مدخل شعر معاصر فارسی (1285 ـ 1392)
خلاصه
هدف این کتاب تهیۀ مدخلی مختصر و منظم به «شعر معاصر فارسی» بوده است که تا حد امکان اشارهای هرچند کوتاه به همۀ جریانهای شعری معاصر داشته باشد.معرفی کتاب
برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.
هدف این کتاب تهیۀ مدخلی مختصر و منظم به «شعر معاصر فارسی» بوده است که تا حد امکان اشارهای هرچند کوتاه به همۀ جریانهای شعری معاصر داشته باشد؛ اما موضوع را با توجه به حجم و کارکرد مقدماتی کتاب کمی محدود شده است. مثلا در این کتاب مخاطب دربارۀ جریانهای ترانهنویسی معاصر (از تصنیفسازی عصر مشروطه تا رپ فارسی) یا جریانهای شعری در سرزمینهای فارسیزبان دیگر مانند افغانستان، تاجیکستان و .... چیزی نخواهد دید.
این کتاب چند تفاوت مهم با کتابهای رایج دربارۀ ادبیات معاصر دارد: اولین و مهمترین تفاوت در رویکرد است. در اینجا جریانهای ادبی «توصیف» شدهاند و از «قضاوت» دربارۀ آنها پرهیز شده است؛ از اینرو مخاطب در هیچ جای کتاب جملههای هنجاری نخواهد دید. همچنین تمرکز این کتاب بر معرفی «ایده«های موجود در شعر معاصر بوده است؛ یعنی بر خلاف معمول به جای شاعران، مفاهیم مورد توجه قرار گرفتهاند. تمرکز بر ایدهها موجب شده است تا معرفی جریانهای شعری، بر اساس ترتیب تاریخی صورت نگیرد و به اصطلاح بررسیها تمامی «درزمانی» نباشد: این کتاب «یک صورتبندی مفهومی از جریانهای تاریخی شعر معاصر فارسی» به دست میدهد.
در بخش اول یکی از تصویرهای رایج از «شعر معاصر فارسی» معرفی و نقد شده است تا ضرورت نوشتن چنین کتابی آشکارتر شود. این تصویر بیش از هر چیز از کتابهای درسی و دانشگاهی بیرون کشیده شده و در اینجا «روایت معیار» نام گرفته است. بررسی مفهومی تاریخ شعر معاصر در تقابل با همین «روایت معیار» صورت خواهد گرفت.
در بخش دوم یک صورتبندی مفهومی از تاریخ شعر معاصر فارسی ارائه شده است. روش کار به این صورت بوده است که جریانهای ادبی بر اساس معیارهایی که اغلب از دل مباحثات همین دوره بیرون کشیده شدهاند، متمایز و معرفی شوند. به طور خلاصه میتوان گفت بعضی از معیارهای این پژوهش، کاملا صوری و مربوط به «قالب شعر» هستند: اولی پایبندی به قالبهای کهن و اگر دقیقتر گفته شود پایبندی به «مصراع» کهن است که شاعرانی مثل نیمایوشیج و مهدی اخوان ثالث را در برابر شاعرانی مثل ملکالشعرای بهار و خانلری قرار میدهد. دومی پایبندی به «وزن عروضی» است که شعر نو «منثور» (مثل شعر احمد شاملو) را در برابر شعر کهن (مثل شعر ملکالشعرای بهار) و شعر نو «منظوم» (مثلا شعر اخوان ثالث) قرار میدهد. معیارهای بیانی هم تا حدی صوری هستند؛ مثلا استفاده از واژههای کهن در چهارپارههای نادر نادرپور کمتر است تا قصاید رعدی آذرخشی. اما برخی از معیارها صوری نیستند و به مسائل نظری در سه سطح متفاوت تعلق دارند: معیار بوطیقایی که فرمگرایی را در برابر محتواگرایی قرار میدهد؛ معیار ایدئولوژیک که تعهدگرایی را در برابر نابگرایی میگذارد و معیار فلسفی که عینگرایی و ذهنگرایی را در مقابل هم مینشاند. تصویر رایج از نیما بر اساس این معیارها چنین است: نیما شاعری است که به «مصراع» کهن پایبندی ندارد؛ اما نوعی از وزن عروضی را حفظ کرده است؛ زبان شعر او ترکیبی از فارسی معیار، گونۀ محلی خود او و سبک خراسانی است؛ از نظر بوطیقایی محتواگرا، از نظر ایدئولوژیک متعهد و از نظر فلسفی عینگرا است.
برای توصیف جریانهای ادبی تنها از اصطلاحاتی استفاده شده که میان خود شاعران و منتقدان رایج بوده است و تا حد امکان اصطلاح جدیدی جعل نشده است. همچنین تا حد ممکن در توصیف ایدهها، از اصطلاحات خود شاعران مثل قدمایی، نوقدمایی، نو، حجم، دیگر و .... استفاده شده است. با این حال گاهی پیش آمده که اصطلاحات رایجی مثل «نئوکلاسیک» به جای نوقدمایی نقد شده و کنار گذاشته شده است.
در پایان هر بحث با عنوان «مطالعۀ بیشتر» منابع مورد استفادۀ هر بحث معرفی شدهاند و به آثار مفید دیگر برای آشنایی بیشتر خواننده ارجاع شده است.
مباحث این کتاب به شکلی عرضه شدهاند که برای گروههای مختلف اعم از نوآموزان و متخصصان مفید باشند. خوانندههای ناآشنا با موضوع کتاب میتوانند کتاب را از آغاز تا پایان مطالعه کنند. خوانندههای مبتدی میتوانند ابتدا بخش سوم را مطالعه کنند و پس از آن به مطالعۀ بخش اول و دوم بپردازند. در واژهنامۀ توصیفی انتهای کتاب، معنی برخی از اصطلاحات توضیح داده شده تا خواندن کتاب برای مخاطبان نوآموز آسانتر شود.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه: غلط، اما صریح
چگونه این کتاب را بخوانیم؟
بخش اول: روایت معیار شعر معاصر فارسی
بخش دوم: جریانشناسی شعر معاصر فارسی
فصل اول: محافظهکاران
فصل دوم: نیماییها
فصل سوم: رادیکالها
بخش سوم: شعر معاصر فارسی: یک مرور تاریخی
واژهنامۀ توصیفی
پربازدید ها بیشتر ...
زندگینامه و خدمات علنی و فرهنگی محمدتقی بهار (ملکالشعراء)
جمعی از نویسندگان زیرنظر کاوه خورابهبیشک در ساحت ادبیات و فرهنگ ایران معاصر، بهویژه در زمینۀ ارتباط با ادبیات کهن و پربار ما که بزرگان
سنت زیباشناسی آلمانی
کای همرمایستردر اواسط قرن هجدهم در آلمان رشتۀ فلسفه نوینی پدید آمد مبتنی بر افکار و ایدههایی از بریتانیاییها و
منابع مشابه
ادبیات نزد افلاطون
غلامرضا اصفهانیاین کتاب صرفاً درآمدی کوتاه بر نگرگاه افلاطونی به ادبیات خوانده میشود که در پی خوانش چهار دیالوگ گر
مدخل حماسۀ ملی ایران
لیلی ورهرامهدف این کتاب بهدستدادن تصویری کلی از مباحث اصلی حماسهپژوهی با تمرکز بر حماسۀ ملی ایران است که متأ
نظری یافت نشد.