۱۸۱۰
۶۲۴
مرآت الجمال

مرآت الجمال

پدیدآور: ادریس بن حسام‌الدین علی بدلیسی (856 ـ 926ق) مصحح: علیرضا قوجه‌زاده ناشر: تمثالتاریخ چاپ: ۱۳۹۵مکان چاپ: تهرانتیراژ: ۵۰۰شابک: 8ـ0ـ96801ـ600ـ978 تعداد صفحات: ۱۹+۲۸۷

خلاصه

این کتاب، نسخه‌برگردان دستنویسی از مرآت الجمال به خط مؤلف کتاب، ادریس بن حسام‌الدین علی بدلیسی (856-926ق) است که در کتابخانۀ عارف حکمت مدینه به شمارۀ 38/261 نگهداری می‌شود.

معرفی کتاب

برای دیدن بخشی از صفحات کتاب، لینک فایل پی دی اف (pdf) را ببینید.

 

این کتاب، نسخه‌برگردان دستنویسی از مرآت الجمال به خط مؤلف کتاب، ادریس بن حسام‌الدین علی بدلیسی (856-926ق) است که در کتابخانۀ عارف حکمت مدینه به شمارۀ 38/261 نگهداری می‌شود.

کمال‌الدین ادریس بدلیسی از منشیان، مورخان، شاعران، خطّاطان و دولت‌مردان ایرانی‌تبار در دولت عثمانی بوده و در کنار این ویژگی‌ها، مسلک و مرامی صوفیانه و عارفانه داشته و در علوم قرآنی و حکمت الهی و تاریخ‌نگاری و شاعری از افراد شناخته‌شدۀ زمان خود بوده و اشعاری به سه زبان ترکی، عربی و فارسی با تخلّص ادریس سروده است. ادریس بدلیسی سرانجام در سال 926ق در استانبول درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شده. از وی آثار زیادی برجای مانده که شماری از آنها تحقیق و تصحیح شده‌اند، و برخی به صورت خطی مانده‌اند.

مرآت الجمال کتابی است به فارسی در عرفان و در قالب مناظرۀ مهر و ماه، که ادریس بدلیسی، نخست آن را به سال 907 ق برای سلطان بایزدی دوم (886ـ918 ق) نوشت و سپس با درگذشت آن سلطان، این اثر را با تحریرهای دیگری به سلطان سلیم اوّل (918 ت926 ق) تقدیم نمود.

ادریس با بهانه قراردادن مناظرۀ عاشقانۀ مهر و ماه، به آفرینش عالم هستی و تجلّی نو الهی و تعبیۀ سلطان عشق در ذرّات آفریده‌های باری‌تعالی، به‌ویژه در وجود «جمال سرمدی و چهرۀ بدرمثال حقیقت محمّدی» اشاره می‌کند، چنان‌که خود در این کتاب گفته که: «مبنی اصطلاحات این رساله و اصول عنوان این مقاله، بشارتی است از حکایت ظهور سلطان مهر، اعنی طلوع طلایع عشق عالم‌افروز و اشارتی است به مبدأ اول از لمعات پرتو وجود محبت‌اندوز و کنایتی از روایات تعلّق محبّت نهانی و تعشّق حضرت سلطانی با حسن جهان‌مدار حضرت منظور ماه رخسار، اعنی مظهر جمال سرمدی و چهرۀ بدر مثال حقیقت محمدی».

در لباس کنایه و ایهام، ضمن توجّه به سلطان عثمانی، سیاق این کتاب را تمثیلی «از داستان خلافت آن سلطان خلفای آفاق» و انشای آن را «وسیلۀ تخییلی در مناقب آن امام سلاطین دین به حقّ و استحقاق» می‌داند، به طوری که در بخش «آغاز ترتیب رساله ...» اشاره می‌کند که قلم به دست در عالم تفکرات عالمانه خویش مشغول بودم که به زبان خامۀ نامه‌گذار، پیامی از عالم روحانی بر من وارد شد و «این بندۀ منکسرالبال و ذرّۀ حقیر آفتاب کمال، مترصّد فیض عالم قدسی، ادریس بن حسام‌الدین بدلیسی .... در عین بی‌قراری قرار گرفته است ... لیکن داعیه ادای رسالتی از زبان ارباب وجد و حال عزیمت القای حکایتی از سرگذشت اهل معرفت و کمال دارد و به مقتضای اشارت غیبیّه و بشارت لاریبّیه «لقد کان فی قصصهم عبره الأولی‌الباب» در خاطرش خطور و در ضمیرش حضور کرده که روایتی چند از آثار و اخبار ظهور سلطان عشق کامکار و استقرار سریر خلافتش در اعدل بقاع و امصار به ادا رساند و نکته‌ای چند ارجمند از حکمت و مصلحت نهضت شاهنشاه وجود با حشمت مواکب و جنود، در مجالی ممالک شهود به عنوان شاهدی و نعت مشهود به افصح عبارتی و اوضح اشارتی مودّی گرداند». و با وجود موانع و مشکلات در تألیف این اثر که همان «عقل مصلحت‌آیین» و «نصایح هوشمندان» و «سرزنش دشمنان»، بودند، کار خود را پیش می‌برد تا آنجا که وی با پیش کشیدن سیر و سلوک عارفانه و شب‌زنده‌داری خویش، به واقعه‌ای اشاره می‌کند که پایه و اساس داستان این کتاب در خوابی سحرگاهی پی‌ریزی می‌شود. او بیان می‌کند که در طول شب‌زنده‌داری و سیر عارفانۀ خویش، خواب سحرگاهی وی را در می‌رباید و در خواب می‌بیند که در «انجمن قدس‌پناه جمیع اهل‌الله از انبیا و اولیا و ملاذ خواصّ عبادالله از علما و حکما شده، هر کدام از این جمع کرام به اندازۀ اوانی و افهام خود، استفهام و استعلام امری از هر مرتبه و هر مقام می‌نمودند و هر یک را به مقدار قابلیت و استعداد خود، از وادی ایمن فؤاد قدسی نجاد آن پیر و مقتدای کمّل و هادی طریق اجمل، اقتباس نوری باهر و اقتناص سروری ظاهر وافر می‌فرمودند» و در آنجاست که آن پیر صدرنشین مسند آگاهی» ادریس بدلیسی را «مشمول الطاف و التفات و محمول احداق عنایات خود فرمود» و «حکایت غریب و افسانۀ دلفریب درین بزم خاصّ و مجمع اهل اختصاص آغاز فرموده ....» و پاسخگوی سؤالات حضّار مجلس شده و «هر کسی را که از مشکلات فنّ عشق و مفصلات معضلات شیوۀ شوق، گرهی چون طرّه خم درخم و زلف آشفتۀ درهم خوبان که در دل محکم شده بود، به مشّاطگی تعبیرات دلگشا، گشاد می‌داد و روایتی چند محققانه در سلک افسانه و کنایی حکیمانه در اشارات عارفانه، افشا و انشا می‌فرمود».

ادریس بدلیسی در این کتاب، از زبان آن پیر مسندنشین، در خواب رؤیایی خود، به بیان این مقولات پرداخته است: داستان دلباختگی روحانی و در عین حال عرفانی سلطان مهر بر شاهزادۀ یمن؛ یعنی بر ماه رخسار و نقش‌آفرینی‌های خدّام مقرّب خود، مهین هوشیار و توصیف همسر او مهین‌بانو و ذکر خلقت آنها و اولادشان از عوالم روحانی و تجرّدات و سیر در افلاک نه‌گانه و حاکمیّت بر تمامی عالم هستی از جمله بر بحار سبعه و اشاره به تأثیر ستارگان به قول قدما در آفرینش مخلوقات و ازدواج آبای علوی و امّهات اربعه و به وجود آمدن موالید ثلاثه با توصیفات روایی و سیر در عوالم حسّی و جسمی در قالب شخصیت‌پردازی‌های داستانی با استشهاد به آیات قرآنی و استناد به احادیث نبوی و اشعار تازی و پارسی و سخنان حکمت‌آمیز و ضرب‌الامثال با مهارتی خاص همراه با قرینه‌سازی‌های هنرمندانه و سجع‌ها و موازنه‌های دلنشین و دیگر آرایه‌های لفظی و معنوی به نثری مصنوع و متکلفّانه.

در هر حال، او خود تأکید دارد که این «نوباوۀ باغ تفکّر و این باکورۀ بوستان تدبّر که بر خوان مهمانی ارباب حقایق و معانی نهاده شده» دارای مفاهیمی ظاهری و باطنی است و به منزلۀ بادامی است با پوست و مغزی که از «قشرش تا به لبّ لباب آن توبرتوست» و نام آن را مرآت‌الجمال می‌نهد.

از این نسخه، تاکنون سه نسخۀ شناسایی شده است:

1. دستنویس خود ادریس بدلیسی که به خطّ نستعلیق در 220 برگ کتابت شده و به شمارۀ 38/261 در کتابخانۀ عارف حکمت (مدینه ـ مکتبۀ‌عبدالعزیز) محفوظ است. آن چنان که از ترقیمۀ این نسخه برمی‌آید، ادریس بدلیسی، نسخۀ مرآت الجمال را نخسین بار به سال 907 ق. و در دوران جوان خود به سلطان بایزیدخان (886 ـ 918ق) تقدیم داشته است.

2. دست‌نویس دیگر ادریس بدلیسی به شمارۀ 4241 در کتابخانۀ نورعثمانیّه در 153 برگِ 12 سطری محفوظ است. تاریخ کتابت آن معلوم نیست، اما ظاهراً این دستنویس، اولین تحریر بدلیسی، بعد از سال 907 ق است که در فاصلۀ بین سال‌های 909 تا 918 ق کتابت شده و احتمالاً تاریخ تحریر، سال 909 ق است که فرزندش ابوالفضل آن را در اختیار داشته و نسخۀ سپهسالار را از روی آن بازنویسی کرده است.

3. نسخۀ کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار، شمارۀ 2781 در 97 برگِ (192 صفحه) 15 سطری 5/9 * 16 ثبت شده است. این نسخه به خط پسر ادریس؛ یعنی ابوالفضل محمد دفتری است و در واقع، تجدید نظر و بازخوانی دیگری بر آخرین تحریر مرات‌الجمال پدرش است که در تاریخ شب جمعه از ماه رجب‌المرجّب سال 909 از روی نسخۀ دست‌نویس مورّخۀ 909 ق استنساخ شده.

فهرست مطالب کتاب:

مقدمه مصحح

شرح احوال ادریس بدلیسی

معرفی کتاب مرآت‌الجمال

معرفی نسخۀ مرآت‌الجمال

سپاسگزاری

متن مرآت‌الجمال

[مقدمه]

آغاز ترتیب رساله و ذکر باعث بر تنسینق این مقالۀ رضوان‌افسانه و سبب تعبیر مطالب محققانه به تعبیر و قانون حکایات و روایات عاشقانه

مقدمه در تناظر مهر و ماه و مبادی داستان عشق از لسان اهل‌الله

آغاز حکایت در مناظرۀ مهر و ماه و مقدمۀ روایت سالکان دل‌آگاه در سیر فی‌الله

داستان توجه سلطان مهر به دیار یمن و آهنگ ترتیب گوهر حسن در معدن عدن

داستان سیران مواکب سلطانی و حلول در نه ایوان جهانبانی و گیتی‌ستانی

داستان وصول سلطان با موکب کواکب‌نشان به دیار شاه طبیعت و چهارارکان

داستان فرمانبرداری حکیم در بندگی سلطان کامکار و مناظرۀ علمی با رقیبان جفاکار

داستان مناظرات حکیم دانادل و امیرشوخ‌چشم در مجلس‌آرایی در صحبت شاهزادۀ ماه‌رخسار به دانایی و بینایی

داستان مناظرۀ امیرشوخ‌چشم با حکیم دانادل به مقابله و انجام محاکره‌طرفین به ترتیب اسباب مقاتله

ذکر کیفیت حرب صفّین و هیأت مقابله و مقاتله طرفین

خاتمت مقال و انجام و مآل آمال در ذکر تفویض خلافت و جلال و وفای وعدۀ اقبال سلطان مهر کامکار دربارۀ شهزادۀ ماه‌رخسار

نمایه‌ها

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

ایل بختیاری در دورۀ قاجار

آرش خازنی

موضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی ب

قصۀ ما به خر رسید: خر و خرپژوهی در شعر فارسی

قصۀ ما به خر رسید: خر و خرپژوهی در شعر فارسی

غلامعلی گرایی، زهراسادات حسینی

خرپژوهی در شعر طنز فارسی یکی از زمینه‌های طنز بوده که باید به‌جد مورد تحقیق و پژوهش قرار می‌گرفت. نو