یوکناپاتوفا اتفاق میافتد. سرزمینی در جنوب آمریکا که فاکنر گاه تاریخ جهان را در آن فشرده میکند. آثار او هم نمود آمریکای روزگار او هستند و هم عرصهای برای رویارویی تراژیک آدمهایی که نمونههاشان را در همه جهان و در تمامی اعصار میتوان یافت. او در خلال آثارش تصویری از آمریکای در حال دگرگونی را نیز به دست میدهد. دگرگونیای که از خلال آن بسیاری از ارزشهای قدیمی نیز دستخوش زوال میشوند و فاکنر از این زوال روایتهایی تلخ و تکاندهنده میآفریند، گرچه او نویسندهای است که گوشهچشمی هم به آدمهایی دارد که نمیخواهند ارزشهای تازه را بپذیرند و پای ارزشهای قدیم انسانی میایستند و مقاومت میکنند، مثل قهرمان داستان «پیرمرد» که به قیمت تابآوردن سیلی بنیانکن، سرِ قولش میایستد. او در خطابه نوبل خود هم از چیرگی انسان سخن گفته است. با این حال او زوال را میبیند و چشم بر آن نمیبندد. زوال خانوادههایی که در معرض جهان جدید قرار گرفتهاند. کشاورزان، اربابان زمیندار و سیاهان در بسیاری از آثار فاکنر حضور پررنگ دارند.
مقاله بعدی کتاب، «ویلیام فاکنر و رنسانس جنوب» نام دارد. اورسلا برام در این مقاله به تاریخ جنوب آمریکا و عناصر تاریخی و اجتماعی و روانشناختی و جغرافیایی شکلدهنده به ادبیات جنوب پرداخته و اگرچه ویلیام فاکنر موضوع اصلی این مقاله است اما برام در مقالهاش به دیگر نویسندگان جنوبی آمریکا نیز گریز زده است.
فهرست مطالب کتاب:
یادداشت ناشر
سالشمار زندگی و آثار ویلیام فاکنر
ویلیام فاکنر/ توماس اینگ
ویلیام فاکنر و رنسانس جنوب/ اورسلا برام
فهرست اعلام
پربازدید ها بیشتر ...
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
زبان ملت، هستی ملت
امامعلی رحمانزبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده است، زبان هم ش
منابع مشابه بیشتر ...
مروارید ادب ایران
سمانه سنگچولیشهابالدین عبدالله مروارید ملقب به بیانی کرمانی، تنها شاعری است که در قرن نهم هجری به سرودن رباعی شه
السیرة الفلسفیة و پارهایی از دو اثر دیگر (به همراه مدخل ابوبکر رازی از دانشنامه فلسفۀ استنفورد به قلم پیتر آدامسون)
ابوبکر محمد بن زکریای رازیترجمۀ «السیرة الفلسفیة» نخستین بار در سال 1315 منتشر شد و پس از آن تا کنون چند نوبت انتشار یافته است
نظری یافت نشد.