100 فیلسوف تأثیرگذار تاریخ؛ راهنمای بریتانیکا در معرفی تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ
خلاصه
نظریههای هستی، معرفت و اخلاق از زمان یونان باستان مورد بحث بوده و به پیش برده است. با گذر از صفحات این کتاب خواننده ایدههایی را که به تاریخ فلسفه شکل داد و مردان و زنانی را که به این ایدهها جان بخشیدند، خواهد شناخت.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
نظریههای هستی، معرفت و اخلاق از زمان یونان باستان مورد بحث بوده و به پیش برده است. با گذر از صفحات این کتاب خواننده ایدههایی را که به تاریخ فلسفه شکل داد و مردان و زنانی را که به این ایدهها جان بخشیدند، خواهد شناخت. افزون بر افلاطون و سقراط، ارسطو، توماس آکویناس، رنه دکارت، آرتور شوپنهاور، ژان پل سارتر و سیمون دوبووآر تنها معدودی از چهرههای درخشان فلسفه هستند که نامشان در این کتاب آمده است.
به سادهترین زبان، فلسفه یعنی فکرکردن. رنه دکارت (1596 ـ 1650) فیلسوف فرانسوی، تمامی هستیاش را چنین تعریف کرد: «من فکر میکنم، پس هستم». در فلسفه سه حوزۀ پژوهش را میتوان تفکیک کرد.
اولین حوزه، هستیشناسی است که به مطالعۀ هستی میپردازد؛ یعنی دربارۀ هر چیزی که واقعی است. برخی از نخستین فیلسوفان هستی انسان را به عناصر طبیعی، خاک، هوا، آتش و آب نسبت میدادند. فیلسوفان دیگری هم ادعا کردهاند مبنای همه چیز عناصر نیست، بلکه ریاضیات است. فیثاغورث (570 ـ 490 ق.م) بر این باور بود که اعداد به هر چیزی که وجود دارد یک نظم و همگونی زیربنایی میدهند. متفکران دیگری از فلسفه برای هدف دیگری استفاده کردهاند؛ برای به چالش کشیدن ایدههای دین و خدا. سورن کییرکگارد (1813 ـ 1855) بر این باور بود که بالاترین وظیفۀ هستی انسان آن است که در یک معنای اخلاقی و مذهبی خودش بشود. او در جاهایی ایمان را غیرعقلایی میدانست و میگفت مردم باید به خاطر سرنوشت خود مسئولیت شخصی به عهده گیرند و نه اینکه صرفاً دیگران را دنبال کنند.
دومین حوزه پژوهش فلسفی، معرفتشناسی است که مطالعۀ معرفت را دربر میگیرد. آنچه را میدانیم چطور میدانیم. شاید به نظر برسد کسانی که همیشه نشستهاند و دارند فکر میکنند، خیلی میدانند. در حالی كه فيلسوفان هر چه بیشتر فکر و تعمق کردند، بیشتر فهمیدند که واقعاً چقدر کم میدانند. این مسئله سؤالهایی را در رابطه با خود دانش و منشأ آن مطرح کرد. اینکه چگونه به شناخت میرسیم هم موضوع بحث و جدلهای فراوان میان فیلسوفان بوده است. در حالی که افلاطون معتقد بود انسانها با میزانی از آگاهی دربارۀ ایدهآل (مثل) واقعیت به دنیا میآیند، جان لاک (1632 ـ 1704) باور داشت کودکان ذهنی کاملاً پاک دارند و در انتظارند تا دانشی از طریق تجربه و مشاهده بیاموزند.
آخرین حوزه از سه حوزۀ پژوهشهای فلسفی اخلاق است یا مطالعۀ ارزشها؛ به عبارت سادهتر تصمیمگیری دربارۀ اینکه چه کاری دست و چه کاری نادرست است. خصلت نوع بشر اساساً برای فیلسوفان چالش بزرگی بوده است. انسانها ذاتاً خوبند یا بد یا چیزی بین این دو؟ آیا خصلت انسان از پیش و توسط یک هستی مافوق طبیعی تعیین میشود یا به انتخاب شخص بستگی دارد؟ این سؤالهای اخلاقی برای نظامهای حکومتی و قضایی هم اهمیتی محوری دارد، مشخص میکند که مردم چطور باید در جامعه با هم زندگی کنند و کسانی که شیوه درست رفتاری را رعایت نمیکنند، چه موقع و چطور باید مجازات شوند.
این فیلسوفان و بسیاری دیگر از متفکران بزرگ مه زندگی و افکارشان در این کتاب به تفصیل بحث و بررسی شده، به شکلگیری و تعمیق هستی انسان کمک کردهاند. با این حال فلسفه همیشه یک علم در حال تحول است. درست زمانی که پاسخی برای سؤالها پیدا میشود، سؤالهای تازهای به وجود میآید.
در این کتاب از فیلسوفان و متفکران ایرانی نیز نام برده شده که به ترتیب عبارتند از: یعقوب بن اسحاق صباح الکندی، فارابی، ابن سینا و محمد غزالی.
دربارۀ ابن سینا در این کتاب میخوانیم: «ابن سینا فیلسوف و دانشمند ایرانی. تواناییهای متعدد، قدرت تصور و نوآوری و هوشیاری و دوراندیشی ابن سینا فلسفه را به نیروی قدرتمندی تبدیل کرد که بهتدریج به الهیات اسلامی، عرفان و شعر فارسی در کشورهای شرقی جهان اسلام نفوذ کرد و عمق تئوریک داد. نظریات فلسفی شخص ابن سینا، به گفته خودش همان نظریههای فرزانگان یونان باستان (از جمله افلاطون و ارسطو) بود که در فلسفه شرقی، کتابی باقی نمانده و احتمالاً نوشته نشده و قصد نوشتنش هم در میان نبوده است، مطرح کرده است». (ص 121)
پربازدید ها بیشتر ...
مطالعات ادبی هرمنوتیک متنشناختی
مهیار علویمقدمتأویل و رویکرد هرمنوتیکی، باعث افزایش بهرهگیری هر چه بیشتر خواننده از ارزشهای شناختهنشدۀ متن میش
پابرهنه در برادوی: زندگی و آثار نیل سایمون
مجید مصطفوینیل سایمون (1927 ـ 2018) یکی از پرکارترین، موفقترین و محبوبترین نمایشنامهنویسان جهان و یکی از بهت
نظری یافت نشد.